به قلم : دكتر سیدضیاءالدین مظهری ، متخصص تغذیه و رژیم درمانی
dr_z_mazhari@yahoo.com
تحریریه زندگی آنلاین : هر روز و هر ساعت و هر دقیقه و ثانیهای که میگذرد، میلیاردها عوامل غیر خودی دوست یا دشمن به قلمرو کشور وجود ما از جاهای مختلفی امکان برخورد یا ورود حاصل مینماید، مثل ویروسها، باکتریها، انگلها و ریزگردها، آفتکشها، سموم مختلف به کار برده شده در محیط زندگی، حتی نوع لباسهایی که به تن میکنیم و شویندههایی که به کار میبریم، هوایی که تنفس میکنیم، مایعاتی که مینوشیم و انواع مواد غذایی که تناول میکنیم، مجموعه متنوعی را تشکیل میدهند که شامل دوستان یا دشمنانی هستند که باید ممیزی گردند تا آگاهانه اجازه ادامه تماس یا برخورد و ممانعت از ورود آنها به عمل آید. در جهت رهسپاری زیست، سیستم دفاعی یک نیاز مبرم برای هر فردی میباشد، چرا که عوامل متعدد و مختلف موجود در محیط زندگیمان همواره در صدد تخریب و بیماریزایی و تصرف فضاهای بیشتر برای استقرار و ارائه پیشروی خود میباشند یا ترکیباتی هستند که ادامه زندگی ما در گرو تأمین سیستماتیک آنها در حد نیاز فردی میباشد. در این راستا عوامل متعدد سیستم دفاعی و امنیتی، سد راه زیانآوران حساسیت برانگیزان، ولی حامی و همراه و راهگشای تامینکنندگان نیازهای زیستی برای ادامه زندگی و رشد و بالندگی میباشند. مکانیسمهای ذاتی و مادرزادی سیستمهای دفاعی از بدو تولد به طور اختصاصی از تهاجم و بیماریزایی اغلب میکروارگانیسمهای مختلف ممانعت به عمل میآورند، مثلاً بافت پوست با قشر شاخی خود، و PH اسیدی به عنوان سدی در مقابل تعدد عوامل بیماریزا عمل میکنند. آنزیمهای موجود در اشک چشم مثل لیزوزیم، بزاق و بافت سیستم گوارشی، نابودی باکتریها را به عهده دارند. موهای داخل بینی و گوشها و ترشحات آنها از عوامل دفاعی برشمرده میشوند، حتی عطسه و سرفهها از ابزارهای تدافعی برای بیرون راندن عناصر بیماریزا میباشند. اسید کلریدریک معده عامل نابودی تعداد بیشماری از عوامل بیماریزای ورودی قبل از استقرار وظایفشان میباشد. محیط اسیدی مجاری ادرار و ترشحات دفع ادراری، شوینده خیلی از بیماریزاها میباشند.
علاوه بر موارد پیش گفت، در زایمانهای طبیعی از دورانهای شیرخوارگی و نوزادی، کلونیهای متعددی از باکتریهای مفید یا پروبیوتیکها فراهم و به تدریج در رودهها و سایر ارگانها استقرار پیدا میکنند که یک کمک بسیار ارزنده برای سیستم ایمنی افراد را تشکیل میدهند.
با وجود تمامی مکانیسمهای نام برده شده، اگر ترکیبات ناجوری از چنبره در هم تنیده موانع دفاعی گذشته و به حریم درونی راه پیدا نمایند، فاگوسیتها یا بیگانه خواران فعال گردیده و ورودیهای نفوذی را با ایجاد پاهای کاذب به درون خود هدایت کرده، آنها را به قطعات متعددی تقسیم و هضم مینمایند. به موازات این اقدامات، از طریق ارسال پیامهای شیمیایی خاص، سایر بیگانه خواران کوچکتر را نیز که در جریان خون در تمامی مراکز در تردد میباشند، مثل نوتروفیلها، گرانولوسیتها و ... را به سوی مهاجمین فرا میخوانند.
