صورت مسئلههای پاک شده
مسائل و مشکلات جنسی در روابط زناشویی از شایعترین مشکلات بین زن و شوهرهاست. این مسائل خصوصا در مناطق و شهرستانهای کوچکتر، عمدتاً پنهان میمانند یا لااقل به طرزی آشکار توسط زن و شوهر مطرح نمیشوند. شاید به این دلیل که در فرهنگ ما هنوز هم صحبت در اطراف این مسائل آن هم بهطور آشکار و عریان، باب نشده است. اما واقعیت چیز دیگری است. یعنی اگر درباره یک موضوع هیچ شکایت و شکوهای رخ ندهد، دلیل بر این نیست که در آن زمینه هیچ مشکلی وجود ندارد. همانطور که میدانید مشکلات جنسی دو دلیل عمده دارند. دسته اول مشکلات جسمانی هستند. یعنی اختلال، بیماری یا ناهنجاری جسمانی در کار است که زن یا مرد بدان مبتلاست و باید توسط پزشک متخصص تشخیص داده و درمان شود. دسته دوم، جنبه روانشناختی دارند. وقتی زن و شوهر با مشکلات جنسی به یک مشاور یا روانشناس مراجعه میکنند، در درجه اول مشاور آنها را به معاینه و تشخیصهای پزشکی ارجاع میدهد. چون اگر مشکل جسمانی در کار باشد، با دارو یا سایر درمانها مرتفع میشود و نیازی به درمانهای روانشناختی نیست. اما اگر آزمایشها و معاینات پزشکی خبر از سلامت جسمانی طرفین داشتند و همچنان مشکلی در کار بود در این صورت سرو کار زن و شوهر با علم روانشناسی خواهد بود.
مشکلات جنسی که جنبه روانشناختی دارند
مشکلات مربوط به چرخه جنسی که میتواند شامل زود انزالی، دیر انزالی، بخشی از دردهای مقاربتی، ناهماهنگیهای جنسی و مشکل در بیمیلی جنسی یا تحریک پذیری قبل از رابطه باشد. البته مشکل یا اختلال در هر کدام از این مراحل توسط مشاور تشخیص داده شده و خوشبختانه همگی درمان دارند. برخی مشکلات هم هست که در تعداد کمتری از افراد دیده میشود و شامل چشم چرانیهای مرضی، خودارضایی با وجود داشتن همسر و برخی روشهای غیر عادی برای ارضای جنسی است که اینها نیز جنبه روانشناختی دارند و باید توسط روانشناس درمان بشوند. برخی مشکلات جنسی نیز تحت تاثیر اختلال دیگری ایجاد میشوند و برای حل آن مشکلات، لازم است مشکل اصلی رفع شود. برای مثال افسردگی در بیمیلی جنسی نقش مستقیم دارد و اگر بیمیلی جنسی ناشی از افسردگی باشد، لازم است در درجه اول افسردگی درمان شود. متاسفانه بسیاری از زوجها از سردی خانمها در رابطه جنسی شکایت دارند. در حالیکه وقتی مشکل جنسی بررسی میشود مشخص میشود که خانم دچار افسردگی است.
اغلب این افسردگیها در شرایط خاصی ایجاد میشوند و وقتی شرایط بهتر شود افسردگی نیز کاهش مییابد. شوهرها و گاه زنهایی که همسرشان را تحقیر میکنند، به اندازه کافی به آنها احترام نمیگذارند، نظر همسر را در زندگی مشترک لحاظ نمیکنند، همسر را وادار به رفتارها و معاشرت با افرادی میکنند که خود همسر راضی بدان نیست دیر یا زود با مشکل جدیدی که همان افسردگی همسرشان است روبرو میشوند. به دنبال این افسردگی، مسائل دیگری از جمله بیمیلی و سردی جنسی نیز رخ خواهد داد.
داشتن زندگی زناشویی سرد
موضوع مهم در اختلالات و بیماریهای جنسی این است که مشکل را بپذیریم و صورت مسئله را پاک نکنیم. مراجعانی داشتهام که بهترین سالهای عمر خود را با وجود اختلال جنسی سپری کردند و هرگز در پی درمان برنیامدند، زندگی زناشویی آنها سرد و بسیار عذاب دهنده و گاه توام با درد و رنج بسیار شده بود، حتی بهتدریج از یکدیگر متنفر میشدند اما خجالت میکشیدند مشکل را با متخصص مطرح و رفع کنند. گاهی موضوع خجالت هم نبود، و آقایی که مشکل داشت رفع مشکل و مسئله خود را خلاف رسم مردانگی میدانست و تنها به خاطر نوعی تعصب یا غرور، زندگی را تا آخر عمر بر خود و همسر و خانوادهاش تلخ میکرد. امروزه نیز علت پنهانی بسیاری از طلاقهای رسمی یا طلاقهای پنهان مشکلات جنسی است. منتهی اغلب آمار دقیقی در این زمینه، حتی توسط خود زن و شوهر اعلام نمیشود. گاهی هم برخی افراد با توهم این که بیماری جنسی دارند یا بیماری آنها غیر قابل درمان است، هرگز ازدواج نمیکنند و در کمال تعجب، بیماری خود را با خود به دل خاک میبرند. بیماریها، ناهنجاریها یا اختلالات جنسی مانند سایر اختلالات و بیماریها هستند و درمان آنها نیز مانند سایر اختلالات میسر است. پس به جای قایم کردن آنها، آنها را درمان کنید.
