دکتر حسین رهنمایی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
پیامبر اکرم (ص) در طول دوران زندگی خود زنان متعددی اختیار نمودند که در مقالههای گذشته (بخش اول و دوم) به معرفی زندگی همسر اول ایشان حضرت خدیجه و بعد از فوت خدیجه، ماجرای ازدواج و زندگی حضرت محمد (ص) با زینب دختر خزیمه، سوده دختر زمعه و حفصه دختر عمر پرداخته شد.
همچنین دلایل و فلسفه تعدد زوجات پیامبر اسلام را نیز به تفصیل روشن کردیم و به سبک زندگی فرهنگ و مردم در عصر نزول قرآن اشاره کردیم.
در این بخش به بررسی ماجرای ازدواج سه نفر دیگر از همسران پیامبر اکرم (ص) خواهیم پرداخت.
هدف از بررسی تک تک ازدواجهای حضرت، دریافت فلسفه ازدواج از نگاه پیامبر (ص) و همچنین نزول آیات قرآن پیرامون این زنان و زندگی و رفتار آنها است.
امسلمه
نام اصلی وی هند دختر ابی امیه مخزومی است.
وی در سالهای نخست بعثت پیامبر به همراه همسرش عبدالله بن عبدالاسد مخزومی به اسلام درآمد. و به دلیل آزار فراوان قریش مجبور به هجرت به حبشه و سپس به مدینه شد.
روایات مربوط به سفیران قریش در حبشه و مناظرات ایشان با جعفر بن ابیطالب در حضور نجاشی پادشاه حبشه از طریق ام سلمه نقلشده است.
عبدالله در جنگ احد مجروح و پس از مدتی از دنیا رفت. ام سلمه که از مهاجرین بود پس از مرگ عبدالله تنها شد و روزگار سختی را فراروی خود میدید.
با این حال وقتی پیامبر به وی پیشنهاد ازدواج داد به علت داشتن فرزندان و سن بالا امتناع كرد اما به سفارش فرزندش سلمه حاضر به ازدواج با پیامبر شد.
امام صادق (ع)، ام سلمه را پس از خدیجه (س)، بافضیلتترین زن پیامبر (ص) دانسته است.
فضایل وی در حدی بود که برخی از مورخان وی را موردحسادت عایشه دانستهاند.
جویریه دختر حارث
نام اصلی وی برّه بود او دختر حارث بن ابی ضرار، رئیس قبیله بنی المصطلق بود.
در شعبان سال ششم هجری، بنیالمصطلق آماده جنگ برعلیه مسلمین شد.
پیامبر به همراه سپاه اسلام در منطقهای به نام «مُرَیسیع» با آنها روبرو شد. این جنگ با شکست بنی المصطلق و اسارت تعدادی از ایشان خاتمه یافت.
ازجمله این اسراء، برّه دختر رئیس قبیله بود. در آن دوران بودجه دولتی و مکانی برای نگاهداری اسیران وجود نداشت و طبق رسم آن زمان اسیران بین نیروهای رزمنده تقسیم میشدند تا تحت مراقبت و نگاهداری ایشان قرار بگیرند.
آنها مخیر بودند که اسیر مذکور را نزد خود نگاه دارند و یا در صورت صلاحدید رایگان یا در مقابل دریافت فدیه او را آزاد کنند.
برّه در سهم ثابت بن قیس بن شمّاس و پسرعمویش قرار گرفت. آنها با او قرار گذاشتند که با پرداخت هفت مثقال طلا میتواند خود را آزاد کند.
برّه با وساطت یکی از صحابه نزد پیامبر آمد، برای پرداخت مبلغ مذکور، از حضرت طلب کمک کرد. پیامبر مبلغ فدیه را پرداخت و او را آزاد نمود سپس از وی خواستگاری نمود، برّه پذیرفت و همسر پیامبر شد.
برّه به معنای حلقه در بینی و کنایه از زن زیبایی است که همسر خود را دربند میآورد، پیامبر این اسم را خوش نمیداشت لذا نام او را به جویریه (مصغّر جاریه) تغییر داد.
او نیز همچون دیگر همسران پیامبر، ملقب به ام المؤمنین شد.
با انتشار خبر آزاد شدن دختر رئیس قبیله و خویشاوندی او با پیامبر، مردم مدینه با این استدلال که این اسرا اکنون از بستگان پیامبر هستند همه اسیران بنی المصطلق را آزاد کردند.
