Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 03:33

27
اسفند
امنیت غذایی؛عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر

امنیت غذایی؛عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر

امنیت غذایی تعاریف متفاوتی دارد ...

امنیت غذایی؛عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر

 

امنیت غذایی تعاریف متفاوتی دارد که رساترین آنها عبارت می‌باشند از:

1- تعریف بازنگری‌شده در سال 2001؛ وضعیت ناامنی غذایی: امنیت غذایی وضعیتی است که زمانی محقق می‌شود که تمامی افراد، در تمامی زمان‌ها دسترسی فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی به غذای کافی، سالم،  ایمن و مغذی که تأمین کننده نیازهای تغذیه‌ای و ترجیحات غذایی آنها باشد را برای یک زندگی فعال و سالم داشته باشند.

2- تعریف سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد در سال 2006: امنیت غذایی زمانی وجود خواهد داشت که تمامی مردم در تمامی زمان‌ها دسترسی فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی به غذای سالم، ایمن و مغذی برای تأمین نیازهای تغذیه‌ای و ترجیحات غذایی خود و دستیابی به یک زندگی فعال و سالم را داشته باشند. امنیت غذایی در سطح خانوار حاصل کاربست این مفهوم در سطح خانواده و و تمرکز افراد بر آن است.

ولی باید اذعان نمود که توان مالی و امکانات اقتصادی کلید دسترسی به امنیت غذا و تغذیه در سطح خانوار می‌باشد. منتهی در کنار دسترسی اقتصادی، فاکتورهای تأثیرگذار دیگری نیز وجود دارند که عبارت می‌باشند از فرهنگ و سواد تغذیه‌ای (که اگر مهمتر از دسترسی اقتصادی نباشند، دست کمی از آن ندارند). بعضی از پژوهش‌های به عمل آمده در گستره گیتی اهمیت گسترش آگاهی و سواد تغذیه‌ای در سطح خانوار را چنین اعلام داشته‌اند که در صورت زدودن باورهای غلط و تفهیم مفهوم واقعی یک تغذیه متناسب، متعادل و متنوع بدون اینکه به امکانات مالی و اقتصادی خانواده‌ها دیناری افزوده گردد، تا 50 درصد مشکلات تغذیه‌ای آنها برطرف گردیده و از سوق یافتن آنها به سوء تغذیه بیشتر و گسترده‌تر جلوگیری می‌شود. در راستای تحقق این مهم و اقداماتی که درباره آن بحث خواهد شد همکاری، هم‌اندیشی و هماهنگی کلان برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران لازم می‌باشد.

قدم بعدی دسترسی به غذا در محل زندگی و تثبیت قیمت‌ها است. در صورت رفع یا تعدیل موارد گفته شده، نیازهای افزوده شده‌ای برای ارتقاء سطح و کیفیت زندگی خانوار پدیدار خواهد شد که باید در جهت پاسخگویی به آن نیازها، دسترسی فیزیکی یا امنیت غذایی با توجه به شرایط محیطی و اکولوژیکی برای جامعه از طرف دولت فرآهم گردد. طبعاً افزایش تقاضا برای مواد غذایی خاص پی‌آمدهایی را در پی خواهد داشت. کاهش سطح عرضه نسبت به تقاضا به طور طبیعی به علت عدم وجود برنامه‌ریزی افزایش تولید و توزیع یا به طور مصنوعی توسط سودجویان و محتکرین بازتاب هر دوِ این موضوع افزایش قیمت و به حرکت در آمدن بهمن سهمگین تورم لجام گسیخته می‌باشد.

