Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 - 22:00

17
اسفند
زنان قرآنی: آسیه؛ همسر فرعون

زنان قرآنی: آسیه؛ همسر فرعون

به نقل از قرآن، آسیه همسر فرعون، نقش مهمی در زندگی حضرت موسی (ع) داشت تا جایی که مورد مدح خدای بزرگ قرار گرفته است. در این مقاله به بررسی مقام آسیه می‌پردازیم.

دکتر حسین رهنمایی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران

 

در مقاله «جایگاه زن از دیدگاه قرآن» کلیاتی در خصوص مقوله «زن در قرآن» بیان شد و فهرستی از زنانی که در قرآن به وصف یا به اسم یاد شده‌اند فراروی خوانندگان گرامی قرار گرفت.

قول دادیم تا در مقاله‌های بعد به معرفی نامبرده شدگان این فهرست بپردازیم. به حول وقوه الهی از این به بعد، براساس حروف الفبا این کار را پی خواهیم گرفت.

در اولین قسمت به معرفی «آسیه» همسر فرعون می‌پردازیم.

آسیه همسر فرعون

آسیه یاآیسه نُفرِت، همسر رامسس دوم (فرعون زمان موسی) از جمله زنانی است که در زندگی و نبوت موسی (ع) نقش مهمی بازی کرد.

قرآن مجید فقط در دو جا از وی یاد کرده وهر دوباراز او با عنوان «همسر فرعون» یاد نموده است.

بار اول مربوط به زمانی می‌شود که وی (یا کنیزان او) گاهواره موسای کوچک را در کنار رود نیل می‌یابند و او با دیدن این طفل شیرخوار مهر او را به دل می¬گیرد و از فرعون خواهش می‌کند تا اجازه دهد این نوزاد را به عنوان فرزند نزد خود نگاه دارند.

وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِّي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿قصص، ٩﴾

و همسر فرعون گفت: «[اين كودك‌] نور چشم من و تو خواهد بود. او را مكشيد. شايد براى ما سودمند باشد يا او را به فرزندى بگيريم، ولى آنها خبر نداشتند».

بیان قرآن، طبق معمول، کوتاه و موجز است زیرا هدف قرآن داستان سرایی نیست. بلکه قرآن با هدف هدایت گری، در حد نیاز به زندگی انسان‌ها اشاره می‌کند.

با این حال، در تفاسیر مختلف جزئیات بیشتری درباره آسیه و زندگی‌اش آمده است. به گفته برخی از مفسران، آسیه دختر مزاحم از نسل بنی‌اسرائیل و از دودمان انبیا بود.

گروهی دیگر وی را از نژاد قبطیان مصر دانسته‌اند به نقل برخی مفسران، وی به  بیماری پوستی لاعلاجی دچار بود، کاهنان به فرعون گفتند: در فلان زمان، کودکی را در رود نیل، در صندوق می‌یابید که آب دهان او شفای این بیماری است.

هنگامی که موسی را درون صندوق یافتند، آسیه آب دهان وی را بر پوست خویش مالید و شفا یافت.

اطرافیان فرعون گفتند: این همان طفلی است که باید کشته شود؛ ولی آسیه مانع شد و به فرعون گفت: او نورچشمی برای من و تو است.

او را نکش؛ امید است نفعی به ما برساند یا او را فرزند خود بگیریم و موسی این‌گونه از مرگ رهایی یافت.

آسیه، نام کودک را موسی نهاد که به معنی برگرفته از میان آب و درخت یا به معنی فرزند آب است. 

بنا به نقل برخی مفسران، آسیه برای انکار انتساب موسی به بنی‌اسرائیل، و رهایی او از کشته شدن، گفت: زنان بنی‌اسرائیل علاقه شدیدی به فرزندانشان دارند و آن‌ها را پنهان می‌کنند؛ پس چگونه ممکن است آن‌ را به دریا بیندازند؟

فرعون اگرچه به سبب پیشگویی کاهنان مبنی بر تولد کودکی که تاج وتختش را به فنا می‌دهد نگران بود، ولی با اصرار آسیه، موسی را به او بخشید 

از امام باقر (ع) نقل شده که آسیه و فرعون برای تفریح در خیمه‌ای کنار رود نیل به سر می‌بردند که موسی را یافتند و فرعون با دیدن موسی گفت: چگونه است که این کودک کشته نشده؟

آسیه گفت: تو فرمان کشتن کودکانی را صادر کرده‌ای که امسال به دنیا آمده‌اند و این کودک، بیش از یک سال دارد 

نقش دیگری که آسیه در داستان موسی برعهده گرفت وساطت در رساندن مادر موسی به فرزند خویش بود.