بیشتربخوانید:
سلامت قلب زنان با این هفت توصیه غذایی
مکانیسمهای دفاعی اکتسابی اختصاصی فردی
در جهت تکمیل و توسعه عملکرد فرایندهای دفاعی مادرزادی و افزایش توان رزمی و دفاعی آنها، در قبال مهاجمان گوناگون و متنوع در هر فردی از اولین برخورد با ورود غیر خودیها، زنجیرهای از رخدادهای رزمی و تدافعی پدیدار میگردد که در طول زمان، گسترش و تکامل و تنوع پیدا میکنند که آن را ایمنیهای اختصاصی نام نهادهاند که تا آخر زندگی هر فردی به تکمیل و تکامل و توان و تنوع آن متناسب با محیط زیست زندگی و سنتهای محلی افزوده میشود. به طور مثال بیماری سرخجه اگر اولین ابتلای فرد باشد، سیستمهای دفاعی اکتسابی فعال گشته و یک ایمنی مادامالعمری برای شخص بیمار پدیدار میسازد. ایمنیهای اکتسابی مادرزادی نبوده، بلکه در ارتباط با فاکتورهای محیط زندگی در افراد نمود پیدا میکنند و تکامل مییابند. عوامل و اساس بنیادی ایمنیهای اکتسابی را لنفوسیتها تشکیل میدهند که تعداد آنها در یک فرد سالم 10 به توان 12 ضربدر 2 یعنی هر قطره از خون ما حاوی 20 میلیون لنفوسیت میباشد. با برخورد با آنتیژنها فعالیت آنها آغاز میگردد. محل استقرار آنتیژنها، سطوح خارجی عوامل غیر خودی میباشند، مثل اغلب ویروسها، باکتریها و پارازیتها، حتی در دوران گرده افشانی گردههای افشانده شده و ترکیبات آلی و کانی مثل انواع پروتئینها، چربیها و لیپیدها و خیلی از ترکیبات محیطی دیگر برای افراد آنتیژن محسوب میگردد و ورود هر آنتیژنی از هر طریق و مسیری به بدن باعث بروز عکسالعملهای حساسیتزا یا آلرژیهایی در سیستم دفاعی میگردد. عملکردهای متفاوت آنتیژنها، لنفوسیتهای خاصی را فعال میسازند که قسمتی از آنها لنفوسیتهای ساخته شده در مغز استخوانها از طریق گردش خون به غده تیموس عزیمت نموده، استقرار پیدا کرده و دوران بلوغ و آموزشی خاصی را طی نموده و فرا میگیرند که چگونه سلولهای خودی و غریبه و آنتیژنهای مفید و مضر و خنثی را از هم تشخیص داده و متمایز سازند.
بعد از اتمام این دوران، به عنوان سلولهای تخصصی از تیموس خارج گردیده و مأموریت خاصی را در فرایندهای دفاعی شخصی عهده دار میگردند و بستگی به تخصص یاد گرفتهشان به سه دسته تقسیم میشوند:
تیسلهای TH یا تیسلهای کمککننده، انواع آنتیژنهای مختلف را از بعد عملکردشان و از نظر دشمنی و دوستی یا خنثی بودنشان تشخیص میدهند.
تیسلهای TK یا تیسلهای کشنده، تخصص و تشخیص و نابودی عفونتزاها را دارا میباشد. انواع ویروسها و میکروبها را میتوانند با مکانیسمهای متعدد و مختلفی مهار کرده و از بین ببرند و نابودی عفونتزاها را به عهده میگیرند.
تیسلهای TS یا آرامشدهندهها و منادیان صلح و آشتی وظیفه دارند میانجیگری نموده از شدت و حدت کارزار آغاز شده کاسته و مدافعان تحریک شده را آرامش بدهند تا احتمال حمله به ترکیبات خودی را به علت عصبیت و اشتباه در تشخیص به حداقل برسانند.
بیشتربخوانید:
رژیم کانادایی؛ لاغری سریع یا مرگ تدریجی؟
B لنفوسیتها
پاتوژنهای خارج سلولی را شناسایی کرده و با آنها میجنگند، نه به صورت مستقیم، بلکه از طریق تولید ایمونوگلوبینهای اختصاصی هر پاتوژنی به نام آنتیکورپر. B لنفوسیتها از سلولهای بنیادی مغز استخوان ساخته شده و تخصصهای لازم را در جهت شناسایی آنتیژنهای مختلف فرا میگیرند.
سپس از طریق جریان لنف به گرههای لنفاوی، طحال و لوزهها مهاجرت و استقرار پیدا میکنند. در صورت روبهرویی با هر آنتیژنی با آن گلاویز شده و به صورت پلاسماسِل در آمده و شروع به تولید آنتیکورپر مختص این نفوذی بیماریزا میگردد. با در آمیخته شدن آنتیژن و آنتیکورپر کمپلکسی به وجود آورده میشود که به طور واضحی نشاندار شده و توجه سریع سایر عوامل دفاعی سیستم ایمنی را به سوی خود جلب مینماید و سریعتر کشف و نابود میگردد. لازم به یادآوری است که ظرفیت تولید و تنوع سیستم دفاعی در تولید آنتیکورپرهای متنوع نامحدود میباشد. بعد از موفقیت در مهار و خنثی کردن پاتوژنهای مهاجم گوناگون اکثریت لنفوسیتهای تولیدکننده آنتیکورپر (B لنفوسیتها) میمیرند، به جز تعداد قلیلی از آنها که به سلولهای حفظ خاطره با عمری طولانیمدت تغییر ماهیت میدهند و مشترکا با سلولهای بلند مدت تیسلها بایگانی طولانی مدت سوابق سیستم دفاعی بدن را تشکیل میدهند.