چگونه ازدواجی سالم و موفق داشته باشيم
انتخاب همسر از مهمترین تصمیمات فرد در زندگی است، زیرا می تواند آینده فرد را رقم بزند. تشکیل خانواده سالم، متعادل و پایدار مانند هر امر مهم دیگری به تفکر منطقی و تلاش و کوشش نیازمند است. جوان باید بر اساس معیارهای اصولی، منطقی همسر آینده خود را شناسایی و انتخاب نماید و آنگاه به انجام پیوند زناشویی اقدام کند. بصورت کلی اصالت خانوادگی به عنوان اساسیترین معیار انتخاب همسر شناخته میشود. ایمان، اخلاق نیکو و روان سالم، و تناسب زوجین در ویژگیهای ظاهری، سنی، تحصیلی، فرهنگی، تربیتی و اعتقادی از موارد اساسی در انتخاب همسر است هر یک از زوجین باید با دید باز اقدام به تشکیل خانواده نمایند. ازدواج نباید به عنوان راهحلی برای دوری از مشکلات خانوادگی جوان در خانواده در نظر گرفته شود، بلکه ازدواج زمانی موفق خواهد بود که با هدف تشکیل خانواده و تعالی روحی زوجین در نظر گرفته شود. با وجودی که والدین در راهنمایی جوانان در انتخاب همسر نقش تعیین کنندهای دارند، این نقش باید به صورت مشاورهای باشد و نباید بصورت تحمیلی و سلب اختیار جوان در تعیین شریک زندگی آیندهاش باشد. در اینجا به چند عامل برای یک ازدواج موفق اشاره میشود.
تناسب فرهنگی – اجتماعی
قدم اول در انتخاب همسر مناسب، تناسب فرهنگی بین خانوادههاست. بایدها و نبایدهای فرهنگی و همچنین سلسلهمراتب ارزشهای یك فرهنگ رفتارهای ما را هدایت میكنند.
باید توجه داشت دو فردی كه قرار است با هم زندگی كنند، از نظر طبقه اجتماعی فاصله زیادی با یكدیگر نداشته باشند؛ زیرا فاصله غیرقابل قبول باعث بروز مشكلات میشود. طبقه اجتماعی هر فرد، منش، شخصیت و نگاه خاص او را در زندگی شكل میدهد. گاه در خانوادهای نظام مردسالاری و در خانواده دیگری نظام زنسالاری حاكم است و وصلت این دو گروه با هم مشكلآفرین خواهد بود.
توجه به موقعیت اجتماعی از این لحاظ اهمیت دارد كه گاه دیده میشود شخصی به دلایلی به موقعیتهایی رسیده كه به تازگی در طبقهای خاص قرار گرفته است. مردم این تغییر را به خوبی احساس میكنند و اصطلاحا به او «تازه به دوران رسیده» میگویند. آنها با مشاهده، رفتار، منش و نوع نگاه وی به زندگی به خوبی متوجه میشوند كه او مربوط به طبقهای كه در آن قرار گرفته نیست. پس طبقه اجتماعی در رفتار افراد تاثیرگذار است.
در جامعه فعلی ما، متاسفانه كم نیستند افرادی كه منزل مسكونی خود را اجاره میدهند و خانهای در شمال شهر اجاره میكنند، به تصور اینكه موقعیت مناسبی برای ازدواج فرزندشان ایجاد كنند؛ غافل از اینكه این كار باعث ایجاد همان اختلاف طبقاتی است كه مشكلات بعدی را در پی خواهد داشت.
گاه دیده میشود كه مردها به دنبال ازدواج با دختر خانوادهای هستند كه از امكانات مالی بالایی برخوردار باشد؛ به تصور اینكه از این ازدواج به عنوان سكوی پرتاب استفاده كنند. در واقع، افراد با این اقدامات خود را در پشت نقابی قرار میدهند تا به موقعیت ایدهآل برسند؛ در حالی كه راهی نامناسب را انتخاب كردهاند. پس باید توجه داشت به دست خودمان بنای یك ازدواج اشتباه و نامناسب را نگذاریم.
