Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 30 شهریور 1403 - 19:15

22
آذر
مديريت شهر بر مبناي نياز و مشاركت

مديريت شهر بر مبناي نياز و مشاركت

كليك كنيد.

شهر، خانه‌اي بزرگ است كه همه چيز را در خود دارد؛ سكونت را- كار را- عشق را- نفرت را- و مهم‌تر از همه، زندگي را؛ براي آنكه در شهر، بهتر زندگي كنيم، نيازمند خدمات‌رساني مطلوب‌تر هستيم، خدماتي مستمر و باكيفيت.
شهر خوب بايد از مزايا و ويژگي‌هاي خاص خود برخوردار باشد.
-‌ تأمين آسايش، راحتي و رفاه شهروندان، اصلي‌ترين شاخص كيفيتي شهر است، شهر بايستي همچون خانواده‌اي شاداب و مطمئن، سرشار از گرمي، صميميت، دگردوستي و احترام به حقوق شهروندي باشد. از جمله محوري‌ترين موضوعات رشدِ درجه و مطلبوبيتِ شهر، راهبري و مديريت توانمند و مؤثرِ شهر بر مبناي مؤلفه‌هاي نياز و مشاركت است.
 

تعاريف:
شهر: هر چند تعريف مفهومي از شهر، سخت و مشكل است و صاحب‌نظران شهر را همانند هر مقوله اجتماعي ديگر، يك تجريد مي‌دانند، ولي چون عناصر متشكله شهر از قبيل ساكنان- ساختمان‌ها- وسايل حمل و نقل- تأسيسات و غيره، همگي وجوه‌هاي عيني و با ماهيت‌هاي متنوع‌اند، بر اين اساس مي‌توان با وجود همه ابهامات و مشكلات، به ملاك و ضوابطي كه در مورد شهر وجود دارد اتكاء نموده و تعريفي ارائه داد. در اين ارتباط، در مواردي با تكيه بر يك ارزش عددي، نقطه‌اي را شهرو نقطه‌اي را روستا ناميده‌اند، و در مواردي ملاك و سمت و اندازه را در نظر گرفته‌اند. جداي از اين دو شاخص عمده، والتر ويلكاس (Walter willcox) عامل اشتغال را نيز بدان افزوده و مي‌گويد: شهر مكاني است كه در آن عملاً هيچ شغل كشاورزي وجود ندارد و بنابراين فرق اساسي بين شهر و روستا را تفاوت بين كشاورزي و ساير گروه‌هاي شغلي مي‌داند. همچنين مولر لير (muller lyer) معتقد است كه: هر تجمعي كه جايگاه فعاليت‌هاي ويژه‌اي باشد، شهر نام دارد و يا اينكه سينبارت (Sinbart) شهر را جايي مي‌داند كه با گسترش آن، مردم يكديگر را نمي‌شناسند. تعاريف تك‌بعدي ارائه‌شده از شهر و تقابل آنها با واقعيت و عينيت پيچيده و چندبعدي شهر، سبب شد تا زيمرمن (Zimmer man) و سوروكين (Sotokin)، هشت خصيصه عمده زير را در تعريف شهر و تفكيك آن از روستا، مطرح نمايند:
1-‌ شغل 2-‌ محيط 3-‌ اندازه اجتماع
4- انبوهي جمعيت 5-‌ تجانس و عدم تجانس 6-‌ تفاوت‌ها و قشربندي اجتماعي 7-‌ تحرك 8-‌ نظام كنش متقابل. كه در اين ميان مهم‌ترين خصيصه و ملاك تمايز شهر از روستا، «شغل» دانسته شده است.
سوالات اساسي جامعه‌شناسان در ارتباط با شهر اين است كه:
الف: چه چيزي شهر را به‌عنوان شكلي از زندگي اجتماعي متمايز مي‌سازد؟
ب: چگونه انسان‌ها در شهر جمع شده و به عمل جمعي وسيعي متشكل و نامتشكل دست مي‌زنند؟
ج: چگونه و به چه نحو رفتارها، اعمال و روابط اجتماعي در نهادها و موسسات شهري تجلي مي‌يابند؟
د: چرا انسان‌ها به شهر هجوم مي‌آورند؟
و: چرا بايستي به‌طور مستمر به بررسي و تحليل موضوعات، مشكلات، و مسائل شهري از قبيل: خدمات شهري، حمل و نقل، ارتباطات، مسكن، بيكاري، مهاجرت، اوقات فراغت، مفاسد اجتماعي و غيره پرداخت؟
ز: چرا بايستي به‌طور پيوسته به مطالعه گسترده جهت دستيابي به قانونمندي‌هاي زندگي شهري و رشد موزون و متوازن شهر در ابعاد مختف آن، پرداخت؟
ح: چرا بايستي در امتداد بهبود فضاي شهري و مرتفع نمودن معضلات آن، درست و به موقع اقدام كرد؟
بخاطر اينكه شهرگرايي، شيوه مسلط و مطلوب (علي‌رغم تمامي مشكلاتش) زندگي است؛ لوئيز ورث (Louis wirth) در مقاله‌اي بنام شهرگرايي به مثابه راهي براي زندگي (urbanism Asa way of Life) مي‌گويد: سكني‌گزيني متراكم و نسبتاً دائمي و وسيع افرادي كه از نظر اجتماعي با همديگر تجانسي ندارند، به مفهوم شهر است. بنابراين مي‌توان عمده‌ترين عوامل اساسي شهر را تراكم، وسعت و اندازه و عدم تجانس دانست. بالاخره اينكه از منظر انديشمندان مكتب شيكاگو و افرادي همچون: ارنست بُرگس (Ernest Burgess)، رودريگ مكنزي (Rodrigue Mackenzie) و همچنين، رابرت پارك (Robert Park)؛ شهر به مثابه يك اندام زنده اجتماعي است كه جايگاه و محل اسكان انسان متمدن است. شهر به مثابه مجموعه‌اي از پديده‌هاي فيزيكي- ابزاري نيست بلكه تشكيل‌دهنده يك قلمرو بزرگ رواني- انساني و اخلاقي است، و به همين دليل است كه شهر را داراي 2 جنبه توأمان دانسته‌اند، يكي جنبه كالبدي و يكي جنبه انساني. به نظر رابرت پارك و  اصحاب مكتب شيكاگو، شهر تركيبي از عناصر مادي مرتبط با زندگي مدني و عناصر اخلاقي- انساني است كه در اين ميان عناصر انساني مثل نگاه بد و نگرش افراد، فرهنگ، حقوق شهروندي، كيفيت زندگي، الگوهاي زندگي و... بسيار بااهميت‌تر از عناصر مادي مثل ساختمان‌ها، خيابان‌ها و .... هستند.

