پسماند مفهومی است که مسئولين و متصدیان لندفيل آن را درک میکنند، چرا كه تنها یک مکان برای آن یافت میشود. در واقع هر مادهای زماني که به پسماند تبدیل میشود، دیگر ارزش اقتصادی خود را از دست داده، یا استفاده دیگری ندارد و باید در مکانی قرار داده شود که بیش از این صدمه و آسیبی به سلامت انسان یا محیط زیست وارد نكند، همچنين به طوردائم و به شكلي ایمن کنترل و محصور شود.
تصفیه پسماند جایگزین (AWT) میتواند طبیعت پسماند را طوری تغییر دهد که دارای خصوصیات متفاوتی گردد و نيز پتانسیل آسیب ایجادشده بهوسیله لندفيل را کاهش دهد. کاهش مقدار پسماند قابل تجزیه بیولوژیک در لندفيل میتواند پتانسیل و قابلیت آلودگی توسط شیرابه، انتشار گاز لندفيل و تا اندازهای تأثیر بر سازگاری محل را کاهش دهد. رهنمودهاي اروپايی که توســـط کمیـــسیون اروپا در سال 1999 انتشار یافت، باعث تغییرات قابل ملاحظه اي در امحاء پسماند توليدي اروپا میشود. این رهنمود به منظور حصول اطمینان از این موضوع است که استانداردهای لندفيل اروپا به گونهاي همسان باشند تا از تلنبار کردن پسماندهاي خطرناک در مکانهای دارای استاندارد پایین اجتناب گردد. اما این رهنمود همچنین هدف کاهش وزن پسماند شهری قابل تجزیه بیولوژیک در مراحل مختلف (تا 35درصد وزن ثبت شده در سال 1995) را دنبال میكند.
استراتژی رهنمود مذكور علاوه بر کاهش پسماند قابل تجزیه بیولوژیک در لندفيل كاهش انتشار متان و اثر گلخانهای ناشی از لندفيل ميباشد. هر کشوری بسته به در دسترس بودن لندفيل، رویکردهای قبلی مدیریت پسماند، برنامهریزی محلی و شرايط زمینشناسی- محیط زیستی، برای تصفیه پسماند رویکرد خاص خودش را دارد. در کشورهای مختلف رویکردهای بسیار متفاوتی برای برآوردن الزامات رهنمود لندفيل وجود دارد.
در استرالیا كاهش پسماند در لندفيل به حکمی مقدس تبديل شده و (AWT) به خودی خود به عنوان راهی برای بازیافت منابع از جریان پسماند تلقی میشود. لندفيل محل نهائی قرار گرفتن پسماند نیست، بلکه به نوعي پسماند را تصفیه و محصولات فرعی تولید میکند که میتواند استفادههای اختصاصی داشته باشد و مقادیر کمتری از پسماند باقی مانده را که باید دفن شوند بر جای میگذارد.(AWT) لندفيل را حذف نمیکند بلکه فقط حجم فضای مورد نیاز در هر یارد را کاهش میدهد.
حال سئوال اینجا است، در چه شرايطي سود از هزینه، بیشتر خواهد بود؟ کشورهای مختلف چگونه به روش مدیریت پسماند برایMSW نزدیک شدهاند؟
انگلستان در اتحادیه اروپا بیشترین مقدار پسماند وارد شده به لندفيل را داراست. بنابراین این کشور، یکی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا است که بیشترین تاثیر را از رهنمود لندفيل میپذیرد. سازمان اجرايي مدیریت پسماند انگلستان طي تدوين گزارشی اينكه چگونه بقیه کشورهای اروپايي با پسماند خود دستوپنجه نرم میکنند را بيان نموده است.
در این تحقیق 10 کشور اتحادیه اروپا شامل دانمارک، فرانسه، آلمان، ایرلند، ایتالیا، هلند، اسپانیا، سوئد، انگلستان و اتريش مورد مطالعه قرار گرفتند. این گزارش همچنین به زمینه تاریخی که در آن هر کشور، استراتژی مدیریت پسماند خود را توسعه داده توجه نموده است. كشورهاي اتريش، دانمارک، آلمان و هلند كه در دهههای 1960 و 1970 به صورت نادرست مدیریت شده بودند، مشکلات عمده محیط زیستی دارند و این امر موجب مخالفتهای عمومی شده که سیاستمداران را به عکسالعمل واداشته است. كشورهاي آلمان و هلند در ارائه رهنمودهاي لندفيل بسیار سودمند بوده اند.
استرالیا، دانمارک، فرانسه، آلمان و سوئد سابقه طولانی در استفاده از انرژی توليدشده از تجزيه پسماندها جهت گرم کردن نواحی از کشورشان داشته اند که سطح مقبولیت عمومی بالائی داشت و این مقبولیت با بحران نفت در دهه 1970 شتاب بیشتری یافت. این کشورها برنامههاي اجرايي مدیریت پسماند را با مقیاس بزرگ آغاز نموده و سیاستهايی برای خروج تدریجی مواد قابل احتراق از لندفيل اتخاذ نمودند. ممنوعیتهای لندفيل برای پسماندهاي قابل تجزیه بیولوژیک بعد از آن بهطور تدریجی برقرار شد و در سوئد و دانمارک، سوزاندن پسماند در زباله سوزها بخشی از سیاست انرژی ملی گردید، بهطوري كه در میان کشورهای دارای پسماند صنعتی از قبيل هلند، دانمارک و سوئد (به علت گسترش زبالهسوزی) فضاي مورد نياز برای لندفيل به کمتر از 10 در صد کاهش داده شد. اگر چه دفن پسماندهای صنعتی در لندفيل هنوز ادامه دارد، فرانسه برای دفع بیش از 50 در صد پسماند شهری خود که بیشتر در نواحی کلان شهرها میباشد به لندفيل تکیه دارد. آلمان هنوز 35 درصد از پسماند جامد شهری خود را در لندفيل دفن میکند و تعداد لندفيلهاي آن از هر کشوردیگری بیشتری میباشد.
ایرلند نيز حتي با توجه به کمبود فضا و قیمت بالای زمين غالباً بر لندفيل تکیه دارد. ایتالیا در بخش جنوب وابسته به لندفيل باقی مانده است، اما در بخش شمال به علت تعطيل شدن برخي از لندفيلها شروع به زباله سوزی و(MBT) نموده است.
اسپانیا مانند اتريش دارای شهرهای بزرگ و حومههای پراکنده پرجمعیت میباشد. در این کشور پسماند در بسیاری از لندفيلهاي غير اصولي دفن میشود و همین امر منجر به در پیش گرفتن (AWT)شده است و استفاده از کمپوست برای جلوگیری از کویرزائی رایج شده است. هلند نيز دارای لندفيلهايي است که به طور نامناسب فعاليت میکنند و در گذشته هم دارای زبالهسوزهايی بوده که این موارد رسیدن به مقبولیت عمومی در مورد تسهیلات جدید را مشکل ساخته است. اما از طریق طرح ملی پسماند که در سال 1993آغاز شد و مالیاتهای زياد لندفيل که برنامه ای برای زباله سوزی و تولید کمپوست بود، ميزان پسماند شهري روانه شده به سوی لندفيل را تا 25 درصد کاهش داده است. انگلیس مطمئناً با بقیه اروپا تفاوت دارد و هنوز برای بیش از 3/2 پسماند شهری خود از لندفيل استفاده میکنند.
رهنمود لندفيل، مالیاتهای لندفيل را الزام نمی کند اما این مالیاتها رایج هستند. نزدیک شدن به وضع مالیات لندفيل در این 10 کشور، متفاوت است. در اتريش، دانمارک و هلند مالیات لندفيل بالای 130 دلار به ازای هرتن است. در انگلیس مقرر شده که در طول 5 سال آینده از 40 تا 80 دلار به ازای هر تن افزایش یابد. در ایتالیا و سوئد، مالیات حدود 65 دلار به ازای هر تن است. در ایرلند و اسپانیا این مقدار، 25 دلار به ازای هر تن است. در سوئد و دانمارک مالیاتی نیز روی زبالهسوزی بسته میشود تا بازیافت را ترویج نمایند. انگلستان رویکردی نیز متعارف به نام طرح بازرگانی کمک هزینه لندفيل ایجاد کرده که به شهرداریها اجازه میدهد در صورتی که خودشان نتوانند اهداف و رهنمود را برآورده کنند، برای برآورده کردن این اهداف و اعتبارات لندفيل را خریداری کنند یا اینکه جریمهای 350 دلاری به ازای هر تن را متحمل شوند. در فرانسه و آلمان مالیاتی وجود ندارد.
در بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپائی، برنامهریزی فقط بر روی اقدامات مربوط به پسماند شهری متمرکز میشود. به عنوان مثال، پسماند تجاری، صنعتی و پسماند حاصل از ساخت و ساز و تخریب، در خصوص کاهش پسماند قابل تجزیه بیولوژیک خارج از حیطه رهنمود لندفيل میباشد.
تاثیر رهنمود لندفيل چه بوده است؟
دادههای ارائه شده در اين تحقیق نشان میدهد که ميزان تولید پسماند جامد شهری به افزایش خود در اروپا ادامه میدهد. اما مقدار پسماندي که توسط اتحادیه اروپا در لندفيل دفع شده، در بیشتر موارد در حال کاهش و یا در بدترین حالت ثابت میماند.
رهنمودها در کشورهایی که تکیه بیشتری بر لندفيل دارند (ایرلند، انگلیس، اسپانیا، پرتقال و فنلاند) موجب ثابت ماندن يا كاهش ميزان پسماند توليدي گرديد و کشورهائی که تکیه کمتری به لندفيل دارند (آلمان، سوئد، بلژیک، دانمارک، و هلند) در طول 10 سال گذشته در حال کاهش دفن پسماند خود بودهاند و به نظر نمیرسد که رهنمودهاي لندفيل تفاوتی را ایجاد کرده باشد. اتریش و فرانسه در طول مدتهای طولانی مقادير مشابهی از پسماند را دفن کرده بودند، چون که از مدتها پیش، (WTE) را آغاز کرده بودند.
در اغلب کشورها از زمان اجرای رهنمود پسماندها تعداد لندفيلهاي قانونی به نظر میرسد که کاهش یافته باشد. این کاهش به علت تعطيل شدن لندفيلهاي غیر قابل قبول، افزایش مشکلات و هزینههای مربوط به تعیین مکان، طراحی، ساخت و ساز و کارکرد لندفيلهاي مدرن(نوین) میباشد. این کار باید با دانستن این نکته توصیف شود که بیشتر کشورها استراتژیهای ملی خودشان را اجرا کردهاند که موجبات کاهش تولید پسماند و بازیافت بيشتر را فراهم نمايند.
شواهد و مدارک صحیحی نشان میدهد که توسعههای مهمی در استانداردهای مهندسی لندفيل در اروپا در طول چند سال اخیر صورت گرفته است. رهنمود پسماند برای اصول طراحی مهندسی، ثبات و سازگاری به ارمغان آورده و بسیاری از متصدیان را به گسترش لندفيل با استانداردهای قبول بالا تشویق کرده است.
لندفيلهاي اروپائی چگونه بهترین عملکرد را تعریف میکنند؟
Golder Associates در هر کشور برای تطابق استانداردها، یک لندفيل را مورد ارزیابی قرار داد. در كل، هر کشوری مثال خوبی است از اینکه چگونه یک لندفيل مدرن باید طراحی شود.
در اروپا سیستمهای جمعآوری و تصفیه شیرابه راهاندازی شدند .حداقل سه مورد از این 10 لندفيل بعضی از پیش تصفیههای هوازی یا بیولوژیک را با هم ترکیب کردند. در فرانسه و اسپانیا از فناوری اسمز معکوس استفاده شده که معمولاً گرانترین شکل تصفیه است و در مواقعی به کار میرود که هیچ مجرای فاضلاب محلی در مناطق روستایي در دسترس نباشد. در دانمارک بهطور کامل به سیستم روکش صرفاً معدنی وابسته است. اغلب سایتها یک لایه طبیعی رس را با یک لایه پلیاتیلن با چگالی بالا به عنوان آستر و پوشش ترکیبیشان، ترکیب کردند. دو مورد از این سایتها در ایتالیا و پرتقال یک لایه آستر اضافی رس ژئوسنتتیک را برای ایجاد ایمنی بیشتر اضافه نمودند. در هلند و اسپانیا ماسه بنتونیت غنیشده را ترکیب نمودند که فرآیندی گران است و زماني كه رس طبیعی یا مواد معدنی با نفوذ پذیری کم به مقدارکم وجود داشته باشد یا موجود نباشد، استفاده ميشود. در فنلاند استفاده از آسفالت ضد آب که احتمالاً بتن آسفالتی متداول میباشد.
در خصوص سيستمهای پوششی طرحها،نه تنها موانع با نفوذپذیری کم را برای به حداقل رسانی ورود آب سطحی و شیرابه ترکیب میکنند، بلکه در تعدادي از طرحها نیاز به گنجاندن سیستمهای زهکشی در بالای این لایهها با نفوذپذیری کم برای افزایش حجم رواناب، پی برده شده است. 9مورد از پانزده نمونه، این لایه زهکشی را ترکیب کرده که یک تمایل و گرایش در حال رشد در طرح با خصوصیات بالا را نشان میدهد. به طور مشابه شش مورد از پانزده سايت، علاوه بر لایههای طبیعی، غشاءهايی را ترکیب کردند و هفت مورد یک لایه زهکشی گاز را در زیر سرپوش قرار دادند و و دوازده مورد از این پانزده سايت از مواد طبیعی که اغلب رس بود در زیرغشاهائی مصنوعی شان استفاده نمودند و 11 مورد نيز خاک سطحی را.
تعداد زيادي از سايتها كنترل مثبت گاز لندفيل را استقرار دادند و تنها 15/2 هيچ كنترلي نداشتند. اما اظهار نمودند كه مقادير اندازهگيري شده گاز نشان داده كه نيازي به اين كار نميباشد8 .مورد از سايتها تاكنون گاز لندفيل را به انرژي تبديل نمودهاند كه پنج تا از آنها تركيب سيستمهاي حرارت و برق هستند و سه تاي ديگر برنامههایی دارند كه اين كار را در آينده به انجام برسانند.
در مقايسه با لندفيل استراليا خصوصيات طراحي مشابه سايتهاي بزرگتر در بخش ذيل ارائه شده است:
پوشش و آستر پايه تركيبي بهطور معمول استفاده ميشود.
شیرابه جمع آوری شده و در محل یا خارج از محل تصفیه میشود.
پوشش آستر با استفاده از يك مانع رسي به عنوان حداقل مانع موجود و همچنين در بعضي موارد (HDPE) صورت ميگيرد.
گاز لندفيل جمعآوريشده و در مشعل سوزانده ميشود يا براي توليد برق مورد استفاده قرار ميگيرد.
استانداردهاي اتخاذشده بوسيله سازمان حفاظت محيط زيستEPA دولت استراليا همراستا با رهنمود لندفيل است و اكثر لندفيل و بسياري از سايتهاي كوچكتر در حال پذيرش اين استانداردها هستند. سيستمهاي پوشش پايه به علت ضرورت حفاظت آب زيرزميني (ناشي از آلودگي شيرابه) در استراليا و اروپا اهميت دارد.
ديدگاه اروپا نسبت به هزينههاي لندفيل
اين موضوع در اروپا به خوبي مورد پژوهش قرار گرفته و دو مقاله اقتصادي در اين خصوص بررسي و مرور گرديد. اولين مورد گزارشي است كه بوسيله كميسيون اروپا در سال 2000 درباره پيامدهاي خارجي محيط زيستي اقتصادي لندفيل و زبالهسوزي منتشر شد و دومين مورد يادداشتي است كه در سال 2004 بهوسيله 2 اقتصاددان درباره هزينههاي خارجي و خصوصي دفن بهداشتي در مقابل زبالهسوزي منتشر گرديد.