توجه به سطح اجتماعی و اقتصادی تقریبا یكسان اولین گام برای یك ازدواج سالم و موفق است. گاه افراد به حاشیه شخصیتی طرف مقابل توجه میكنند و از ذات وجودی شخصیت او غافل میمانند؛ به عنوان مثال وقتی از شخصی میپرسیم علت انتخاب شما چه بوده، میگوید به دلیل اینكه فلان مدرك و فلان مقام را دارد یا خانوادهاش دارای موقعیت اجتماعی خاصی هستند؛ در حالی كه باید به خصوصیات شخصیتی و واقعی فرد توجه كرد و نوع رفتار و نگرش او را به زندگی سنجید. موقعیت اجتماعی مناسب هرگز شرط ازدواج موفق نخواهد بود. چه بسا افرادی با موقعیتهای بالای اجتماعی، در برخورد با خانواده و در روابط شخصی خود دچار اختلال هستند.
تناسب اعتقادی
تناسب اعتقادی و مذهبی بین دو خانوادهای كه با هم وصلت میكنند بسیار مهم است؛ به عنوان مثال دختری از خانوادهای كه حجاب معمولی دارد با خانوادهای كه از نظر حجاب بسیار سختگیر است ازدواج میكند. آقا در شروع به خانم میگوید فقط منزل مادرم كه میرویم حجابت را كاملا رعایت كن و دختر هم بنا به دلایلی حفظ ظاهر كرده و این شرط را میپذیرد؛ اما بعدها متوجه میشود پذیرش این شرط مسائلی به دنبال دارد كه از عهده وی خارج است و این خود زمینهای برای شروع اختلاف میشود.
در ابتدا ممكن است یكی از طرفین فشارهای روحی را تحمل كند؛ ولی این امر بهتدریج باعث فاصله گرفتن وی از همسرش میشود. پس با كسی ازدواج كنید كه از نظر اعتقادی صادقانه شبیه او هستید.
فاصله سنی مناسب
بهترین فاصله سنی بین زوجین 3-6 سال است. فاصله سنی زیاد (بالای 10 سال) موجب عدم تناسب بین آنها میشود و مشكلات زیادی به وجود میآورد. در این حالت از دست روانشناس هم كاری ساخته نیست. بحث تناسب سن، به خلقت و جنسیت افراد بستگی دارد. افراد در سنین مختلف از نظر جسمی، روانی، اجتماعی و عاطفی حالات متفاوتی دارند. با توجه به اینكه دختران از نظر عقلی، سریعتر از پسران به سن كمال عقل میرسند، رعایت فاصله مناسب كاملا ضروری و مهم است. به عنوان مثال، پسر و دختر هر دو 20 ساله در دانشگاه با هم آشنا میشوند و تصمیم به ازدواج میگیرند، خانواده پسر نیز متعهد میشود كه وی را از نظر مالی و... حمایت كند. در حالی كه همسن بودن پسر و دختر، خود مسالهساز است و خانوادهها هم در این بین كاری نمیتوانند انجام دهند. یكی از مهمترین نكاتی كه باید به آن توجه داشت این است كه اولین نیاز مرد، تمكین عاطفی، روانی زن از وی میباشد كه اگر فاصله سنی مناسب رعایت نشود و یا در مواردی دختر از پسر بزرگتر باشد، دختر نمیتواند نیاز مرد را كه تمكین همهجانبه است، پاسخ دهد.
یكی دیگر از موارد، ضرورت رعایت فاصله سنی، قانون خلقت است. از لحاظ فیزیكی و تغییرات هورمونی، خانمها سریعتر شكسته میشوند. در ازدواجهای همسن، خانم در حول و حوش سن پنجاه سالگی ممكن است احساس كند از همسرش شكستهتر شده كه در ابتدا دچار افسردگی و بعد از آن دچار سوءظن نسبت به همسرش میشود و گاه تصور میكند همسرش جذب افراد دیگر میشود و این خود منجر به بروز مشكلاتی در سنین میانسالی خواهد شد. بر اساس آمارها، 9 درصد طلاقها مربوط به تفاوتهای سنیزیاد است. البته علت انتخاب این تفاوت سنی، ریشه در مسائل روانی دارد. گاه مردی به دلیل احساس عدم ارضای نیازهای عاطفی با خانمی بزرگتر از خود ازدواج میكند و یا برعكس دختری كه از عواطف پدری محروم بوده، با مردی با سن بالا ازدواج میكند. آموزش رعایت فاصله سنی به فرزندان بایستی از جانب خانوادهها انجام گیرد و باید دانست فاصله سنی نامعقول از هر طرف، مشكلات جدی به وجود خواهد آورد.