مديريت شهري:
از ديدگاه روش‌شناختي، مديريت شهر ملزم به ارائه معيارها و رهنمودهايي است تا اينكه تصميم‌گيرندگان به سهولت بتوانند به جنبه‌هاي مختلف، متضاد و مترادف شهر، به‌صورت همزمان، توجه نمايند. به همين دليل است كه مديريت شهري را مسئول استفاده بهينه از همه گروه‌هاي موجود در جامعه شهري مي‌دانند. بنابراين مي‌توان گفت: مديريت شهري، امري مورد و مقطعي نيست بلكه فرآيندي اجتماعي براي مشاركت گروه‌هاي مختلف است. در مديريت شهر، افراد، در گروه‌هايي قرار مي‌گيرند كه هم منافع آنها، هم منافع گروهشان و هم منافع جامعه شهري را تضمين نمايد. در شهر بررسي ظرفيت گروه‌هاي شهري از اهميت خاصي برخوردار است. مديريت شهر براي تحقق اهداف مورد نظر خود قبل از هر چيز نيازمند يك سازمان خدماتي است تا به بررسي گروه‌ها و افراد پرداخته و نحوه خدمات‌رساني و نوع آن را بخوبي بداند.

برنامه‌ريزي شهري
مهم‌ترين اهداف در انجام و اجراي سياست‌ها و برنامه‌ريزي‌هاي شهري عبارتند از:
1-‌ بهود خدمات عمومي 2-‌ پيشگيري و كاهش بزهكاري‌ها 3-‌ مديريت فضاي شهري 4-‌ انتقال سكونت‌ها و سكونت‌گاه‌ها 5- تأكيد توسعه اقتصادي و گسترش نظام مطلوب شهروندي.
توجه به اهداف ذكرشده گوياي آن است كه برنامه‌ريزي شهري مجموعه‌اي از مطالعات، اقدامات و فرآيندهاي مختلف فضايي، مالي، اجتماعي و ... در بسترهاي شهري است. اگر برنامه‌ريزي شهري به دوستي و با انسجام كامل صورت پذيرد:
1) كيفيت خدمات شهري بهبود مي‌يابد؛
2) مي‌توان از ورود موادمخدر در شهر جلوگيري كرد؛
3) به شهر و توان جذب آن، قدرت بيشتري بخشيد؛
4) در كاركردهاي مختلف شهر، تعادل و تعامل مجدد برقرار نمود؛
و بسياري از موارد ديگر.
در برنامه‌ريزي شهري عوامل و علل متعددي مؤثرند كه از جمله مهم‌ترين آنها عبارتست از:
الف: علل و عوامل اقتصادي، سياسي و مذهبي؛
ب: علل و عوامل توليدي، ارتباطي و زيرساختي حمل و نقل؛
ج: توجه به توسعه شهري و گسترش قدرت عمومي شهر و شهروندان.
توجه  وتأكيد بر اين عامل سبب مي‌شود تا اينكه نيروهاي اجتماعي شهر، به صورت گسترده‌اي در جريان قدرتمندي و توسعه شهر، دخالت داده شوند.
به هر ترتيب اينكه هدف از برنامه‌ريزي شهري كه اصولاً در دو محور- برنامه‌ريزي‌هاي كالبدي (Physic planning) و برنامه‌ريزي‌هاي اجتماعي (Social planning) صورت مي‌پذيرد، چيزي نيست جز پاسخگويي به مسائل شهري و مسائلي چون اسكان، اشتغال، اوقات فراغت، حمل و نقل و... ضمن آنكه در بعد برنامه‌ريزي اجتماعي شهر، مباحثي كليدي چون گروه‌هاي اجتماعي، نگرش‌هاي معترضانه و آشوبگرانه، كاركرد گروه‌ها در بستر شهري، اصلاحات اجتماعي
(Social Reform) و .... نيز مورد توجه جدي است. پس برنامه‌ريزي شهري نوعي اقدام به توسعه است، توسعه انساني، توسعه برنامه‌اي و توسعه محيط شناختي و اكولوژيكي. به همين دليل است كه نقش برنامه‌ريزي شهر را در شهرهاي بزرگ، مهم و ارزشمند قلمداد مي‌نمايند.

