Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 10:28

3
تیر
پدیده ای به نام عشق و محبت (1)

پدیده ای به نام عشق و محبت (1)

عشق و محبت، پدیده‌ای است که از روزگاران دور، ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. در این زمینه اغلب یک سوال مطرح می شود و آن این که چرا دو نفر همدیگر را دوست دارند؟

رکسانا خوشابی؛ کارشناس ارشد مشاوره

 

عشق و محبت، پدیده‌ای است که از روزگاران دور، ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. در این زمینه اغلب یک سوال مطرح می شود و آن این که چرا دو نفر همدیگر را دوست دارند؟

و چرا می خواهند تا آخر عمر با هم زندگی مشترک داشته باشند؟ دانشمندان حوزه‌های گوناگون به نوعی به تحلیل این پدیده در انسان پرداخته‌اند. و سرانجام به این نتیجه رسیده اند که این سوال یک جواب واحد ندارد.

در این جا می خواهیم برخی از این جواب ها آشنا شویم و ببینیم رابطه دو نفر بر چه مبناهایی ممکن است شکل بگیرد و ادامه یابد. 

جذب شدن به انعکاس خودمان در بیرون!

جستجوی فردی که انعکاسی از ما باشد از شایع‌ترین تئوری‌هایی است که به عنوان دلیل انتخاب معشوق بیان می‌شود. به‌این مفهوم که در فرد مقابل چیزی که در خودمان نیز وجود دارد، ما را به طرف او جذب می‌کند.

در حقیقت در این نوع عشق انسان در جستجوی "خودی دیگر" است. منی که بتواند تصویر مرا چون آیینه در خود انعکاس دهد. منی که برایم آشناست و برایم امنیت به همراه می‌آورد.

گاهی نیز در جستجوی آیینه‌ای هستیم که "خود ایده آل" را به ما باز گرداند. اگر به عنوان مثال "هدفمند بودن" جزو ایده‌آل‌های ما باشد، اینکه بتوانیم عشق فردی هدفمند را به خود معطوف کنیم، برایمان تائیدی است از تصویری که می‌خواهیم از خودمان داشته باشیم.

در حقیقت، ما در این نوع عشق، در جستجوی نگاهی هستیم که ما را در آن تصویری که دوست داریم از خود داشته باشیم تائید کند. البته باید گفت در اغلب عشق‌ها، به میزانی این مولفه  به چشم می‌خورد.

هر فردی در رابطه با معشوق تا حدی در جستجوی بازسازی نگاهی است که از خود دارد. نگاه تائید کننده دیگری برای ما نمودی است که چقدر با "ایده‌آل‌هایمان" منطبق هستیم.

ولی زمانی که عشق تنها به‌این جنبه خلاصه شود، می‌تواند نمودی از شخصیت شکننده فرد عاشق باشد که بدون نگاه مثبت معشوق تمام روانش متزلزل می‌شود. 

جذب شدن به کسی که مکمل ماست

در این عشق تفاوت‌های فردی دو نفر است که ‌ایجاد کننده احساس کشش بین آن دو نفر می‌شود. در اینجا دیگر شخص در جستجوی همتای خود نیست، بلکه در جستجوی کسی است که جایگزین یک سری فقدان‌های وجودی‌اش شود.

به عنوان مثال فرد تنبل ممکن است  عاشق فردی بسیار زبر و زرنگ ‌شود.

عامل اصلی این کشش یافتن ابعادی است که فرد در خود نمی‌تواند ایجاد کند. به گفته روانشناسان در بسیاری موارد این تفاوت نه تنها می‌تواند با گذشت زمان جذابیت خود را از دست بدهد، بلکه حتی ممکن است به صورت عامل اختلاف طرفین بروز کند.

یعنی جنبه‌هایی که در اول ارتباط عامل اصلی انتخاب فرد بوده‌اند، به مرور زمان برای فرد عاشق به صورت ضعف‌هایی غیر قابل تحمل در می‌آیند تا جایی که می‌توانند جدایی دو فرد را باعث شوند.

توجه کنید که این دو نوع گرایش (کشش به فرد مشابه و یا متفاوت) می‌توانند به طور هم‌زمان در یک فرد وجود داشته باشد. در حقیقت روان انسان به دلیل پیچیدگی‌ای که دارد، قادر است در خود چنین تناقضاتی را هم جا بدهد. 

شباهت بدون مکمل بودن

متاسفانه شباهت زیاد ساختار روانی، می‌تواند مانع دوام رابطه عاطفی باشد.

به عنوان نمونه، اگر در طرفین، نیاز به تسلط و مدیریت در همه زمینه‌ها به یک شدت وجود داشته باشد، احتمال این که بین این دو فرد نزدیکی عاشقانه دوام پیدا کند کم است.

در این شرایط حتی اگر کششی هم بین دو فرد ایجاد شود، بعد از پایان مراحل اولیه  کشش و محبت و با شروع زندگی واقعی، با هم وارد یک "جنگ  قدرت" خواهند شد که در آن هر کدام سعی می‌کند قوانین  خود را به دیگری تحمیل کند.

یا به عنوان مثال اگر در هر دو  این نیاز وجود داشته باشد که دیگری برایش نقش والد و حمایت کننده را ایفا کند و خود نتواند این نقش را برای او بازی کند، باز هم امکان تداوم رابطه عاطفی کاهش خواهد یافت.

در چنین رابطه‌ای، هر دو طرف احساس ناکامی و محرومیت می‌کنند. زیرا نه چیزی که انتظار دارند بر آورده می‌شود و نه خود می‌توانند  پاسخ گوی نیاز طرف مقابل باشند. 

همزیستی بر اساس نیاز روانی

برای درک همزیستی بر اساس نیاز روانی و بر اساس نقشی که طرفین در یک رابطه بازی می کنند، مثال زیر را عنوان می‌کنیم:

رابطه‌ای را فرض کنید که در آن یکی از طرفین (مثلا زن) احتیاج مداوم به انتقاد کردن و کوچک کردن دیگری دارد و طرف مقابل در نقشی که دارد کاملا احساس رضایت می‌کند.

زیرا نقشی است که از کودکی به او اهدا شده است و با گذشت زمان، رل "قربانی بودن" برایش نقش حیاتی پیدا کرده است.

زمانی که تحقیر می‌شود، می‌تواند به دیگران از اخلاق و بر خورد زنش شکایت کند و با دادن رل قربانی به خود، دلسوزی دیگران را برانگیزد.

این رابطه، رابطه‌ای است که شانس ادامه‌اش زیاد است. زیرا هر کدام از طرفین به گونه‌ای به دیگری نیاز دارد.

در حقیقت این "دیگری" به او یاری می‌دهد که سناریوی ارتباطی مورد نیازش را به اجرا در بیاورد.

یعنی تا زمانی که طرفین قبول کنند به بازی نقششان ادامه بدهند، این رابطه ادامه پیدا خواهد کرد.

ولی همین که یکی از دو طرف به دلایلی (مثلا به دنبال یک روان درمانی) تصمیم به تغییر نقشش بگیرد، زوج متزلزل خواهد شد....

 

 

برای خواندن بخش دوم -پدیده ای به نام عشق و محبت- اینجا کلیک کنید.

 

برچسب ها: روانشناسی ازدواج، زندگی مشترک، روابط همسران، ازدواج موفق، انتخاب همسر، عشق و محبت، ازدواج سالم تعداد بازديد: 1028 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز