كلمات آلرژی زا !
بعضیها به ماهی حساسیت دارند. تا ماهی میخورند بدنشان به خارش میافتد. برخی دیگر به هلو یا آلو حساسیت دارند و حتی نمیتوانند دستشان را به هلو بزنند. عدهای هم هستند كه تا كیوی میخورند حلق و گلویشان متورم میشود و حساسیت شدید مشابه خفگی نشان میدهند. حتی بعضی از افراد به نیش زنبور حساسیت دارند و با یك نیش ساده زنبور كارشان به بستری در بیمارستان میكشد. گرچه دراین جا قصد نداریم همه عوامل حساسیتزا را بررسی كنیم، اما به یك نكته اشاره میكنیم و آن اینكه بالاخره هر كس به چیزی حساسیت دارد. این حساسیت ممكن است جسمانی باشد، مانند واكنشهایی كه بدن افراد به انواع خوردنیها یا حتی
آنتی بیوتیكها و داروها نشان میدهد و یا میتواند روانشناختی باشد؛ مانند حساسیتهایی كه به افراد خاصی داریم و هر كلمه یا حركت آنها برایمان معنی دارو حساسیتزا است. برای مثال یكی از اقوام ما، به مادرشوهرش حساسیت دارد و حتی از فكر دیدن او مریض میشود. طفلكی مادر شوهر او، حتی اگر كار خاصی هم نكند عروسش به شدت آزرده و ناراحت عصبانی و ملتهب میشود و تا چند روز دمق است. یكی از دوستان من به رئیسش حساسیت دارد. تا رئیسش وارد اتاق میشود، دست و پایش را گم میكند و به عطسه میافتد. از این دست حساسیتها كم نیست.
شما هم اگر افراد دور و بر خود را بررسی كنید، با انواع این حساسیتهای ناگفته و ناشناخته روبهرو میشوید. یكی از بدترین انواع حساسیت، حساسیت به همسر و كلمات و رفتارهای اوست؛ زیرا دیدار یك فرد خاص مانند مادرشوهر یا رئیس یا همسایه یا ... همیشگی نیست، اما دیدار همسر، زندگی با او و قرار گرفتن در جوار او همیشگی است. چنین حساسیتی درست مانند این است كه كسی كه به هلو حساسیت داشته و هر روز مجبور باشد چند هلوی آبدار درشت بخورد و هر بار بیش از قبل احساس خارش یا خفگی كند!
چگونه كلمات حساسیتزا را حذف كنیم
اینك كه علل اصلی بیان كلمات حساسیت برانگیز را دانستیم، باید این كلمات را از فرهنگ لغت خود حذف كنیم. اما چگونه؟ مدتی قبل فیلمی دیدم كه موضوعش مربوط به دانشآموزان یك كلاس درس دبستانی بود كه تا حدودی هم شلوغ و نافرمان بودند. معلم تصمیم گرفت جای بچههای كلاس را تغییر دهد و به آنها دستور داد نیمكت خود را ترك كنند و روی نیمكت دیگری بنشینند. آنها اطاعت میكردند، اما قبل از انجام دستور، نظر خود را بدون اینكه حالت غر زدن یا پرخاش داشته باشند، بیان میكردند. مثلاً یكی میگفت: اصلاً از آن نیمكتی كه شما اصرار دارید آنجا بنشینم خوشم نمیآید. این را میگفت، ولی میرفت و همانجا مینشست.
یا نفر بعدی میگفت: من اصلاً دوست ندارم پهلوی فلانی بنشینم! این را میگفت اما میرفت و همانجا پهلوی او مینشست. كاری كه دانشآموزان آن فیلم انجام میدادند، در واقع نوعی ابراز وجود بود. معنای ابراز وجود را در شمارههای قبل گفتهایم. ابراز وجود، نوعی رفتار جرأتآمیز است كه به ما امكان میدهد با رعایت احترام دیگران و مراعات منافع خودمان، احساسات و نظر صادقانه خود را بدون اضطراب و تشویش و متلكگویی بیان كرده و بدون انكار یا ضایع كردن حق دیگران حقوق شخصی خود را مطالبه كنیم. پس ابراز وجود، زورگویی، سكوت، پرخاش یا تحمل بیمورد نیست. وقتی احساس و نظر منفی یا مثبت خود را بموقع و مؤدبانه مطرح میكنیم، این احساسات در ما انباشته نمیشوند و نتیجتاً مدتی بعد مثل یك كوه آتشفشان منفجر نخواهند شد! در عین حال طرف مقابل هم با بازخوردی كه از ما گرفته، فرصت و قدرت اصلاح خود را پیدا میكند و رفتار نامناسب یا نابجا، در او تثبیت نمیشود. همچنین وقتی ابراز وجود را بلد باشیم، دست به رفتارهای آبزیركاهانه، پنهانی و به قول معروف از پشت خنجر زدن و گفتن كلمات آزاردهنده نمیزنیم.
تجربه نشان میدهد بسیاری از نافرمانیها و كارشكنیها و بعضی از پشت سر حرف زدنها یا حتی تهمتها و سخنچینیها، نتیجه ترس از ابراز وجود هستند؛ بدین صورت كه فرد چون میترسد حرف دلش را بگوید یا به هر دلیلی بلد نیست رودررو نظرش را بیان كند، به ناچار آن را از راههای دیگر كه به ظاهر امنترند، بیان میكند. بدین ترتیب بعضی با اطاعت نكردن، برخی با كار ناقص، عدهای با گفتن كلمات حساسیتزا و عدهای هم با تخریب شخصیت دیگران، مخالفت یا نارضایتی خود را اعلام میكنند.
به همین دلیل بهتر است والدین به فرزندانشان، مدیران به كارمندانشان و معلمان به شاگردهایشان و زن و شوهرها به یكدیگر، اجازه ابراز وجود صحیح را بدهند. این كار علاوه بر توانایی كه برای ابراز كننده دارد، اطاعت بیشتر او را هم در پی داشته و از طغیانها و نافرمانیهای آتی جلوگیری خواهد كرد. احتمالاً لازم است خود ما به زیردستان یا افرادی كه به نوعی ملزم به اطاعت از ما هستند و حتی به اعضای خانواده مان ابراز وجود صحیح را یاد بدهیم ( زیرا كس دیگری این كار را نخواهد كرد!)؛ یعنی كمك كنیم این افراد در كنار اطاعت بموقع، ابراز بهموقع هم داشته باشند و بتوانند نظر و احساس خود را بیان كنند به این ترتیب، از شنیدن كلمات حساسیتزا و نامناسب و خشمگینانه در امان مانده و روابطمان سالمتر و كاراتر میشود.
كلمات حساسیت برانگیز
بین زن و شوهر، همین طور بین مادر و فرزند یا پدر و فرزند و خلاصه بین همه كسانی كه رابطه نزدیك و صمیمانه دارند، ممكن است كلمات و رفتارهای حساسیت برانگیز وجود داشته باشد. گاهی حتی این كلمات معنای بدی ندارند، اما طرف مقابل میداند كه معنای پشت پرده آن واژه چیست و آن معنا از نظر او تحقیرآمیز، تمسخرآمیز، خشمگینانه، و به نوعی آزاردهنده است. برای مثال مادری بود كه هر وقت به دخترش میگفت «عزیزم» معنیاش این بود كه «حالا چیزی نمیگویم اما بعدا حسابت را میرسم»، و دختر از شنیدن این واژه به ظاهر محبتآمیز به گریه میافتاد. همچنین پسری بود كه هر وقت به پدرش میگفت «خوب» ، پدر عصبانی میشد و میگفت این كلمه «خوب» كه تو میگویی یعنی «خفه شو»! شما هم در رابطهای كه با دیگران دارید جستجو كنید و ببینید كلمات حساسیت برانگیز شما و كلمات حساسیتزای دیگران به شما چه هستند؟ آیا میتوانید آنها را فهرست كنید؟ دقت كنید كه كلمات حساسیتزا در همه خانوادهها ثابت نیستند و از یك خانواده به خانواده دیگر یا از یك زوج به زوج دیگر متفاوت است.
علت ایجاد كلمات حساسیت زا
ایجاد كلمات حساسیت برانگیز، علل مختلفی دارد، اما مهمترین آنها به شرح زیر هستند:
وقتی نمیتوانیم صادقانه و منصفانه حرف دل خود را بزنیم و ناچاریم در قالبهای دیگری منظورمان را برسانیم، از كلماتی استفاده میكنیم كه به مرور برای طرف مقابل ناراحت كننده و حساسیت برانگیز میشود.
وقتی خشمگین و عصبانی هستیم اما میخواهیم خشممان را پنهان كنیم، از كلمات حساسیتزا استفاده میكنیم.
وقتی خشم فروخورده و قدیمی و در واقع مسائل حل ناشده داریم و از قبل از دست كسی ناراحت هستیم، معمولا از كلمات آزار دهنده استفاده میكنیم تا همان قدر كه خود ناراحتیم، او را هم آزار دهیم.
گاهی كلمات آزاردهنده را به جای شخص مورد نظرمان، به دیگران میگوییم و در واقع دق دلی خود را بر سر شخص بیگناهی تخلیه میكنیم.
گاهی هم چون روشهای منطقی ابراز وجود را بلد نیستیم، از روشهای آزاردهنده مانند متلك گویی، گفتن كلمات ناراحت كننده و مشابه آن استفاده میكنیم.
وقتی در درون خود، طرف مقابل را تحقیر و تمسخر میكنیم و ارزش كافی برایش قائل نیستیم، احساس ما در قالب كلماتی كه حساسیت برانگیز هستند جاری میشود.
گاهی هم ما منظور خاصی نداریم و این طرف مقابل ماست كه از قبل نسبت به برخی كلمات یا عبارات شرطیشدگی منفی پیدا كرده و اینك نیز نسبت به همان كلمات یا مشابه آن واكنش نشان میدهد.
همانطور كه ملاحظه میكنید، اكثر این موارد ریشه در یك چیز دارند، اینكه ما نتوانستهایم بموقع و با روشهای درست، مناسب و منطقی مسائلمان را در روابط متقابل مطرح و حل كنیم. نتوانستهایم با روش مناسبی حرف دل خود را بزنیم و خود و نظرات خود را ابراز نماییم. نتوانستهایم احساسات آزرده خود را كلامی و آنها را در زمان مناسب ادا كنیم. در نتیجه، خشمها، ناراحتیها، آزردگیها و ناراحتیهای فروخورده یا فعلیمان به صورت كلماتی خودنمایی میكنند كه برای دیگران ناراحتكننده یا آزاردهندهاند.