نگار فیض آبادی
تعداد زیادی از روزهای سال به نام مناسبتهای زیست محیطی زده شده است. مثل روز "21 تیر، روز بدون پلاستیک".
مناسبتی که در آن روز، معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست، سعید متصدی، با اشاره به مصرف ۱۰ هزار تن کیسه پلاستیکی در تهران به طور سالانه، از ارائه برنامه حذف کیسههای پلاستیکی طی ماه آینده به دولت خبر داد.
21 تیر هم گذشت و ممکن است تا سال آینده مردم و مسئولان فراموش کنند که به گفته متصدی، «در استان تهران سالانه ۱۰ هزار تن کیسه پلاستیکی مصرف میشود که ۵۰ درصد آنها تنها یک بار مصرف و در نهایت در طبیعت پخش و پراکنده میشود.»
عزم تولیدکنندگان فرآوردههای پلاستیکی برای تولید روز افزون از یک سو، سماجت مصرف کنندگان هم برای مصرف هر چه بیشتر پلاستیکها از سوی دیگر باعث شده تا نام ایران در لیست 10 کشور مصرفکننده کیسه پلاستیکی در جهان، جا خوش کند.
البته گمان نمیکنم وقتی سالانه میلیونها پلاستیک به خورد جنگلهایمان میدهیم، ریشههای درختان بتوانند با خیال راحت در خاک جا خوش کنند.
پلاستیکها، سخت جانتر از آن هستند که تجزیه شوند. هر چه مواد شیمیایی و سمی هم در دلشان هست به زمین هدیه میدهند. و چه هدیه شومیکه خاک، آب و هوا را آلوده میکند و به مرور زمان، عرصههای طبیعی کشور و حتی جهان تخریب میشود.
از قلع و قمع درختان و آتش سوزی جنگلها که بگذریم در نهایت به این تیتر میرسیم که "سالانه ۱۳میلیون هکتار جنگل در دنیا نابود میشود."نتیجه، بیشتر از آنکه فقط یک تیتر باشد شبیه که نه، بلکه خودِ تراژدی است.
سوگ نامهای که اگر میخواهیم تحقق پیدا نکند ضروری است تا خودمان دست بجنبانیم. به نظر میرسد ما از مرز اصرار بر مصرف گذشتهایم و دچار یک وابستگی شدید شدهایم.
دریافت کیسههای نایلونی را حق طبیعی خودمان میدانیم و خیلی وقتها فکر میکنیم اگر از فروشنده، کیسه نگیریم ضرر کردهایم.
به اندازهای که این اعتیاد نمیگذارد زمانی که هیچ احتیاجی به کیسه نداریم به فروشنده بگوییم "نه، کیسه نمیخواهم."
اینکه از دولت بخواهیم تمام راه حلهای حذف فرآوردههای پلاستیکی را از کشوی میز بیرون بیاورد و هر چه زودتر آنها را اجرا کند، میتواند به عنوان یک مطالبه جدی از سوی ما مطرح شود.
اما تا قبل از آن میتوانیم خودمان اقدام کنیم و به انتظارها پایان دهیم.
چرا که ایرانیها سالانه حدود٢٠ میلیون تن زباله تولید میکنند و فرآوردههای پلاستیکی هم در شکلگیری این آمار، سهم مهمیدارند. شاید وقت آن رسیده است که با مدیریت پسماند، هم تولید زبالههایمان را کم کنیم و هم با اصلاح تقاضا، شیوه عرضه را تغییر دهیم تا تولیدکنندگان هم چرخ تولیدشان را به نفع طبیعت بچرخانند و محصولات تجزیه پذیر را راهی بازار کنند.
بازاری که این روزها برای طبیعت، کساد است و من و شما اگر دلمان میخواهد میلیونها سرمایه، راهی سطل زباله نشود و قامت درختان مان به خاطر آلودگیهای ناشی از زباله خم نشود به پلاستیکها و عادتهای مخرب مان "نه" بگوییم تا زمین آبستن حوادث ناگوار نشود.
بیشک اگر تمرین کنیم و عادت تولید بیرویه زباله و مصرف پلاستیک را ترک کنیم و مصرف نکردن پلاستیکها را فقط به روز 21 تیر، محدود نکنیم میتوانیم خوشبین باشیم که ترک عادت، نه تنها موجب مرض نیست بلکه باعث علاج هم خواهد بود. درمانی به نفع طبیعت و سلامت انسانها.