مکانیسم‌های تعدیل و یا پیشگیری از این رخدادها بسیار متنوع و مختلف می‌باشند و با ارتباطات، همکاری‌ها و هماهنگی‌های عمودی درون‌بخشی و افقی فرابخشی و ایجاد وحدت رویه می‌تواند تحقق یابد که مؤثرترین آنها تثبیت قیمت‌ها و بهبود نحوه توزیع و مبارزه با محتکرین در کوتاه مدت و برنامه‌ریزی‌های متوسط و بلند مدت در جهت افزایش تولیدات یا واردات توأم با کاهش ضایعات و پیشگیری از نوسانات قیمت‌ها یا برقراری و انتقال، نیاز واقعی مصرف کنندگان به تولید و عرضه کنندگان و قطع و رفع موانع تصنعی عدم امکان ارتباطی تولید کنندگان جهت اطلاع از نیاز واقعی مصرف کنندگان و صاحبان صنایع غذایی (این عدم آگاهی و برنامه‌ریزی عامل مهم نوسانات قیمت و افزایش ضایعات عمده تولیدات و یا واردات مواد غذایی را موجب می‌گردد) که گاه به علت نایاب شدن یک ماده غذایی و افزایش قیمت برق‌آسای آن، تولیدکنندگان هم برای کسب درآمد بیشتر به تولید آن می‌پردازند و با تولید بیش از ظرفیت هم ضایعات را افزایش می‌دهند و هم سرمایه خودشان را از دست می‌دهند. 

اگر نا امنی غذایی تحت هر شرایطی از قبیل از دست دادن شغل، کاهش سطح درآمد، گسترش تورم و یا افزایش قیمت‌ها، چه به صورت واقعی و چه به صورت بازی‌های سیاسی و احتکارهای وسیع سودجویان بوجود آید، پیامدهای کوتاه و بلند مدتی را موجب خواهد شد که ساده‌ترین اثرات آن عبارت خواهند بود از عکس العمل‌های رفتاری خانواده‌ها و پیامدهای این تغییر رفتار در افراد تشکیل دهنده خانوار در بزرگسالان و کودکان مکانیسم‌های رفتاری خانوار در قبال افت توان اقتصادی به هر دلیلی منجر خواهد شد به

1. خرید غذاهای ارزان قیمت و شکم پر کن

2. تبعیض توزیع غذا در بین اعضای خانواده که پیامد هر دوی آنها زمینه‌ساز شروع تهی شدن ذخایر مواد مغذی و ریزمغذی‌های سلولی و گرسنگی‌های پنهانی می‌باشد. 

آغاز گرسنگی‌های مزمن سلولی و پنهانی با وجود سیری ظاهری تحت تأثیر عدم تعادل شدید زیر سیستم مصرف، آثار تدریجی چنین عدم تعادلی در دو بعد تجلی پیدا می‌کند که به طور سر انگشتی می‌توان آن را در سطح جامعه و داخل هر خانواری در دو گروه بزرگسالان و خردسالان مشاهده

نمود.

 

بزرگسالان:

اثرات مزمن گرسنگی‌های پنهانی و عدم دسترسی به ریزمغذی یا انرژی-پروتئین موجب خواهد شد که از توان جسمی و ذهنی بزرگسالان کاسته شده و به طور ثانویه از سطح درآمد آنها به علت این ناتوانی‌ها کاسته گردد.

ادامه این موضوع باعث آن خواهد شد که به علت کاهش قدرت دفاعی بدن در قبال عوامل بیماری‌زا، به شدت و تنوع ابتلای آنها به بیماری‌های عفونی و غیر عفونی افزوده شود و با تحمیل هزینه دوا و درمان، باز هم از توان اقتصادی آنها برای تأمین نیازهای روزمره به مواد مغذی‌شان کاسته شده و با شدت یافتن سوء تغذیه و هم افزایی آن با بیمارها، از طول عمر مفید آنها نیز کاسته می‌شود و حتی با خروج زود هنگام از چرخه‌های تولیدات یا خدمات بر فقر اقتصادی جامعه افزوده می‌شود. چرا که از مهمترین و اثر گذارترین عوامل اقتصادی در فعالیت‌های تولیدی یا خدماتی، نیروی انسانی هر جامعه‌ای به حساب می‌آید. 

