دکتر حسین رهنمائی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
امّحبیبه دختر ابوسفیان
امحبیبه دختر ابوسفیان، دشمن سرسخت پیامبر بود.
وی علیرغم مخالفت شدید پدرش به همراه همسرش عبدالله بن جحش مسلمان شد و به حبشه مهاجرت کرد.
عبدالله در حبشه براثر تبلیغات مسیحیان از آیین اسلام دست کشید و به دین مسیحیت گروید و در همانجا از دنیا رفت.
بدین ترتیب ام حبیبه بیسرپرست شد. وقتی این خبر به پیامبر رسید کسی را به حبشه فرستاد تا وی را به مدینه بیاورد.
پس از انتقال به مدینه به عقد پیامبر درآمد.
ازدواج پیامبر با ام حبیبه باعث شد تا آن حضرت بهعنوان خویشاوند ابوسفیان ابزاری جهت کاهش خشونت بین مسلمانان و مشرکان در دست داشته باشد و بدین ترتیب از دامنه شدت دشمنی او و قریش نسبت به مسلمانان بکاهد و از سوی دیگر ام حبیبه هم عاملی مؤثر برای تبلیغ اسلام در خانوادههای مکیان باشد.
میگویند هنگامیکه ابوسفیان برای تمدید مدت پیمان صلح با مسلمین، به مدینه آمده بود، به خانه دخترش، ام حبیبه، رفت و خواست روی بستر پیامبر بنشیند، اما ام حبیبه بیدرنگ آن را جمع کرد و گفت: «این بستر رسول خداست و سزاوار نیست مردی کافر و مشرک بر آن بنشیند.» ابوسفیان از این رفتار دخترش سخت برآشفت و خانه وی را ترک کرد.
ام حبیبه، پس از رحلت پیامبر به دلیل گرایشات قبیلگی به هواداران بنی امیه پیوست و در پیش آمدهای سیاسی از دیدگاه ایشان حمایت میکرد.
مهمترین اقدام سیاسی او پس از کشته شدن عثمان، فرستادن پیراهن آغشته به خون وی نزد برادر خود معاویه، به دمشق بود.
همچنین پس از شهادت محمد بن ابی بکر، از فرط خوشحالی گوسفندی کباب کرد و برای عایشه که خواهر محمد بود فرستاد، عایشه از این اقدام وی بسیار ناراحت شد.
سرانجام ام حبیبه در سال 44 قمری دار فانی را وداع گفت.
میمونه دختر حارث بن حزن
آخرین زنی است که به عقد پیامبر درآمد. وی پیش از آن دو بار ازدواجکرده بود، اولین ازدواج او با مسعود بن عمرو ثقفی بود که به طلاق انجامید.
وی سپس با ابو رهم بن عبدالعزی ازدواج کرد اما دیری نپائید که همسر دومش از دنیا رفت و او را تنها گذاشت.
در سال ۷ هجری هنگامیکه پیامبر(ص) به همراه سایر مسلمانان برای انجام عمرة القضا راهی مکه شدند، عظمت جمعیت مسلمانان و جلوه گری شخصیت رسول خدا موجب شگفتی او شد و مهر رسول خدا را در دل وی انداخت.
او از طریق خواهرش امالفضل که همسر عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر بود این موضوع را به اطلاع پیامبر رساند.
پیامبر، جعفر بن ابیطالب را جهت خواستگاری بهسوی او فرستاد. گویند هنگامیکه خبر خواستگاری رسول خدا (ص) به او رسید، سوار بر شترش بود.
در این هنگام از سر شادمانی فریاد برآورد: «شتر و کسی که سوار آن است، از آنِ خدا و رسولش باد» و در پی آن وی خویشتن را به پیامبر بخشید و برای عقد خود مهریه نخواست.
بخشی از آیه ۵۰ سوره احزاب در مورد او نازل شد.
آخرین همسر پیامبر (ص)
«زن مؤمنی که خود را به پیامبر بخشید».
پیامبر پس از ازدواج با میمونه برای انجام عمره وارد مکه شد و تصمیم گرفت به مناسبت این عروسی، مهمانی ترتیب دهد و بزرگان و خویشان میمونه را به این مهمانی دعوت کند؛ ولی قریش به این بهانه که طبق قرارداد صلح حدیبیه مهلت توقف سهروزه پیامبر و مسلمانان در مکه به پایان رسیده است مانع برگزاری مراسم شدند، از همین روی مراسم عروسی در خارج از مکه در منطقهای به نام «سَرَف» در بین راه مکه و مدینه انجام شد.
سپس میمونه به همراه رسول خدا بهسوی مدینه رهسپار شد.
پیامبر (ص) برای سکونت میمونه حجرهای در نظر گرفت و مانند دیگر همسرانش برای او شأن و جایگاهی قرار داد.
میمونه علاوه بر ام الفضل خواهر امالمؤمنین زینب بنت خزیمه و اسماء بنت عمیس همسر جعفر بن ابیطالب نیز بود.
رسول خدا (ص) در حدیثی از میمونه، امالفضل و اسماء بنت عمیس به عنوان اخوات مؤمنات نام برد.
از احوالات او پس از وفات پیامبر (ص) اطلاع چندانی در دست نیست؛ اما از روایاتی که از وی نقل شده، میتوان ارادت وی به امام علی(ع) را استنباط کرد.
نقل شده است در زمان خلافت امام علی (ع) یکی از آشنایان میمونه به ملاقات وی آمد و از در افتادن در فتنهای که به واسطه اختلاف برخی از صحابه بزرگ با علی داشتند اظهار ناراحتی کرد.
میمونه به او گفت: آیا تو با علی (ع) بیعت کرده بودی؟ مرد گفت: بله. گفت: پس برگرد و از صف او جدا نشو، به خدا قسم او نه گمراه است و نه گمراه میکند.
مرد گفت: ای مادر، آیا حدیثی از رسول خدا (ص) درباره علی (ع) روایت میکنی؟ میمونه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: علی نشانه حق و پرچم هدایت است.
علی شمشیر خداست که بر کافران و منافقان آخته است.
هر که او را دوست بدارد، به دوستی من وی را دوست داشته و هرکه با وی دشمنی کند به دشمنی من با وی دشمن شده و هرکه من یا علی را دشمن دارد، در حالی خدا را ملاقات میکند که او را حجتی نباشد.