دكتر احمدعلی نوربالا؛ روانپزشك
ناباروری یكی از بحرانهای زندگی به شمار میرود كه استرس زیادی بر زوجهای نابارور وارد میكند و میتواند از راههای مختلف، سلامت روانی آنها را تهدید نماید. ناباروری میتواند باعث اختلال در كیفیت زندگی زناشویی و كاهش صمیمت و ترس از پایان رابطه زناشویی، درماندگی و گاهی تظاهرات افسردگی بالینی و سایر اختلالهای روانی شود. پژوهشها نشان دادهاند كه تجربه استرسزای ناباروری با طیف گسترده آسیبهای روانشناختی از جمله كاهش سطوح عزت نفس، افزایش سطح تنش، اضطراب، افسردگی، عصبانیت، احساس حقارت، احساس ناكارآمدی، اختلال كاركرد جنسی و مشكلات زناشویی ارتباط دارد.
تاثیر روانشناختی ناباروری بر زندگی زناشویی زوجین نابارور اغلب با كشمكشها و درگیریهای خانوادگی همراه است. در بررسیهای بسیاری؛ افراد نابارور، نارضایتی بیشتری را نسبت به خود و ازدواجشان اظهار كردهاند. دیویس به بررسی اثرهای ناباروری بر روابط شخصی، بین فردی و اجتماعی پرداخته و كنارهگیری اجتماعی و استرس بیش از اندازه را در ارتباطهای زناشویی، بین فردی و اجتماعی پیامد آن میداند.
امروزه متخصصان ناباروری، روشهای گوناگونی را برای درمان زوجهای نابارور به كار میبرند. درمان با روشهای نوین باروری، پیچیده و با استرس فراوان همراه است بطوریكه استرس و پیامدهای روانی آن ممكن است عامل مزاحمی در موفقیت درمانی ناباروری به شمار رود.
مسترز و همكاران (1987) اقدامات و درمانهای پزشكی را برای دورهای كوتاه هر چند كه بسیار دشوار باشند، قابل تحمل میدانند ولی درمانهای پزشكی برای بیماریهای بلندمدت را بسیار طاقتفرسا میشمارند. از اینرو باید برای بیمارانی كه دارای بیماریهای مزمن هستند، خدماتی كه افزون بر درمان پزشكی به بهبود كیفیت زندگی آنان میانجامد، همچون خدمات مشاوره و رواندرمانی در كلینیكهای ناباروری، ارایه شود. پژوهشهای انجام شده در زمینه كیفیت زندگی زنان نابارور نیز مشاوره و مداخلههای روانی را لازمه كمك به این گونه زنان دانستهاند.
شناخت كیفیت زندگی و تاثیر مداخلات درمانی (روانپزشكی و مشاورهای) در افراد نابارور میتواند گام موثری در رسیدن به این اهداف و مقدمه پژوهشها و بررسیهای دقیقتر و كاملتری در این زمینه در كشور باشد. به نظر میرسد نارضایتی زناشویی در زنان بیش از مردان است كه شاید مربوط به علاقه زیاد زنان به داشتن فرزند در مقایسه با مردان باشد.
همچنین میزان رضایتمندی زناشویی در گروه تحصیلی دیپلم و بالاتر بیشتر است و درمانهای روانپزشكی و مشاورهای بیشترین تاثیر را در این گروه داشته و افزایش رضایتمندی از زناشویی را به دنبال داشته است. درمانهای روانپزشكی (دارویی – رواندرمانی) در زنان خانهدار بیش از زنان شاغل، در گروه سنی 25-19 سال بیش از سایر گروههای سنی و همچنین در كسانی كه طول مدت ناباروری آنان كمتر از پنج سال بوده، موثرتر واقع شده و افزایش بیشتر رضایتمندی زناشویی را در پی داشته است.
میان رضایتمندی زناشویی با علت ناباروری رابطه معناداری وجود ندارد، در صورتی كه درمانهای روانپزشكی (دارویی – رواندرمانی) بیشترین تاثیر را در رضایتمندی زناشویی در علت نامشخص و كمترین تاثیر را در هر دو علت نازایی زنانه و مردانه داشته است. لینك و دارلینگ (1986) نارضایتی زناشویی را در علت زنانه بیشتر گزارش نموده است. به نظر میرسد كه در علت زنانه، زنان بیشتر تحت درمانهای ناباروری قرار میگیرند، بنابراین استرس بیشتری را تحمل كرده، افسردگی و نارضایتی زناشویی بیشتری را در مقایسه با همسرانشان نشان میدهند.
لی، سان، چائو (2001) در زنان با هر دو علت زنانه و مردانه ناباروری، رضایت زناشویی و جنسی كمتری در مقایسه با همسرانشان گزارش نمودند، در صورتی كه از نظر رضایتمندی در مردان و زنان با علت ناشناخته تفاوتی دیده نمیشود. در علت زنانه در مقایسه با علت مردانه، زنان استرس بیشتر و عزتنفس و رضایتمندی كمتری دارند و این امر با یافتههای پژوهش لی و همكاران او، در ارتباط با رضایت زناشویی كمتر در هر دو علت ناباروری، هماهنگ است.
افراد با استرس بیشتر، رضایتمندی زناشویی كمتری دارند. درمانهای روانپزشكی (دارویی – رواندرمانی) رضایتمندی افراد با استرس را افزایش میدهند. بیشترین تاثیر این درمانها در راستای افزایش رضایت زناشویی در گروه بدون استرس و استرس خفیف و كمترین تاثیر در گروه با استرس شدید دیده میشود. نتایج یك بررسی علمی نشان میدهد كه استرس، تعارضات زناشویی را افزایش و عزت نفس (عملكرد جنسی، فراوانی این ارتباطات) را كاهش میدهد.
استرس در كاهش ارزیابی و رضایت از خود، صمیمیت و سلامتی موثر است و به ویژه در زنان، با هویت جنسی و خودبسندگی ارتباط دارد. زنان استرسهای بیشتری در هنگام درمان تجربه میكنند، در صورتی كه مردان آسیبهای روانشناختی كمتر و عزتنفس و رضایت زناشویی بیشتری دارند. پترسون، نیوتاون و روسن گزارش كردند كه زنان و همسرانشان كه استرسهای اجتماعی یكسانی را تحمل میكنند در مقایسه با زوجهایی كه استرسهای خفیف دارند، دارای سطح بالایی از رضایت و سازگاری زناشویی هستند. اگر هر دو زوج احساس مشابهی در والد شدن داشته باشند، رضایت از زندگی آنها افزایش مییابد. مردانی كه نیاز بیشتری برای پدر شدن دارند رضایت زناشویی آنان بیشتر كاهش مییابد، در حالی كه برخی از بررسیها رابطه میان استرس و ناباروری را تایید نمیكنند .
رضایتمندی زناشویی زوجهای نابارور كمتر از همسرانشان است. تفاوتهایی از لحاظ كنشهای جنسی میان زنان نابارور و بارور به دست نیامده است ولی در مردان نابارور مشكلات جنسی، كاهش رضایت و تحریك جنسی در مقایسه با مردان بارور وجود دارد. برخی بررسیها نیز عدم رضایت جنسی را در هر دو جنس نابارور گزارش نمودهاند. علایم روانشناختی به ویژه اضطراب در رضایت زناشویی موثر است و بهرهگیری از الگوی شناختی – رفتاری، افزایش و بهبود كنش و رضایت جنسی، كاهش افكار ناامیدی و افزایش مهارت و ارتباطات زناشویی را به دنبال دارد.