 

خردسالان:

در خردسالان عدم تأمین نیازها (حتی به یک ریزمغذی) موجب کاهش فعالیت جسمی و کوچک‌تر ماندن جثه کودکان نسبت به سن و عدم تناسب وزن آنها نسبت به قد پدیدار خواهد شد. به موازات آن علاوه بر افت قدرت مقاومت آنها در قبال عوامل بیماری‌زا، قدرت یادگیری و پیشرفت تحصیلی، سرمایه‌گزاری‌های آموزشی را نیز به هدر داده و به طور متوالی اختلالات غیر قابل پیش‌بینی در ابتلای آنها به بیماری‌های عفونی و غیر عفونی بیشتر شده و آنها را از پیش رنجورتر و آسیب‌پذیرتر ساخته و هزینه‌های جدیدتری را برای خانواده‌ها و جوامعی که از این خانواده‌ها تشکیل گردیده‌اند به بار می‌آورند.

تحت تأثیر عواملی كه گفته شد، بقا و مصونیت چنین جوامعی بیشتر در معرض خطرات مختلفی قرار گرفته و اگر از عوارض متعدد سوء تغذیه و بیماری‌های زمینه‌ساز آن جان سالم به در ببرند، نسلی رنجور، ناتوان و کم تحرکی را بوجود خواهند آورد که نه تنها خود قدرت کافی برای فعالیت‌های جسمی نخواهند داشت، بلکه فکر و اندیشه آنها نیز با عدم گسترش و ژرف‌نگری در مطابقت خود با انفجار اطلاعات و گسترش معلومات سیل‌آسا نخواهند داشت و طبعاً نمی‌توان از چنین جامعه‌ای انتظار نوآوری و خلاقیت و کارآفرینی داشت و از همه مهمتر این نسل رنجور و ناتوان نسلی به مراتب شکننده‌تر و آسیب‌پذیرتر از خود را به وجود خواهند آورد و بدین ترتیب نقش سوء تغذیه در تمام ابعادش بر شکوفایی‌های اقتصادی اثرگذار بوده و این موضوع در گستره گیتی تفاوت‌های شگرفی را در نقش‌آفرینی نیروی انسانی سالم و کارا با مقایسه با افراد رنجور به اثبات رسانیده‌است.

گرچه مسئاله اشتغال و کسب درآمد و دسترسی به توان اقتصادی برای هر فرد و خانواری لازم می‌باشد ولی جهت دستیابی به یک جسم سالم و مغزی پویا و اندیشمند تنها برخورداری از امکانات و رفاه اقتصادی کافی نمی‌باشد. برای اثبات این موضوع توصیه می‌شود به آمار بیماری‌های خطرناک و گاهی علاج ناپذیری که از طرف مسؤولان سلامتی جامعه انتشار داده شده مراجعه فرمایید که چه‌سان قشر مرفه جامعه به بیمارهای متابولیکی پیشرفته دچار گردیده‌اند و در چنبره عوارض و پیامدهای آن گرفتار آمده‌اند که به هیچ وجه قابل قیاس با افراد غیر مرفه جامعه نمی‌باشد.

اگر افراد کم درآمد به علت عدم توان مالی و دسترسی به امکانات تأمین نیازهای تغذیه‌ای به کمبودهای انرژی-پروتئین و ماده مغذی دچار گردیده‌اند، قشر مرفه و پر درآمد به علت زیاده‌روی در مصرف انواع مواد غذایی و استفاده نا بجا از انواع نعمت‌های الهی به علت لذت‌خواهی و لذت‌جویی، به بیماری‌های عدیده‌ و خطر سازتری دچار گردیده‌اند که توان رهایی از آنها را ندارند. پس نتیجه می‌گیریم که مسئله توان یا عدم توانایی اقتصادی به تنهایی عامل ایجاد سوء تغذیه و بیماری‌های ناشی از آن برشمرده نمی‌شود.

