زندگی سالم تا 100 سالگی
بر اساس تعاریف موجود توانایی حفظ خطر پایین ابتلاء به بیماری یا ناتوانی، حفظ عملكرد بالای ذهنی و جسمی و داشتن یك زندگی فعال، بعنوان سالمندی سالم بیان شده است. با توجه به بهبود نسبی شرایط زندگی و پیشرفت قابل توجه علوم پزشكی در پیشگیری و درمان بیماریها، میانگین امید به زندگی در بدو تولد در اغلب كشورهای دنیا افزایش قابل توجهی داشته است، بگونهای كه در زنان ژاپنی از 45 سال در سال1840 به 85 سال در سال 2000 رسیده و طبق پیشبینی سازمان ملل به بیشتر از 90 سال در سال 2040 خواهد رسید. شرایط مشابه با ژاپن برای اغلب كشورهای دیگر نیز پیشبینی شده است
از طرف دیگر آمارهای موجود در اغلب كشورهای صنعتی و آمریكا نشان میدهند كه رشد جمعیتی كهنسالان بالای 85 سال در مقایسه با سالمندان 84-64 ساله از سال 1990 تا سال 2000 بسیار قابل توجه بوده است و پیش بینی میشود تا سال 2050 میلادی به صورت تصاعدی افزایش یابد. در حال حاضر بالغ بر 3 میلیون آمریكایی بالای 85 سال سن دارند كه پیشبینی میشود تا سال 2050 به بیشتر از 30 میلیون نفر برسند.
اما، بایستی توجه داشت كه عوامل مرتبط با شیوه زندگی و محیط برمیانگین طول عمر و بقاء اثر میگذارند و نه حداكثر طول عمر. زیست شناسان معتقدند كه هر موجود زنده از یك حداكثر طول عمر برخوردار است كه این میزان برای انسان حدود 120 سال است و بهبود شرایط زیست محیطی باعث شده است كه منحنی بقاء در انسان به سمت راست خود حركت كند و به عبارت سادهتر میانگین طول عمر در جامعه یا امید به زندگی افزایش یابد. در این رابطه هدف اصلی این است كه این مدت طول عمر در حداكثر میزان سلامت طی شود
همانگونه كه مشاهده میشود منحنی بقاء در طی سالیان طولانی به سمت راست حركت كرده است، به گونهای كه در حال حاضر فردی كه در كشور آمریكا متولد میشود، تا دهه 8 زندگی را تقریبا بدون هیچ خطر جدی برای سلامت خود طی خواهد كرد.
بنابراین، همانگونه كه مشاهده میشود كاملا واضح است كه با بهبود شرایط زیست محیطی میتوان به سلامت طولانی مدت تمامی افراد جامعه امیدوار بود، بخصوص كه این افراد از اشخاص كارامد، مفید و تاثیرگذار در جامعه خود باشند. در سال 2004 میلادی، كنفرانس بینالمللی در شهر بوستون آمریكا با عنوان «زندگی سالم تا 100 سالگی» برگزار شد، با این هدف كه عوامل موثر در رسیدن به مفهوم واقعی سالمندی سالم به طور دقیقتر از طرف محققین و دانشمندان مختلف مورد تجزیه و تحلیل بیشتر قرار گیرد.
بر اساس مطالعات انجام شده مهمترین عوامل تاثیرگذار در ارتباط با سلامت طولانی مدت، عوامل ژنتیكی و عوامل محیطی هستند. ژنتیك طبیعتا در دراز مدت و تحت تاثیر عوامل محیطی تغییر خواهد كرد كه امروزه تحت عنوان اپیژنتیك مورد بحث و مطالعه دانشمندان است. بعبارت، ساده نشان داده شده است كه عوامل محیطی مانند چگونگی فرآیند تغذیه در ارتباط با عامل زمان میتوانند در درازمدت بر ژنوتیپ یا الگوی ژنی اثر گذارند و نهایتا عوارض مختلفی را نمایانگر شود و یا زمینه مناسب برای بیان شدن ژنهای خاص را فراهم كنند. همچنین، یافتههای بسیار فراوانی در دسترس هستند كه همگی نشان میدهند، با بهبود شرایط محیطی، میزانهای ابتلاء و مرگ و میر در جوامع كاهش یافته و میزان امید به زندگی نیز افزایش یافته است. امروزه از بین عوامل محیطی تاثیرگذار بر سلامت، نقش رژیم غذایی و میزان فعالیت بدنی یا ورزش روزانه را بسیار مهمتر از سایر عوامل میدانند.