اگرچه این وساطت ناآگاهانه وبی اختیار انجام شد اما در هر حال، تأثیر زیادی در زندگی کودک از نیل گرفته شده داشت.

وی علیرغم اعتراض فرعون، مادر موسی را به عنوان دایه فرزند از آب گرفته خویش استخدام می‌کند و باعث می‌شود تا موسی بدون هیچ مشکلی در دامان مادر واقعی خویش (البته با عنوان دایه) بزرگ شود

در تفسیر قمی آمده است: روزی موسی در حین بازی با فرعون، ریش او را چنگ زد و چند تار مو از آن کند.

فرعون برآشفت و تصمیم به قتل کودک گرفت آسیه گفت: این کودک نمی‌داند چه می‌کند.

فرعون گفت: خوب می‌داند. آسیه گفت: دانه‌ای خرما (یاقوت) و حبّه‌ای زغال سرخ  در برابرش بگذار؛ اگر آن دو را تشخیص داد، تو راست می‌گویی.

او چنین کرد و به موسی گفت: بخور. موسی دست به طرف آتش برد، زغال نیمه روشنی را برداشت و به دهان گرفت.

زبانش سوخت و تا آخر عمر دچار لکنت زبان شد و بدین ترتیب با تدبیر آسیه، همین سوختن زبان، سبب نجات موسی گردید.

در کتاب مقدس، دختر فرعون این نقش را برعهده دارد. اوست که کودک را در نیل می‌یابد و از یکی از دختران بنی اسرائیل، که خواهر موسی است، می‌خواهد که این کودک را شیرداده وبزرگ نمایند.

برطبق نقل کتاب مقدس موسی، دوران شیرخواری ورشد اولیه را در میان خانواده خویش ونه در کاخ فرعون طی می‌کند و پس از آن نیز به عنوان فرزند دختر فرعون وارد کاخ او می‌شود.

آخرین مرحله نقش آفرینی آسیه در ماجرای موسی (ع)، موقعی بود که موسی به عنوان پیامبر خدا به ملاقات فرعون آمده و او را به بندگی خدا و رها کردن بنی اسرائیل فراخواند.

آسیه، با مشاهده معجزه عصای موسی و غلبه وی بر ساحران به او ایمان آورد، ولی ایمان خود را اظهار نکرد تا زمانی که همسر حزقیل (خزانه‌دار فرعون و آرایش‌گر دخترش) به سبب ایمان به خدا به دست فرعون کشته شد؛ وی، با اعتراض به فرعون و سرزنش وی، ایمان خود را آشکار ساخت.

فرعون او را دیوانه خواند. اما آسیه گفت: من دیوانه نیستم. خدای من و تو و همه جهانیان کسی است که آسمان، زمین، کوه و دریا را آفرید. فرعون بر او خشم گرفت و او را از خود راند.

آسیه در پاسخِ نصیحت پدر و مادرش که از وی می‌خواستند با فرعون که به عقیده آنان خدای آسمان و زمین بود، مخالفت نکند، گفت: اگر او خدای آسمان و زمین است، بگویید برای من تاجی بسازد که آفتاب در پیش، ماه در پشت و ستارگان بر گرد آن باشند.

گفتند: او نمی‌تواند. آسیه گفت: خداوند بر این کار توانا است.  فرعون که در کار همسر خویش متحیر مانده بود از سران دربارش مشاوره خواست. آن‌ها قتل آسیه را پیشنهاد کردند.

فرعون دستور داد آسیه را به زمین میخ‌کوب کرده، سنگی بزرگ بالای سرش بیاویزند؛ اگر از ایمانش دست برداشت، به قصر فرعون باز گردد و همچنان همسر وی باشد و گرنه سنگ را بر او بیفکنند. آسیه از ایمان خود دست برنداشت  و از خداوند خواست که به جای قصر فرعون، خانه‌ای در جوار رحمت خویش در بهشت برایش بنا کند و او را از فرعون و کفر و ستم او و نیز از عُمّال ستم‌کارش رهایی بخشد.