بلکه از همه مواردی كه گفته شد مهمتر، نقش فرهنگ و سواد تغذیه‌ای می‌باشد که باید با یک عزم ملی و از طرف فرد و جامعه و دولت با برنامه‌ریزی‌های کوتاه، میان‌مدت و بلندمدت نسبت به اشاعه فرهنگ تغذیه‌ای صحیح و کارآمد کمر همت بسته شود و با زدودن باورهای غلط و عادات غذایی زیان‌باری که سینه به سینه از مادری به فرزند و از فرزندی به نسل آینده انتقال پیدا کرده و توأم با خرافات عدیده و عادات غذایی القایی، اقدامات بنیادی به عمل آورده شود. متأسفانه در حال حاضر به علت گذر تغذیه‌ای زود هنگام در کشور ما، علاوه بر موارد مذکور عادات غذایی یا تهاجم فرهنگ تغذیه‌ای فرا مرزی و فرا قاره‌ای، وضع را بدتر و کودکان و جوانان و آینده‌سازان مملکت را گریزان از غذاهای سنتی و روی‌آوردن به پر مصرفی مواد غذایی پر انرژی و نوشابه‌های رنگارنگ فاقد ارزش غذایی سوق داده است.

البته در دهه‌های اخیر حرکات غیر منسجم و پراکنده در قبال فرهنگ‌سازی تغذیه‌ای متناسب، متعادل و متنوع آغاز گردیده ‌است. ولی متأسفانه این فعالیت‌های مهم و سرنوشت‌ساز به مانند کورسویی در ظلمات ناآگاهی و بی‌اطلاعی جامعه در امر تغذیه تأثیر گذاری کمرنگی را به ارمغان آورده ‌است.

وقتی آموزش‌های هدفمند در جهت بهبود تغذیه جامعه بجا و به موقع، یعنی از لحظه آغازین تغذیه کودکان و رهسپاری در وادی حیات و طی طریق به سوی رشد تکامل و بالندگی و شکوفایی به صورت منسجم و بدون تناقض به عمل آید، دیری نخواهد پایید که مشکلات موجود یکی پس از دیگری با دریده شدن پرده‌های جهل و نا آگاهی برطرف خواهد شد و تمام کمبودهای خود ساخته و سوء تغذیه‌های ناشی از بی اطلاعی و پیروی کورکورانه از روش‌های تغذیه‌ای وارداتی و مد روز، به تدریج به یک سفره غنی و پر برکت تبدیل خواهد شد که به موازات رفع گرسنگی و ایجاد لذت در تناول غذاها، رسالت اصلی غذا خوردن نیز که تأمین درشت مغذی‌ها و ریز مغذی‌ها برای تک‌تک سلول‌های تشکیل دهنده جسم که بالغ بر میلیاردها واحد فعال صنعتی در جهت شکستن و پیوستن مواد مغذی برای ادامه حیات ضروری می‌باشند، تأمین و از گرسنگی‌های پنهانی و سوء تغذیه‌های مختلف ناشی از آن جلوگیری خواهد شد.

سخن آخر اینکه اگر فرد، خانوار و جامعه طالب توان جسمی کافی و قدرت اندیشه وافی و تداوم یادگیری و یاد دهی دائمی می‌باشند تا نسل خلاق، مبتکر و کارآفرینی را پرورش دهند، تحقق سه اصل در امر تغذیه راهگشا خواهد بود و آن سه موضوع عبارت می‌باشند از:

تغذیه متناسب، متعادل و متنوع

طبیعتاً در جهت عینیت بخشیدن به این سه اصل تأثیرگذار با هر سطح درآمد اقتصادی و امکانات مالی و شرایط محیطی، گسترش آگاهی‌ها و دانایی‌های تغذیه‌ای فرد و خانوار و جامعه مؤثرتر از هر عامل دیگری می‌‌باشد.

برچسب ها: سوء تغذیه، پروتئین، بیمارهای متابولیکی، توان جسمی و ذهنی تعداد بازديد: 456 تعداد نظرات: 0

نظر شما بعد از تایید درج خواهد شد

فیلم روز
تصویر روز