متخصصین مختلف تئوریهای متفاوتی را در خصوص فرآیند سالمندی عنوان نمودهاند كه مهمترین آنها: تئوری ژنتیك یا نقش ژن سالمندی یا سالمندی زودرس(Werner’s syndrome)، تئوری آناتومیكال سالمندی یا كاهش تدریجی سلولهای بافت مغز همراه با افزایش سن، تئوری رادیكالهای آزاد و سالمندی یا نقش سموم در ازبین رفتن سلولها، تئوری استرس و سالمندی كه خود با افزایش رادیكالهای آزاد همراه است، تئوری میتوكندریال و سالمندی، كه به كاهش كارآمدی میتوكندریهای سلولها برای تولید انرژی و افزایش تولید رادیكالهای آزاد توجه دارد، تئوری متابولیك و سالمندی كه به نسبت میان سرعت متابولیسم در بدن و سالمندی توجه دارد، به گونهای كه در حیوانات با جثه كوچكتر و متابولیسم بالاتر بدن مانند موش طول عمر كمتر از حیوانات با چثه بزرگتر و متابولیسم كمتر مانند فیل است. در همین ارتباط مشخص شده است كه پس از 25 سالگی، به ازای هر سال یك درصد از ظرفیت هوازی، قدرت ماهیچهای، سرعت و سایر عملكردهای فیزیكی خود را از دست میدهیم، اما، مطالعات جدید این موضوع را ضرورتا نشان ندادهاند. میزان فعالیت، ورزش مفرح و رژیم غذایی سالم اثرات بسیار قوی بر عملكرد، كاهش و حتی توقف روند از دستدهی ظرفیتهای فیزیكی داشتهاند. همچنین، مطالعات انجام شده توسط محققین دانشكده پزشكی هاروارد نشان داده است كه، همچنانكه ما مسنتر میشویم اثر عوامل محیطی بر سلامتمان مهمتر میشوند و اثر عوامل ژنتیكی بر سلامت كمرنگتر میشوند. بنابراین، این محققین بیان كردهاند كه شرایط زندگی در سالمندی از پیش تعیین شده نیست و به بیان دیگر یك فرد در ارتباط با سالمندی فقط محدود به شرایط ژنتیكی خود نیست. نمونههای جالب توجه مطالعات نشان دادهاند حتی شرایط ناتوانی در سالمندی قابل پیشگیری و به طور قابل ملاحظهای برگشتپذیراست.
بر اساس اطلاعات مركز كنترل بیماریها در سال 2004 مهترین علل مرگ و میر و ناتوانی در سنین بالای 65 سال به ترتیب، بیماریهای قلبی-عروقی، سرطانها، حمله مغزی، بیماریهای مزمن ریوی و پنومونی، دیابت و آلزایمر هستند كه تغذیه سالم و فعالیت فیزیكی نقش بسیار مهم در پیشگیری و كنترل اغلب این بیماریها دارد. به بیان دیگر در تجزیه و تحلیل علل بروز این بیماریها، مهمترین علل بترتیب: مصرف سیگار، رژیم غذایی نامناسب و عدم فعالیت فیزیكی بودهاند. همچنین، مطالعات متعدد نشان دادهاند كه تناسب و تعادل رژیم غذایی (برخورداری از الگوی غذایی سالم روزانه) و سلامت فیزیكی (كنترل وزن و ظرفیت فعال قلبی-ریوی) كه خود با یك برنامه منظم و مفرح ورزشی امكان پذیر است، بشدت بر میزان وقوع ناتوانی و مرگ در سنین بالای 65 سال اثر گذار است و باعث كاهش بسیار قابل توجه در میزانهای مرگ و میر و ابتلاء شده است و با افزایش سن تا بالای 80 سالگی این اثرات بسیار چشمگیرتر خواهند شد. براین اساس و با توجه به نقش بسیار مهم تغذیه سالم در سالمندی، اولین بار در كشور آمریكا برنامه مدل تغذیه سالم برای زندگی سالم، سالمندان ارائه شد.
نكته بسیار قابل توجه در ارتباط با بروز بسیار بالای بیماریهای مزمن و غیر واگیر، تغییرات ایجاد شده در الگوی غذایی است، به گونهای كه آمارهای موجود نشان میدهند مصرف غذاهای آماده از 6 میلیارد دلار در سال 1970 میلادی به بیشتر از 110 میلیارد دلار در سال 2001 رسیده است. همچنین، مصرف بسیار بالای نمك، شكر، چربیهای اشباع، كربوهیدراتهای تصفیه شده و بدون فیبر و كاهش مصرف میوه و سبزیهای تازه، زندگی ساكن و غیر فعال از مهمترین دلایل بروز بسیار بالای این بیماریها بودهاند. از طرفی مطالعات نشان دادهاند كه این الگوی غذایی نامناسب با تولید بیشتر عوامل اكسید كننده در بدن (مهمترین عامل مطرح در اغلب تئوریهای سالمندی) همراه هستند كه خود منجر به آسیب و مرگ سلولهای بافتهای مختلف بدن خواهد شد. در سنین جوانی مكانیزمهای تطابقی بدن باعث نوسازی و ترمیم سلولهای صدمه دیده خواهند شد، اما در سنین پیری، عملكرد این مكانیزمهای تطابقی كمتر شده و نتیجتا تعداد سلولهای از بین رفته و آسیب دیده بسیار زیاد خواهد بود. بنابراین، نكته قابل توجه این است كه در طول دوره زندگی هر چقدر تاثیر عوامل اكسیدان در سطح سلولی شدیدتر و طولانیتر باشد، طبیعتا، احتمال آسیبپذیری سلولی و بافتی زیادتر خواهد بود. برای مثال در ارتباط با بروز سرطان سینه، كاملا روشن است كه عوامل ژنتیكی (سابقه فامیلی بیماری) و شیوه زندگی فرد مهمترین عوامل تعیینكننده سن بروز بیماری و آسیبپذیری در برابر بیماری هستند. اگر فردی كه سابقه فامیلی بیماری را داشته باشد در سنین كودكی زیاد به بیماریهای عفونی مبتلا شده باشد، دوران نوجوانی و جوانی را با اضافه وزن و چاقی سپری كرده باشد، در آغاز جوانی اولین نشانههای بیماری دیابت در او نمایانگر شده باشد و در معرض دود سیگار باشد و در اوایل میانسالی نشانههای بیماری قلبی را داشته باشد، در دهه 4 زندگی سرطان سینه در او بروز خواهد كرد. بایستی توجه داشت كه تمامی عوامل خطری كه این فرد در طول دوره زندگی خود داشته است، به نوعی عامل اكسیداتیو برای بدن او بوده است (كه با بهبود الگوی تغذیه و فعالیت فیزیكی كاملا قابل كنترل هستند) و همانگونه كه مطرح شد خود یكی از مهمترین تئوریهای سالمندی است.
بنابراین، اگر بار دیگر به گفته محققین دانشكده پزشكی هاروارد توجه كنیم كه بیان كردهاند «همچنان كه ما مسنتر میشویم اثر عوامل محیطی بر سلامتمان مهمتر میشوند و اثر عوامل ژنتیكی بر سلامت كمرنگتر میشوند» جای تردیدی باقی نمیماند كه شیوه زندگی و نوع الگوی غذایی كه ما از آن در طی دوران زندگیمان پیروی میكنیم به طور قابل توجی بر بروز ژنتیكی بیماریها و كیفیت زندگی و نتیجتا سلامت نسل بعدی اثر خواهد داشت.