نياز و مشاركت:
هر چند شهر از ديد اغلب ساكنين آن مكاني براي گذران زندگي، رفت و آمد، كار، و اندكي استراحت و فراغت محسوب مي‌شود، ولي از منظر صاحب‌نظران، شهر علاوه بر موارد مزبور، مركز شكل‌گيري نگرش‌هاي منتقدانه، دمكراتيك، معتدل- دعواهاي گروهي- ايجاد ديدگاه‌هاي جديد سوداگرانه و عقلايي و ... نيز قلمداد مي‌شود، و اهميت و جذابيت شهر نيز به همين دلايل متضاد و چالش‌برانگيز است. در شهر است كه همه چيز شكل گرفته و به عنوان مركز تلاش، كوشش، تجمع و طرح مسأله، مورد نظر است، و همين است كه بسياري از تئوريسين‌هاي اجتماعي- اقتصادي بيشترين تلاش و توان خود را معطوف شهرها نموده‌اند. علاوه بر اين از آنجايي كه:
سكونت بيش از 80 درصد مردم جهان در مناطق شهري است.
توليد و بازتوليد فقر و فساد و تبعيض در شهر بيشتر است.
شهرها توليدكننده اصلي ثروت و قدرت هستند.
نگرش‌ها و شئونات ديدگاهي- اعتقادي در شهر سريع‌تر و قوي‌تر دگرگون مي‌شود.
بروز ناآرامي‌هاي متنوع و رنگارنگ در شهرها بيشتر است.
تضادها و تفاوت‌ها در شهر كاملاً مشخص، قابل رويت و شفاف‌تر است،
ضرورت توجه هر چه بيشتر به پديده شهر و شهرنشيني را ملموس‌تر مي‌نمايد.
از جانب ديگر مي‌دانيم كه همگام با روند رشد و توسعه جامعه، نيازهاي شهر و شهروند نيز توسعه يافته‌تر و جديدتر مي‌شود. نيازهايي كه هر چه جلوتر مي‌رود، شاخص زمان و توجه به آن، قوي‌تر و قدرتمندتر بروز و ظهور مي‌نمايد.
هيچ چيز براي شهروند كنوني مهم‌تر از زمان نيست، او ديگر زماني براي هدر دادن ندارد، بي‌تحركي برايش معنايي ندارد، او نيازمند شهريست با:
 بهترين برنامه
 بهترين خدمات‌رساني
 و كمترين پرتِ زماني.
توجه به آنچه كه آمد، ايجاب مي‌نمايد تا مديران شهري هر چه سريع‌تر از اداره و كنترل امور شهر، رياست و حكمراني بر آن چشم‌پوشي نموده و به سمت و سوي مديريت و راهبري مشاركتي آن حركت نمايند، جهت اين كار، ركن اول، توجه به نيازها و درخواست‌هاي شهر و شهروند است. در اين راستا به نظر مي‌رسد توجه همزمان و موازي رهبري شهر به نيازهاي ذيل ضروريست:
الف:  شناخت دقيق و عميق استراتژي توسعه و توسعه پايدار و بهره‌ور. در اين امتداد مسئولين شهري موظف به جهت‌دهي و هماهنگي‌اند و نه صرفا اجراء، و يا در بحث بهره‌وري، حركت‌هاي خدمات شهري كه بيش از 95% از وظايف مسئولين را به خود اختصاص مي‌دهد، نبايستي سبب هدر رفتن امكانات، هدر رفتن زمان، افزايش بدون بازده هزينه‌ها، كاهش سودآوري و يا شكل‌گيري اختلالات شهري شود، و يا در مقوله استراتژي توسعه بايستي توجه داشت كه چون زمينه‌هاي رشد و توسعه شهرها متفاوت‌اند، لذا مسير اعتلاي هر شهري نيز مي‌تواند به نحوي متفاوت از ديگري باشد.
ب: نيازهاي همه جانبه و بدون ترديد مرتبط با جلوه و بارز شهر و كالبد فيزيكي آن
ج: نيازهاي رواني و اجتماعي شهر و آنچه كه شهر را پرتعامل‌تر، اجتماعي‌تر، و شهروندان را آسوده‌تر و در كنش متقابلشان با همديگر، همدلانه‌تر نشان مي‌دهد.
د: نياز به ايجاد مراكز تفريحي، ورزشي، استراحتي و فراعتي جهت ترويج و تخليه به موقع شهروندان و نگهداري و تعمير به هنگام آنها
ه‍: نياز به ارتقاء توان اقتصادي شهر و شهروندان، از قبيل حفظ و نگهداري سرمايه‌هاي شهري و جلوگيري از فرار آنچه كه متعلق به شهر است.
و: نياز به ايجاد و ارتقاي نگرش‌هاي مشاركتي و اجتماعي در بين شهروندان
