سيما انصاری جعفری؛ مدرس دانشگاه
هفت سین یا هفت شین
در واقع به نظر میرسد که این سفره هرچه را در دل خود جای داده است، نشانه و نمادی بیانگر از رمز و رازی فرهنگی و زیستی دارد كه در هر زمان و مكان مفهوم خاص خود را بیان میكند، زیرا نشانهشناسی یك علم در زبانشناسی و انتقال مفهوم و دریافت نشانهها است. هر یك از این اشیا سخنی برای گفتن و اندرزی برای شنیدن دارند. از این رو باید با نگاهی متفاوت از زیبایی یا تزیین صرف به آنها نگریست تا به رمزگشایی این نشانهها دست یافت. این سفره که آن را «هفت شین یا هفت سین » خوانند در طول تاریخ دگردیسی فراوانی را به خود تجربه کرده است.
نویسندگان مختلف در خصوص محتویات سفره هفت سین، نظرهای متفاوت دارند. از نگاه برخی در دوران ساسانیان این سفره با عنوان «هفت شین» شهرت داشته و مشتمل بوده است بر « شمع، شراب، شیرینی، شهد یا همان عسل، شمشاد، شربت و شقایق»
در همان زمان، ظروفی گران بها، زیبا و منقش کائولین، مهم ترین کالای بازرگانی چین بوده است که به ایران وارد میشده، این ظروف زیبا به « چینی » معروف بوده اند و هفت خوراکی که درسفره نوروزی مینهادند در این ظروف قرارمیگرفته است به همین سبب به خوانچه نوروزی «هفت چین» نیز میگفته اند و بعدها با ورود اسلام به ایران و رواج زبان عربی، به دلیل نبود «چ» در زبان عربی به سین تغییر نام داد و علاوه بر این سرکه به جای شراب، به علت حرام بودن آن، جایگزین شده و«هفت شین» یا « هفت چین ایرانی» به «هفت سین» مبدل شده است.
گروهی نیز اینگونه استدلال میکنند که ایرانیان باستان بر سر سفره نوروزی از هفت گونه میوه خشک شده یا ترسود میجستند و آن را «هفت چین= هفت چیدنی » مینامیدند که عبارت بوده اند از سنجد، سماق، سمنو، سیب، سیر، سرکه و سبزی. »
البته در تاریخ آمده است که ایرانیان با فراهم نمودن هفت سین به شماره هفت امشاسپند یا دوازده شماره مقدس برجها، اقلامی را در سفره ای مزین و زیبا در خانههای خود فراهم میآورند.
سفره نوروز
دراین سفره چیزهای از قبیل آب و سبزه نماد روشنایی و افزونی، آتشدان نماد پایداری نور وگرما که بعدها به شمع وچراغ مبدل شد، شیر نماد نوزایی و رستاخیز و تولد دوباره، تخم مرغ نماد نژاد و نطفه، آیینه نماد شفافیت و صفا میگذاشته اند.
همچنین سنجد نماد دلدادگی و زایش وباروری و ازدواج و خردگرایی، سیب نماد رازوارگی عشق، انار نماد تقدس، سکه تازه ضرب نماد برکت و دارندگی، ماهی نماد ماه سپری شده اسفند و زندگی، نارنج نماد گوی زمین، گل بید مشک یا گل ویژه اسفند نماد امشاسپند یا سپندارمز و البته گلاب که بازمانده رسم آبریزان یا آبپاشان است و عطر آن طراوت به همراه دارد.
نان
نان پخته شده ازهفت نوع حبوبات مختلف و همچنین خرما، پنیر، شکر و شاخههایی ازدرخت مقدس انار، بید، زیتون، انجیر در دستههای سه،هفت یا دوازده تایی و کتاب مقدس از دیگر مواردی بوده است که درسفره هفتسین گذارده میشده است.اکنون ایرانیان از رسوم برجای مانده آن دوران، به هفت سین برگرفته از سیر، سرکه، سماق، سنجد، سمنو و سبزه و سیب و گلهای خوشبو از قبیل سنبل و سوسن بسنده میکنند.
سبزه
البته همان طور که گفته شد سبزه یکی از عناصر سفره است که در آیینهای پیش از نوروز تدارک آن مرسوم بوده است. به موجب روایتی کهن، بیست و پنج روز پیش از عید، ستونهایی از خشت خام اطراف حیاط دربار برپا میکردند و بر فراز هر ستونی نوعی دانه از حبوبات میکاشتند و خوبی و بدی رویش غلات را در سالی که در پیش بود، از چگونگی روییدن آن پیش بینی میکردند. معمول بود به رشد این دانهها نگریسته و هر یک از دانههایی که بهتر بار آمده بود، تفال میزدند که آن محصول در سال بیشتر خواهد بود.
سفرهها و خوانهای گیاهی
اما با اندکی تامل متوجه یک پدیده جالب و شگفت در سفرهها و خوانهای نوروزی میشویم و آن گیاهی بودن عناصر این سفره است. در چیدمان این سفره همه ی ترکیبها از دل طبیعت آمده اند و در شکل گیری آنها چهار عنصر اصلی طبیعت یعنی آب، خاک، باد و آتش نقش موثر دارند. سفره ای با احترام به زمین و طبیعت. در واقع نوروز چه در مراسم پیش از خود مانند چهارشنبه سوری و . . . چه در مراسم اصلی خود مانند سفره چیدنیها، چه درزمان تحویل خود کاملا وابسته به تکریم انسان، خانواده و بیش از همه طبیعت، زمین وگیاهان است.
حاجی فیروز
در این میان با شخصیتی جذاب اما در ابهام مانده هم با نام « حاجی فیروز» مواجهیم. این کلمه درشکل باستانی خود همان « آتش افروز» است که درروزهای پایانی سال وهمزمان با آغازسال نو خورشیدی با صورتی سیاه برای تمثیل درکوچه و بازار به آمد و رفت میپرداخت و بدین گونه فاصله میان مرگ و زندگی و هست و نیست را درهم میریخت و قانون و نظم یک ساله را محو میکرد و با رقص و پایکوبی و شعر و شادمانی خبر رسیدن نوروز رو به مردمان میداد که متاسفانه این روزها کاملا مفهوم باستانی خود را از دست داده است و مجالی شده است برای سوء استفاده جمعی.
از اشعار معروف آتش افروزان یا همان حاجی فیروز میتوان به:
باد بهاران آمده، نوروز سلطان آمده
مژده دهید ای دوستان، این سال نو باز آمده
میتوان اشاره کرد. در روستاها و شهرهای مازندران واردبیل نیز ازنیمه ماه اسفند، گروههای نوروزی خوان راه میافتند و در کوچه وخیابانها « نوروزیه» میخوانند. در مناطقی هم شخصی « تکم خوانی» میکند و عروسک بزی را به نماد آمدن نوروز در شهر میچرخاند و میرقصاند و آواز سر میدهد تا سبب خوشی و خوشحالی مردمان را فراهم میآورد.