د کتر سید ضیاءالد ین مظهری : متخصص تغذیه و رژیم د رمانی ؛ نائبرئیس انجمن علمی پیشگیری و د رمان چاقی
تحریریه زندگی آنلاین : در سرتاسر گذر از آخرین سال قرن سیزدهم هجری شمسی، آزمون و مصیبتهای سختی را نه تنها شهروندان کشور عزیز و همواره سرافرازمان ایران، بلکه تمامی کشورهای پراکنده شده در پنج قاره جهان تجربه نمودند و دریافتیم چقدر با تمام شاخ و شونه کشیدنها، غرور و منیتها، در قبال مهار و از کار انداختن یک ویروس نوپدید و طغیانگر بوقلمونصفت ذلیل، ناتوان و درماندهایم.
نه مال و منال، جاه و جلال و تجهیزات دفاعی اعم از جادو و جنبل و تیر و کمان، توپ، تفنگ، خمپاره، موشک، هواپیما، بمبافکنهای اتمی، نوترونی، هیدروژنی، لیزری و غیره و نه درمانهای سنتی و محلی نوشداروها و نه پیشرفتهترین تکنیکهای مدرن و دارو درمانهای اولترا مدرن و نانو تکنولوژی لیزری کاری از پیش نبردند و در قبال توانمندیها و ترفندها تاکتیکها و نحوه حملات و مجاری نفوذی این ویروس تازه به دوران رسیده جهانگیر تمامی افراد بشری اعم از فقیر و غنی، پیر و جوان، خرد و کلان، عالم و امی در کشورهای پیشرو و غنی به طور یکسان مقهور و بیدفاع و تسلیم گردیدند.
و این موضوع تفکر و اندیشهام را به سوی مولانا و شمس تبریزی معطوف نمود که در قبال بیحرمتی عوامالناس به ساحت مولانا (فرمود آنچه که تاکنون بر آن مینازیدی، جز سرابی بیش نبود که در یک لحظهای به باد فنا رفت)
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از مرگ چه باقی ماند
عشق است و محبت است و باقی همه هیچ
بشنو از من بهترین راوی منم
راست خواهی هم نیم هم نیزنم
بشنو از من نی حصیری بیش نیست
بشنو از دل دل حریم دلبری است
نی چو سوزد خاک و خاکستر شود
دل چو سوزد لایق دلبر شود
در اولین نوروز خجسته و آغاز فصل بهار در سال ۱۴۰۰ ضمن عرض تبریک و تهنیت صمیمانهام، شاهکار استاد بزرگوار جناب آقای فریدون مشیری را در وصف بهار، تقدیم شما نازنینهای همیشه وفادار و همراه مینمایم:
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخههای شسته، باران خورده پاک
آسمان آبی و ابری سفید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شاد پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرمنرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمهها و دشتها
خوش به حال دانهها و سبزهها
خوش به حال غنچههای نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمیپوشی به کام
باده رنگین نمینوشی زجام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از می که میباید تهی است
ای دریغ از تو که چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من که مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
به مبارکی و میمنت، به پایان رسیدن آخرین سال قرن سیزدهم و آغاز اولین بهار خجسته قرن چهاردهم و تولید واکسن کوید ۱۹ و شکوفا شدن جوانههای امید در جهت مهار و بیاثر ساختن تهاجمات زندگی بر باد ده این سوغاتی شوم قدری نیز به پیشگیری و درمان چاقیها بیندیشیم و اقدام نماییم.
با بهترین آرزوها،
دکتر سید ضیاءالدین مظهری