تا این جا از ویژگی های ارتباط همسرانه گفتیم. اینک ببینیم ارتباط همسرانه شامل چه چیزهای نمی شود.
رابطه ابزاری در یک ارتباط خوب همسرانه، هدف نه فقط بر طرف کردن احتیاجات، بلکه درک و دوست داشتن «وجود» طرف مقابل است. کسی که تنها در راه بازگشت از سفرهای کاری، شبی را در خانه دیگری مهمان میشود (که احتمالاً از خرج سفر خود کم کند)، از روی دوستی به دیدار نیامده است، بلکه شاید از روی حسابگری این کار را کرده.
اگر این بر طرف کردن احتیاج، دو جانبه باشد، البته رابطهای "ابزاری" بر قرار شده است، اما چنین رابطهای نیز تنها به شرایط موجود وابسته است و نمیتواند پایدار بماند.
رابطه همصحبتی همصحبتی نیز اغلب با رابطه همسرانه اشتباه گرفته میشود، هر چند همصحبتی در بین همسران واقعی هم از اهمیت بالایی برخوردار است و صحبت کردن شاد و لذتبخش، در یک ازدواج واقعی هم برآورده میشود، اما در بسیاری از موارد و به خصوص در مورد انسانهای تنها، توانایی صحبت کردن با یک نفر نباید با رابطه همسرانه اشتباه گرفته شود. این شرط ، شرط لازم یاست اما کافی نیست.
رابطه دیداری بعضی دیگر گمان میکنند چون شخصی را زیاد میبینند، می توانند با او همسر خوبی هم باشند . اما واقعیت این است که کمیت دیدار طرفین نسبت به کیفیت آن نقش مهمی بازی نمیکند. آنچه گروهی را که مرتب یکدیگر را در یک مکان عمومی ملاقات میکنند، کنار هم نگه میدارد، نیاز شخصی هر کدام از آنها برای گپ زدن، گذراندن وقت و تنوع است و نه الزاماً علایق و خواستهها و خصوصیات مشترک بین آنها، آنگونه که بین همسران وجود دارد.
هدف رابطه همسرانه
اینکه یک رابطه همسرانه خوب چیست و چه ویژگی هایی دارد، سؤالی است که در بین اشخاص متفاوت، جوابهای مبهم و متفاوتی دارد. رابطههایی وجود دارند که سالها ادامه پیدا کردهاند و در آنها یکی از طرفین بر این باور بوده است که دیگری بهترین همسر برای اوست، در حالی که نظر طرف مقابل او اینطور نبوده است.
شدت و قدرت یک ارتباط همسرانه بسته به این است که هدف آن رابطه تا چه حد بستگی به " وجود شخص مقابل" دارد. البته منظور ایفای نقش یک قهرمان در ازدواج نیست، زیرا بر طرف کردن احتیاجات یکدیگر و دوست داشتن وجود طرف مقابل، در یک ارتباط همسرانه با هم وجود دارند و این کاملاً طبیعی است.
معنی ازدواج و ارتباط با همسر ، بخشش دائمی و یکطرفه هم نیست، بلکه بخشش و گرفتن، با هم توأم هستند. اما مشکل اینجاست که بعد از بررسی یک ارتباط این نتیجه گرفته شود که بر آوردن نیازهای روزمره در آن، نقش خیلی اصلیتری داشته است تا اینکه هدف آن ارتباط، به خاطر "وجود "خود دیگری بوده باشد.
میزان تعادل در رابطه شدت یک ارتباط همسرانه ، به تعادل نیز بستگی دارد. آیا توجه داشتن به همدیگر، در حال تعادل قرار دارد؟ آیا آن دیگری به همان اندازه که من به او و زندگیش توجه نشان میدهم و مایل به شرکت در آن هستم، به زندگی من علاقه و توجه دارد؟ معمولاً جواب این سؤال را با یک نگاه دقیق در گفتگو های پیش از ازدواج، میتوان به دست آورد.
چه کسی از روی توجه از دیگری در باره اوضاع و احوالش سؤال میکند؟ کسی که دائم از دیگری سؤال میکند، ولی هیچ وقت از خودش سؤالی نمیشود، حق دارد که با نگاهی تردیدآمیز به ارتباط همسرانه ی خود بنگرد.
اگر بخواهیم در باره یک رابطه همسرانه خوب سخن بگوییم حالاحالاها باید به نوشتن ادامه دهیم. نکته مهم این است که در باره ی یک رابطه همسرانه خوب توهم نداشته باشیم و آنرا با تخیلات رویایی و غیر واقع بینانه اشتباه نگیریم و با بروز اولین مشکلات، جا نزنیم و زندگی مشترک خود را خراب نکنیم.
با نگاهی به نوشته ی دكتر مارتين هِشت، برگرفته از مجله روانشناسی امروز
برای خواندن بخش اول -چگونه رابطه خود با همسرمان را تداوم ببخشیم؟- اینجا کلیک کنید.