مراجع، اساساً دفن بهداشتي را با زبالهسوزي مقايسه مي كنند چرا كه اينها دو گزينه عموماً در دسترس و با دادههاي كافي ميباشند. امحاء پسماند در اين زمان در اروپا به خوبي شناخته نشده است.
به طور خلاصه ميتوان بيان كرد: هماكنون بيشتر لندفيلها در استراليا با رهنمودهاي لندفيل اروپائي مطابقت دارند و بهطور منطقي ميتوانند دعوي داشتن هزينههاي محيط زيستي خارجي حدود 20 دلار به ازاي هر تن را داشته باشند. تحقيقات هلندي نشان داد كه هزينه خصوصي در يك لندفيل با بهترين عملكرد در هلند حدود 55 دلار به ازاي هر تن است. بنابراين هزينه اجتماعي(هزينه زيست محيطي به اضافه هزينه خصوصي) معادل 75 دلار به ازاي هر تن ميباشد.
نتيجه حاصل از دو گزارش اروپائي و گزارشهاي ديگر طوري است كه بهطور خودكار لندفيل را در انتهاي سلسله مراتب پسماند قرار ميدهد و اين نتايج وقتي هزينههاي كامل خصوصي و زيست محيطي به حساب بيايند هميشه قانعكننده نيست. اينكه به سادگي هزينه اضافي را برای امحاء پسماند وضع كنيم ميتواند با عوايد اضافي حاصله قانعكننده نباشد. منابع ميتوانند بهطور بهتري در اصلاح بازيابی مواد جداسازي شده از منبع و اصلاح استانداردهاي لندفيل صرف شوند.
نتيجهگيري:
امحاء پسماند با روشهاي جايگزين، لندفيل را حذف نخواهد نمود، بلكه فقط با ورود پسماند به لندفيل هزينه اضافي قابل توجه را كاهش ميدهد.
رهنمود پسماند در مورد قواعد كاهش پسماند قابل تجزيه بيولوژيكي فقط براي پسماند جامد شهري اعمال ميشود.
رهنمود پسماند گسترش امحاء پسماند جايگزين را در نواحي كه قبلاً تاريخچه زبالهسوزي نداشته و به لندفيل تكيه داشتهاند را موجب شده است.
كشورهائي كه كاهش پسماند شهري و استراتژيهاي (WTE) زبالهسوز را به خوبي گسترش دادهاند به سختي تحت تاثير رهنمود لندفيل قرار گرفتند.
بعضي از كشورها سياست (WTE) زبالهسوز را با سياست انرژي كل تلفيق نمودهاند و ديگر كشورها بعد از مخالفتهاي عمومي در مورد استانداردهاي خيلي ضعيف در دهههاي 1960و1970 روششان را به زبالهسوزي تغيير دادند.
در كشورهائي كه استراتژي كاهش پسماند از قبل وجود نداشته، رهنمود لندفيل ميزان ورود پسماند به لندفيل را متوقف نموده است، اما در كشورهائي با استراتژيهاي كاهش پسماند از قبل، كاهشي در اين زمينه مشاهده نشده است.
استراتژي كاهش ميزان پسماند شهري در استراليا به مقدار قابل توجهي موفق بوده است و مقدار پسماند به ازاي هر نفر كه به سوي لندفیل روانه ميشود پائين است و اين مسأله نشان دهنده تكيه بر لندفيل و عدم انجام زبالهسوزي است.
لندفيل با بهترين عملكرد در استراليا ميتوانند الزامات رهنمود لندفيل را برآورده كرده و قابل مقايسه با لندفيلهاي اروپائي هستند.
بيشتر از نيمي از هزينههاي ذكرشده به علت عدم سازگاري است كه به همان اندازه روي روشهاي جايگزين امحاء پسماند اثر دارد.
محققان اقتصادي پيشنهاد ميكنند كه در صورتي كه لندفيل خصوصي باشد، نبايد در انتهاي سلسله مراتب پسماند قرار بگيرد. علاوه بر اينكه هزينههاي محيط زيستي (75 دلار به ازای هر تن) كمتر از موارد جايگزينها ميباشند.