تبعات عدم طرح و درمان اختلالات جنسی
تا پایان عمر با این مشکلات یا عوارض آنها درگیر خواهیم بود. زندگی زناشویی نابسامانی خواهیم داشت. افسردگی و اضطراب ناشی از این بیماریها مزید بر خود بیماری شده و باعث آزار ما و خانواده و اطرافیانمان میشوند. بهتدریج این افسردگی و ناراحتیها کار و زندگی و معاشرتهای ما را هم تحت تاثیر قرار میدهند و اسباب عدم موفقیت در کارها را فراهم میکنند. اعتماد به نفسمان کم و کمتر میشود.
از رابطه جنسی لذت نبرده و بعدی از ابعاد زندگیمان گویی فلج شده است. ممکن است به دلیل ناکارامدی خود دچار بدبینی و بدگمانی نسبت به همسرمان بشویم.
این را هم بگویم که گاهی نارضایتیهای عاطفی از همسر باعث بیمیلی و سردی جنسی میشود. در این حالت زن یا شوهری که مورد بیمهری یا بیحرمتی قرار میگیرد، آگاهانه و بیشتر ناخودآگاه اعتراض خود را به صورت بیمیلی جنسی ابراز میکند. بدیهی است که در این حالت باید روشهای ابراز وجود را یاد بگیرد و نظر، نارضایتی، پیشنهادات و انتقادات خود را بطور موثری بیان کند و دلخوریها یا خشمهای فروخورده را به حوزههای دیگری مانند رابطه جنسی انتقال ندهد.
تاثیر منفی پنهان کردن دانش جنسی از کودکان و نوجوانان
متاسفانه برخی از بزرگسالان و والدین، همانطور که خود مسائل جنسیشان را انکار و پنهان میکنند، فرزندانشان را نیز طوری بار میآورند که همیشه از بلوغ، مسائل جنسی و آگاهیهای لازم در این زمینهها شرمنده باشند. همان طور که میدانید اگر آگاهیهای جنسی به طرزی موثر و صحیح به کودک و نوجوان آموزش داده نشود، آن را از همکلاسیها یا افراد نا آگاه میشنوند و دچار اطلاعات غلط و گاه مخرب میشوند. وقتی هم که بزرگتر شده و ازدواج کردند، همان الگوی غلط انکار و پنهان کاری را سرلوحه قرار داده و کژکاریها یا ناکامیهای جنسی را تجربه کرده و این زنجیره غلط را به فرزندان خود نیز انتقال خواهند داد. اگر برای والدین سخت است در این زمینه با فرزندان خود گفتگو کنند لااقل از کتب مناسب و از مشاور و روانشناس برای این آموزشها کمک بگیرند.
تبعات ناآگاهیهای جنسی نوجوانان
ممکن است به دلیل عدم آگاهی کافی در دامهایی بیفتند که برایشان شناخته شده نبوده است. اطلاعات غلط امکان دارد باعث رفتارهای غلط جنسی در آنها میشود. نسبت به عواقب بیبندو باریهای جنسی آگاهیهای کافی پیدا نمیکنند. احساس میکنند که والدین آنها را گول زدهاند یا آنها را کودک قلمداد کردهاند. منابع اطلاعات جنسی نادرست را به جای منابع درست انتخاب میکنند. یاد میگیرند که با خود صادق نباشند و در صورت بروز مسائل جنسی در آینده آنرا پنهان کنند. آنها هم در زمان ازدواج صورت مسئلههای خود را در زمینه جنسی پاک میکنند و ممکن است در ایفای نقش خود به عنوان همسر موفق نباشند. روابط جنسی نامشروع پنهانی، قبل و حتی گاه بعد از ازدواج. پس، فرزندانتان را از مسائل جنسی نترسانید. به آنها یاد بدهید که میتوانند با مطالعه و بررسی مشکل و با کمک متخصص مسائل جنسی را حل کنند. به پسرها هم به اندازه دخترها درباره عواقب بیبندو باریهای جنسی آموزش بدهید. متاسفانه بیماریهای جنسی عصر ما هم جنس مونث و هم جنس مذکر را تحت تاثیر قرار خواهد داد بنابراین از این تربیت دوگانه، که پسرها را آزاد و دخترها را محدود بار میآورد پرهیز کنید. ضمن اینکه عواقب روانی رابطههای جنسی نیز دامنگیر هر دو جنس میشود.