ز: نياز به ارتقاي فرهنگ رسمي شهروندي، از قبيل ايجاد فرهنگسراها در نقاط با دسترسي بالا، ايجاد كانون‌هاي هنري، فكري و علمي، ايجاد مراكز آموزشي، ايجاد مراكز پژوهشي و مشاوره‌اي، ايجاد مراكز تبليغ و تهييج در سطح شهر و ... .
ح: نيازهاي شهر سالم، از قبيل محيط زيست سرسبز و شاداب، بهداشت جامع‌نگر و همه‌گير، تامين اجتماعي همه جانبه، آب سالم، غذاي سالم، هواي سالم، فاضلاب مشخص، تخليه دقيق و منظم زباله و ضايعات و بالاخره و از همه مهم‌تر زندگي سالم و سعادتمند بر همگان و بدون هيچ‌گونه تمايز و تفاوت و يا خط‌كشي‌هاي خودخواهانه، و امنيت مه جانبه كليه شهروندان و اطمينان و آسوده‌گي خيال و ... .
بهر ترتيب، تاكيد اصلي بر اين بنيان قرار دارد كه مواد مذكور تحقق نخواهد يافت و مديريت و راهبري شهري، شكل نخواهد گرفت مگر در يك بستر مردمي و مشاركتي، زيرا مشاركت فعال مردم در امر توسعه شهري و توجه به مرتفع‌ نمودن نيازهاي اولويت‌بندي شده شهروندان، بهترين راه‌حل جهت مرتفع نمودن مشكلات و كاهش معضلات بوده و قطعا با بكارگيري استعدادها و سرمايه‌هاي مردمي، موجبات بروز ابتكار و خلاقيت همه جانبه شهروندان فراهم شده و نگرش‌ها و ديدگاه‌ها از سمت تمركز مغرضانه و يكجانبه‌نگري و انقباض، به سوي انبساط، مشاركت و گسترش فعاليت‌هاي‌ پرثمر كشيده مي‌شوند.
نتيجه:
شهر به عنوان جلوه‌اي از تلاش و تكاپوي انساني در تمامي ابعاد اجتماعي- اقتصادي- فرهنگي و جمعيتي خود در تحولي دائم و مستمر به سر مي‌برد، شهرها امروزه ابعاد پيچيده و پيچيده‌تري يافته و روز به روز موجوديت و ابعاد خود را به سان، بافت و ساختي تاثيرگذار و تاثيرپذير، گسترش داده و به تدريج همه‌چيز را به سمت زيرسازي خود مي‌كشاند. در سال‌هاي اخير حساسيت موضوع شهر و شهرنشيني به حدي افزايش يافته كه شهرداران و گردانندگان شهري، در رديف مديران ارشد و تخصصي دولت قرار گرفته و در رده‌بندي منزلت مشاغل، در سطوح بالا قرار دارند. بنابراين درك حساسيت محيط‌هاي شهري بر ضرورت توجه عميق‌تر و دقت بيشتر به ابعاد متفاوت و گوناگون ساختار و سازمان شهري در فرآيند توسعه اجتماعي- اقتصادي شهرها و مناطق مختلف، تاكيد مي‌نمايد.
 ديگر زمان آن گذشته است كه هر فردي را بتوان به عنوان مدير و اداره كننده شهر تعيين نموده، طراحي و برنامه‌ريزي جهت اداره و توسعه شهر يك تخصص دقيق و خط‌كشي شده است. مدير اداره كننده شهر بايستي قطعا از بيم‌ها و اميدها و دلبستگي‌ها و ايده‌آل‌هاي مردم شهرش مطلع باشد تا اين كه به واسطه چنين اطلاعاتي، فرآيند پيچيده و گسترده‌ برنامه‌هاي آمايشي و توسعه‌اي خود را راهبري و به اجرا درآورد.
در اين راستا ترديدي نيست كه برنامه‌ريزي مدير اداره كننده شهر بايستي منجر به آرامش، آسايش، گسترش سلامتي و افزايش فعاليت‌هاي اجتماعي و رونق اقتصادي شهر و شهروند شود، كه در غير اين صورت شهرنشينان، تحمل پذيرش او را نداشته و به طرق و شيوه‌هاي مختلف نظر خود را اعلام مي‌نمايند. بنابراين به عهده مديران شهر است كه با شناخت دقيق و به هنگام نياز شهروندان و مشاركت واقعي با آنان و مهم‌تر از همه احترام‌گذاري و رعايت حيطه‌هاي شخصي- شخصيتي آنان، و حرمت نگهداشت ديدگاه‌ها و نگرش‌هاي شهروندان محترم، سبب تداوم حيات اجتماعي و زمينه‌ساز توسعه كمي و كيفي شهر و شهروند شوند.
... و اين پايان راه نبوده كه اولين گام است.

تعداد بازديد: 438 تعداد نظرات: 0

ارسال نظر

فیلم روز
تصویر روز