من و همسرم 7 سال است كه ازدواج كردهایم، بعد از 3 سال زندگی جنجالی، 4 سالی است كه با كمی افتوخیز زندگی میكنیم، اما همسرم كوچكترین اشتباهاتم را تا مدتها فراموش نمیكند و تا مدتها پاسخهای متعددی به اشتباهات گذشتهام میدهد، در ضمن گاهی هم اشتباهاتم به جنجال و ضرب و شتم منجر میشود، هر یك از ما چه باید بكنیم؟
بهتر است توجه داشته باشید كه رابطه مانند یك گیاه است. روز اول سرحال و سبز است ولی اگر از آن مراقبت نكنید، آسیب میبیند، قیافه گیاه تغییر میكند و هرگز قیافه مثل روز اول را ندارد. باید دقت كنید، سر مسائل كوچك با هم نزاع نكنید تا حریمها شكسته و پردهها دریده نشود زیرا در صورت بهوجود آمدن این مشكل، دیگر احساسات مثل روز اول نیست. باید مراقب باشد و توجه داشته باشد، درست مانند اولین ملاقاتتان، تمامی سعی و تلاش خود را به بهترین وضعیت ممكن در جهت برقراری روابط صحیح و مناسب به كار برید.
اما وقتی روابط بد شد، باید به طرف مقابلمان فرصت بدهیم، در غیر این صورت وی فرصت اصلاح كردن را پیدا نمیكند، در صورتی كه رفتار گذشته وی را مانند تابلویی مقابل وی قرار دهیم، در واقع انگیزه تغییر رفتار را از وی گرفتهایم. پس توصیه میكنم، كیلومترشمار را صفر كنیم و صراحتا به همسرمان بگوییم، به تو فرصت جدیدی میدهم و منتظرم تا تو را به بهترین شكل ممكن ببینم.
همسر مغرور و خودخواهی دارم، دهنبین است و به حرف مادرش توجه میكند، با او چگونه برخورد كنم؟
این مشكل مستلزم یك پروسه زمانی است. افرادی كه مغرور و خودخواه هستند و مایلند در زندگی فقط نظرات خودشان پیاده شود، بهتر است بدانند كه هر فردی یك آستانه تحملی دارد، در صورتی كه آستانه تحمل وی به حداكثر برسد، دیگر تحمل شرایط نامناسب نیز از توان وی خارج است. توصیه من در این مورد این است كه وی باید به مشاور مراجعه كند.
آیا پرسیدن از شوهر، در مورد اینكه كجایی (اگر چند بار در روز باشد) اشكالی دارد؟
مگر شما چقدر فرصت دارید كه چند بار در روز وقتتان را فقط صرف این كار كنید. این رفتار به نوعی یك وسواس فكری تلقی میشود. اگر شما با هم ازدواج كردهاید، پس باید به هم اطمینان داشته باشید. احوالپرسی از همسر اشكالی ندارد، ولی پرسیدن این مورد كه كجایی؟ اصلا جایز نیست. در صورتی كه عادت به انجام این كار دارید، بهتر است بدانید این كار رفتار اشتباهی است و بهتر است خود را اصلاح كنید. اگر هم دچار وسواس فكری هستید، با مراجعه به روانشناس و مشاور، وسواس فكری خود را حل و فصل كنید.
باید توجه داشت دو فردی كه قرار است با هم زندگی كنند، از نظر طبقه اجتماعی فاصله زیادی با یكدیگر نداشته باشند؛ زیرا فاصله غیرقابل قبول باعث بروز مشكلات میشود. طبقه اجتماعی هر فرد، منش، شخصیت و نگاه خاص او را در زندگی شكل میدهد. گاه در خانوادهای نظام مردسالاری و در خانواده دیگری نظام زنسالاری حاكم است و وصلت این دو گروه با هم مشكلآفرین خواهد بود.