تعدادی از اسرای آزادشده مسلمان شدند و سوگند خوردند زین پس در سپاه مسلمین بجنگند.
مدتها بعد حارث، پدر جویریه، برای پرداخت فدیه دخترش، به همراه شترانی چند، رهسپار مدینه شد؛ در میانه راه دوتا از شتران را در جایی مخفی کرد و سپس با بقیه شتران، نزد رسول خدا (ص) آمد و ضمن پیشکش هدایای خود، درخواست استرداد دخترش را نمود.
پیامبر فرمود: «پس کجایند آن دو شتری که در فلان دره مخفی کردهای؟» حارث و پسرانش با شنیدن این سخن، مسلمان شدند.
آنگاه پیامبر جویریه را نزد خود طلبید واز وی خواست بین ماندن پیش پیامبر و رفتن با پدر به قبیله یکی را انتخاب کند.
جویریه اما اقامت وزندگی نزد رسول خدا را بر همراهی خانواده قبلی خود ترجیح داد.
برخی از مفسرین جویریه را از کسانی میدانند که پس از نزول آیه ۵۱ سوره احزاب، که در آن خداوند پیامبر را در طلاق همسرانش مخیر کرد، پیامبر از ایشان کنارهگیری نمود.
جویریه پنج یا شش سال با رسول خدا (ص) زندگی کرد؛ متأسفانه منابع تاریخی اطلاعات زیادی از زندگی او نقل نکردهاند.
وی از پیامبر صاحب فرزند نشد و پس از رحلت ایشان باکسی ازدواج نکرد و نهایتاً در سال ۵۶ ق، در زمان خلافت معاویه در مدینه درگذشت. مدفن وی در قبرستان بقیع است.
صفیّه دختر حییّ بن اخطب
صفیّه دخترحییّ بن اخطب از بزرگان یهود و رئیس قبیله بنی نضیر بود.
با ظهور اسلام و هجرت پیامبر خدا به مدینه اندکاندک بین قبیله او با پیامبر تعارضاتی پدید آمد. این تعارضات و اختلافات نهایتاً باعث دشمنی میان ایشان با مسلمین شد و نهایتاً کارشان به جنگ کشید.
مدتی بعد بین یهودیان خیبر و پیامبر نیز جنگ سختی درگرفت که به شکست یهودیان و فتح قلعههای خیبر منتهی شد.
در این جنگ کنانه ابن ربیع شوهر صفیه کشته شد و غنائم بسیاری نصیب مسلمانان گشت.
در جریان فتح قلعه عدهای از زنان ازجمله صفیه به اسارت گرفته شدند.
یکی از یاران پیامبر که مأمور انتقال صفیه و زنی دیگر بود آنها را از کنار اجساد کشتهشدگانشان عبور داد.
پیامبر که از جریان آگاه شد صحابی مذکور را توبیخ کرد و گفت: «مگر مهر و عاطفه از دل تو رخت بربسته که این دو زن را از کنار اجساد عزیزان خود عبور دادی»؟
سپس از جای برخاست و عبا بر سر «صفیه» افکند و برای استراحت او نقطهای را معین کرد، و به این طریق مسلمانان متوجه شدند که محمد او را برای خود برگزیده است.
صفیه به پیشنهاد رسول خدا (ص) مسلمان شد و از اسارت رهایی یافت. در پی آن به عقد حضرت درآمد و از آن پس او نیز چون سایر زنان پیامبر مأمور به رعایت حجاب گردید.
گزارشهایی از آزار برخی از همسران پیامبر نسبت به او در منابع آمده است.
از جمله روزی پیامبر از علت گریه او پرسید: وی در پاسخ گفت دو تن از همسرانت مرا آزردهاند، آنان میگویند ما از صفیه برتریم چون همسر و دخترعموی رسول خدا هستیم.
پیامبر به او فرمود: چرا نگفتی پدر من هارون، عمویم موسی و شوهرم محمد است.
صفیه تا آخر عمر پیامبر در کنار وی زیست. او در بیماری وفات رسول خدا بهشدت محزون بود و میگفت: «ای رسول خدا به خدا سوگند دوست میدارم بیماری تو بر جان من وارد شود و تو سالم شوی».
او در سال 35 هجری و در پی محاصره خانه خلیفه سوم به کمک وی شتافت و از خانه خود تا خانه خلیفه معبری گشود تا به وی و همراهانش آب و غذا برساند.
صفیه در سال 50 هجری در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.