فاطمه حسین پورگنجارودی؛ کارشناس ارشد، بهداشت و ایمنی موادغذایی
بیوتکنولوژی غذا یکی از شاخههای علم غذاست که در آن از تکنیکهای مدرن برای بهبود خواص خود ماده غذایی یا محصولات آن استفاده میشود. از جمله روشها ميتوان راصنعت تخمیر و مهندسی ژنتیک نام برد. استفاده از روش تخمیر به هزاران سال قبل در زمانی که سومریان و بابلیان از مخمرها برای درست کردن آبجو استفاده ميكردند. اختراع میکروسکوپ به بشر اجازه داد تا میکروارگانیسمها را ببیند و از آنها در ساخت محصولات غذایی استفاده کند. پیشرفت در زمینه بیوتکنولوژی غذا ادامه یافت تا اینکه محققان آنزیم و نقش آن را در غذا کشف کردند. استفاده از آنزیمهای میکروبی اولین کاربرد GMOS در محصولات غذایی بود. اولین بار در سال 1946 دانشمندان دریافتند که DNA ميتواند بین ارگانیسمها منتقل شود، همین امر سبب شد تا آنها بتوانند تغییرات مورد نظر در محصولات را ایجاد کنند.اولین گیاه اصلاح زنتیکی شده در سال 1983 تولید گردید که همان تنباکوی مقاوم به آنتی بیوتیک بود. سپس دانشمندان توانستند در سال 1994 گوجهفرنگی تولید کنند که در زمان رسیدن آن پس از برداشت، تاخیر وجود داشته باشد. این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال 2011، سازمانهای نظارتی لیست محصولات اصلاح ژنتیک شده قابل کشت را به کشاورزان اعلام نمود.
FAO ازجمله مهمترین مزایای مهندسی ژنتیک در صنعت غذا را موارد زیر ميداند
افزایش راندمان تولید محصول که ميتواند در سالهای آینده با توجه به جمعیت رو به رشد، جهان را از فقر و گرسنگی نجات دهد، افزایش تولید منجر به کاهش قیمتها خواهدشد، افزایش و بهبود ویژگیهای تجاری محصولات ،کنترل فنوتیپی جنسی محصولات، افزایش مقاومت در برابر پاتوژنها و انگلها و آفات، افزایش تحمل شرایط محیطی مثل حرارت، کنترل باروری و افزایش زنده مانی. اگرچه دانشمندان معتقدند که محصولات تراریخته برای مصارف انسانی سالم و ایمن هستند، اما هنوز نگرانیهایی در بین مردم و محققان وجود دارد. استفاده از مهندسی ژنتیک ميتواند اثرات نامطلوب محیطی داشته باشد، که از این موارد باید به انتقال ژن به گونههای غیر هدف، کاهش اثرات آفت کشها و افزایش مقاومت آفات، وارد کردن آسیبهای ناخواسته به سایر موجودات اشاره کرد. مهمترین مسئله در ارتباط با محصولات اصلاح ژنتیکی شده مخاطراتی است که ميتواند برای سلامتی انسان به همراه داشته باشد. مثلا ميتواند باعث ایجاد آلرژی گردد و یا آلرژیزایی یک ماده غذایی را افزایش دهد و همینطور اثرات ناشناختهای که ميتواند سالها بعد در نسل انسان بروز کند، همچنان که مطالعات در سالهای 2009 و 2012 نشان داده که موشهایی که ذرت GM را مصرف کردهاند دچار التهاب کلیه و آسیبهای کبدی شدند.اگرچه گفته شده که مهندسی ژنتیک ميتواند سبب افزایش راندمان تولید محصول و به تبع آن کاهش قیمت شود، اما از آنجا که یک و یا چند ویژگی خاص در محصول تراریخته بهبود پیدا میکند و مردم به دنبال مصرف محصولات با ارزشترند، بنابراین ميتواند سبب افزایش قیمت شده و این از مخاطرات اقتصادی این تکنولوژی جدید است.
عمده کشورهای تولید کننده غذاهای GM، آمریکا، برزیل، آرژانتین و کانادا هستند. براساس آمارهای موجود 150 هکتار از زمینهای کشاورزی در دنیا زیر کشت محصولات تراریخته است و کشور امریکا در این بخش پیشتاز است، بطوریکه 81% ذرت تولیدی در سال 2010 به صورت تراریخته بود. از محصولات پرطرفدار ترا ریخته در بین کشاورزان ميتوان به سویا، ذرت، کانولا و دانههای روغنی کتان اشاره کرد. در ایران در سال 1374 برای اولین بار برنج تراریخته تولید و به صورت تجاری در اختیار کشاورزان قرار گرفت.براساس گفته کدکس هنوز هیچ دستورالعمل بینالمللی برای غذاهای اصلاح ژنتیک شده وجود ندارد و قوانین در داخل کشورها وضع و اجرا ميشود و سازمانهای بهداشت جهانی و غذا و داروی امریکا براین عقیده اند که با توجه به ماهیت محصول تولیدی باید ارزیابی ریسک به صورت موردی صورت گیرد. در سال 2000 توافق نامهای بین 130 کشور در سازمان تجارت جهانی مبنی بر برچسب زنی این گروه از محصولات غذایی امضاء شد. البته این امر در اروپا در مورد سویا و ذرت تنها با ذکر کلمه اصلاح ژنتیک شده، اجباری است. با توجه به اینکه مطالعات تجربی کافی در زمینه غذاهای اصلاح ژنتیک شده وجود ندارد و اثرات آن بر سلامتی انسان هنوز واضح و مشخص نیست، تولید محصولات محدود به تعداد مشخصی از انواع محصولات غذایی و کشاورزی است و تا کنون نتوانسته است جایگاه خود را در بین مردم بدست آورد.