این دومین لحظه بزرگ تاریخی است که خداوند به بهانه آن به مدح این زن بزرگ می پردازد و به سبب این رفتارش او را شایسته الگو بودن و پیشوایی مؤمنین می‌داند.

وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿تحریم، 11)

و براى كسانى كه ايمان آورده‌اند، خدا همسر فرعون را مثل آورده، آنگاه كه گفت: «پروردگارا، پيش خود در بهشت خانه‌اى برايم بساز، و مرا از فرعون و كردارش نجات ده، و مرا از دست مردم ستمگر برهان.»

مقام و منزلت آسیه

آیه اخیر و روایاتی که ذیل آن در کتب تفسیری و روایی نقل شده است گویای شأن بالا و مقام بلندی است که این بانوی خداپرست در پیشگاه الهی دارد.

حتی اگر هیچ روایتی درباره این زن و مقام او به دست ما نرسیده باشد، نفس اینکه وی از سوی خداوند متعال به عنوان الگو ونمونه برای همه انسان‌های مؤمن (و نه فقط برای زن‌ها) معرفی می‌شود به تنهایی گویای مقام و منزلت او است.

در روایتی که مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر خویش نقل کرده است رسول خدا (ص) می‌فرماید:

چهار زن، سرور زنان دوران خود هستند:

1- مريم دختر عمران

2- آسیه دختر مزاحم

3- خديجه دختر خويلد

4- فاطمه دختر محمد (ص) كه دوران فاطمه با فضيلت‏‌تر از دوران آن سه تن مى‏‌باشد.

و در جای دیگر فرمود: بهترين زنان بهشت مريم دختر عمران و خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد ص و آسیه دختر مزاحم همسر فرعون است. 

بی تردید ایمان به خدای یگانه، مخالفت علنی و بدون ترس با رأس طاغوت زمان آن هم در مرکز قدرت او و در میانه کاخ فرماندهی وی در انتخاب آسیه به عنوان الگوی مؤمنین نقش اساسی دارد.

کار کمی نیست که تاج ملکه بودن کشور بزرگی چون مصر را بر سر داشته باشی و بهترین امکانات زمانه را تحت اختیار داشته باشی، صدها برده وخدمتگزار آماده خدمت رسانی به تو باشند و بهترین زیورآلات زمانه آرزوی نشستن بر دست تو داشته باشند اما به همه این‌ها پشت پابزنی وآنچه را که قلب پاک و عقل سلیم ات بدان ایمان دارد را علناً جار بزنی.

این هنری است که هر کس ندارد واز همین روی خدا او را الگوی همه مؤمنین معرفی می‌کند.

در دعایی که سطور قبل از زبان آسیه نقل شد، وی از خدا خانه‌‏اى درخواست كرده كه هم نزد خدا باشد و هم در بهشت، و اين بدان جهت است كه بهشت دار قرب خدا و جوار رب العالمين است، هم چنان كه خود خداى متعال درباره شهیدان می‌فرماید آنها نزد پروردگارشان زنده بوده و روزی می‌خورند:" أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ" علاوه بر اين، حضور در نزد خداى تعالى و نزديكى او كرامتى است معنوى، و استقرار در بهشت كرامتى است صورى، پس جا دارد كه بنده خدا هر دو را از خدا بخواهد.

منابع

1- حویزی، عبدعلی، تفسیر نورالثقلین، امساعیلیان، قم، 1415

2- رازی، ابوالفتوح حسین، روض‌الجنان و روح‌الجنان، آستان قدس رضوی، مشهد،1371

3- طباطبایی، محمدحسین، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمدباقر موسوی، انتشارات جامعه مدرسین، قم،1367

4- طبری، محمد بن جریر، جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن، دارالمعرفه، بیروت،1412

5- طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی‌تفسیر القرآن، دارالکتب العلمیه، بیروت،، 1425

6- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، دارالکتاب، قم، 1363

7- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، موسسه الوفاء، بیروت، 1403

8- میبدی، احمد بن محمد، کشف‌الأسرار و عده الابرار، امیرکبیر، تهران،1371

 

برچسب ها: زن در قرآن، آسیه همسر فرعون، آسیه از نظر قرآن، منزلت آسیه، مقام آسیه، آسیه و حضرت موسی، جایگاه زن از دیدگاه قرآن تعداد بازديد: 1847 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز