به قلم : دکتر کامیار سنایی - روانشناس
تحریریه زندگی آنلاین : اختلال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) بنابر تعریف DSM-IV-R عبارت است از: «یک ترس مشخص و مداوم از یک یا چند موقعیت اجتماعی یا انجام کار». افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) ممکن است تجربه اضطراب و یا تجربه اجتناب از موقعیتهای اجتماعی متنوعی مانند جشنها، گفتگو در جمع، قرار ملاقات جهت دوستی و اظهار خود بهصورت قاطعانه در میان دیگران را داشته باشند. اکثر افراد دارای اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) از قضاوت منفی دیگران و یا انجام کاری که شرمآور یا حقارت آور تلقی شود، میترسند.
بیشتربخوانید:
اگر می خواهید به آرامش برسید حتما این دمنوشها را مصرف کنید
نشانههای اضطراب اجتماعی
نشانههای جسمی مشترک عبارتاند از:
تپش قلب
سرگیجه
بیحسی یا سوزن سوزن شدن
ناراحتی شکمی
خشکی دهان
عرق کردن و سرخ شدن
نشانههای این اختلال در کودکی عبارتاند از:
بیقراری، لالی انتخابی، فرار از مدرسه، اضطراب جدایی و کمرویی.
اگر کودک شما صبحها پیش از مدرسه رفتن، شکمدرد میگیرد و یا در هنگام پاسخ شفاهی به معلم دچار سرگیجه میشود، باید احتمال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) را در نظر بگیرید.
این نشانهها ممکن است با نشانههای جسمی اختلالات اضطرابی دیگر مشترک باشد، ولیکن افراد دارای اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) این نشانهها را، اگر به اختلالات اضطرابی دیگری دچار نباشند، تنها در موقعیتهای اجتماعی تجربه میکنند.
بیشتربخوانید:
این گیاه استرس و اضطراب را تسکین میدهد
تقسیمبندی افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی
افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) به دو گروه تقسیم میشوند: گروهی که در همه موقعیتهای اجتماعی دچار اضطراب (درمان اضطراب) هستند و گروهی که تنها در یک یا چند موقعیت اجتماعی خاص به اضطراب دچار میشوند. افراد دارای اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) معمولاً در انجام وظایف اجتماعی، تحصیلی و حرفهای خود دچار اشکال هستند. بسیاری از این افراد در جستجوی کمکهای عمومی هستند و بهاحتمالزیاد در مشاغلی پایینتر از ظرفیتهای خویش مشغول کار هستند و باور دارند که رؤسای آنها افکار منفی بیشتری به آنها نسبت به همکارانی که اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) ندارند، دارند. تعداد قابلتوجهی از افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی دارای تجربه فقدان دوستی، حمایت اجتماعی کمتر، تعداد کمتر دوستان جنس مخالف و علاوه بر آن، کیفیت پایینتر زندگی هستند. در تحقیقی، درصد بیشتری از افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی در مقایسه با افراد دارای اختلال حمله وحشت و بیرون هراسی، هرگز ازدواجنکرده بودند. اختلال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) یک اختلال روانی متداول است و پس از افسردگی و الکلیسم، شایعترین مشکل روانی است. طبق نظر کسلر و همکاران، نرخ شیوع ۱۲ ماهه آن، ۶٫۸% و نرخ شیوع طول عمر آن، ۱۲٫۱% است. اختلال اضطراب اجتماعی در اوایل کودکی و یا نوجوانی شروع میشود و به دنبال آن ممکن است یک دوره مزمن رخ دهد. میانگین زمان سپریشده بین ایجاد اختلال اضطراب اجتماعی و زمانی که افراد در جستجوی درمان اضطراب اجتماعی برمیآیند، حدود ۲۰ سال است و افراد زمانی به دنبال درمان میروند که دچار اختلال همراه و یا اختلالات اضطراب اجتماعی پیچیده دیگری شده باشند. مطالعات نشان میدهد زنان با احتمال بیشتری نسبت به مردان از این اختلال رنج میبرند.
موقعیتهایی که افراد مبتلابه اختلال اضطراب اجتماعی دچار اضطراب شدید میشوند
افرادی که دچار اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) هستند، بهطورمعمول در موقعیتهای زیر دچار پریشانی زیادی میشوند:
۱. موقعی که مجبور هستند در جمع چیزی بگویند.
۲. زمانی که مورد انتقاد یا طعنه قرار میگیرند.
۳. زمانی که در مرکز توجه هستند.
۴. وقتی کاری انجام میدهند و در معرض دید دیگران هستند، مانند: خوردن و نوشتن.
۵. زمانی که افراد قدرتمند را ملاقات میکنند.
۶. در اکثر موقعیتهای اجتماعی بالأخص هنگام برخورد با غریبهها.
۷. زمانی که به شخص دیگری معرفی میشوند.
۸. در روابط دوستانه یا عاشقانه.
البته اینها شامل همهی موقعیتهایی نیست که فرد دارای اضطراب اجتماعی دچار پریشانی میشود. بیش از ۸۰% افرادی که از اختلال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) رنج میبرند، حداقل یک اختلال دیگر مانند هراس مشخص، بیرون هراسی، افسردگی اساسی و سوءمصرف الکل و وابستگی را نیز دارند. شروع اختلال اضطراب اجتماعی بهطورمعمول مقدم بر شروع شرایط اختلال همراه است.
بیشتربخوانید:
بخور نخورهای اضطراب و افسردگی
تفاوت بین داشتن اختلال اضطراب اجتماعی و خجالتی بودن چیست؟
هر فردی میتواند هرازگاهی خجالتی بودن را تجربه کند. ابتلا به اختلال اضطراب اجتماعی، بهطور مداوم در انجام فعالیتهای روزانه مانند رفتن به فروشگاه مواد غذایی یا صحبت با افراد دیگر دخالت میکند یا مانع انجام آنها میشود. به همین دلیل، اختلال اضطراب اجتماعی میتواند بر تحصیل، شغل و روابط شخصی شما تأثیر منفی بگذارد. هرازگاهی خجالتی بودن بر این موارد تأثیری ندارد.بهطورکلی، سه عامل اصلی که اضطراب اجتماعی را از خجالتی بودن متمایز میکند عبارتاند از:
چقدر بازندگی روزمره شما تداخل دارد.
ترس و اضطراب شما چقدر شدید است.
چقدر از موقعیتهای خاص اجتناب میکنید.
بسیاری از افراد مبتلابه اختلال اضطراب اجتماعی به دنبال کمک یا درمان نیستند زیرا فکر میکنند این اختلال فقط بخشی از شخصیت آنها است. اگر در موقعیتهای اجتماعی علائم مداوم و شدیدی را تجربه میکنید، مهم است که با متخصص مراقبتهای سلامت خود تماس بگیرید.
سببشناسی
درباره فاکتورهای مؤثر در ایجاد این اختلال باید گفت که نقش عامل ارث در اختلال اضطراب اجتماعی بین ۳۰ تا ۵۰ درصد است. عوامل محیطی مانند اضطراب والدینی و دیدگاههای والدینی درباره تربیت کودک، بر ایجاد و ماندگاری اضطراب اجتماعی مؤثر است. کودکان از والدین میآموزند که دنیا مکان خطرناکی است و آنها کنترل کمی بر نتایج شرایط اجتماعی دارند. علاوه بر آن، تجربیات منفی اجتماعی و تجربیات منفی با همسالان و یا اتفاقات اجتماعی همگی میتواند در ایجاد و ماندگاری اختلال اضطراب اجتماعی کمک کند. والدینی که خود دچار این اختلال هستند، مداوماً از خطرات و وقایع بد احتمالی دنیا سخن میگویند (بهاحتمالزیاد جنگ خواهد شد و قحطی همهجا را میگیرد)، از کودک بیشازاندازه حفاظت میکنند و خطرات دنیا را دائماً گوشزد میکنند (حواست باشد همه پسرها قصد سوءاستفاده دارند- بدون چتر میری بیرون سرما میخوری، میمیری آخر- تند ندو، مخت بهجایی میخورد) با احتمال بیشتری کودکان دارای اختلال اضطراب اجتماعی خواهند داشت.
بیشتربخوانید:
تاثیر تغذیه بر اعصاب و روان
نحوه عملکرد اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) در فرد
ترس از قضاوت دیگران
ترس از قضاوت منفی دیگران، هسته اصلی اضطراب اجتماعی است. همه افرادی که دارای اضطراب اجتماعی هستند، از قضاوت منفی دیگران واهمه دارند. طبق مدل ریپی و هیمبرگ، شروع چرخه اضطراب اجتماعی با تصور یک مخاطب خیالی آغاز میشود. این مخاطب، تمام توجهش به فرد بوده و او را مورد قضاوت دقیق قرار میدهد. سپس فرد تصویری از آنکه در نظر دیگران چگونه به نظر میرسد، میسازد. این تصویر ساختهشده مطمئناً واقعی نبوده و بر اساس بازخوردهای منفی حقیقی و یا خیالی فرد از دیگران (فرد تنها انتقادات دیگران را به خاطر میآورد، گاهی این انتقادات تنها در خیال خود فرد و بر اساس آنکه احتمالاً دیگران اینگونه درباره من قضاوت کردند، هست)، توجه سوگیرانه به ترس در موقعیتهای اجتماعی پیشین (فرد بیشازاندازه بر ترس و نشانههای آن مانند تپش قلب در موقعیتهای اجتماعی تمرکز کرده و آن را بزرگ میکند.
او کوچکترین نشانه ترس را فاجعه تلقی میکند. نشانههایی که بهطور طبیعی میتواند در همه افراد تا حدی وجود داشته باشد)، حافظه سوگیرانه به نتایج این موقعیتهای اجتماعی (بهطور مثال، در تصور فرد اگر او در جمع خوب حرف نزند و یا در اجرای موسیقی خود نتی را فراموش کند، آبرویش میرود و وجهه او بالکل خراب میشود) که بخشی از آن ممکن است بهواسطه توجه به ترس در موقعیتهای اجتماعی و بخش دیگری بهواسطه ترسهای حال حاضر از ارزیابی منفی ایجادشده باشد، است. یعنی فرد دارای اضطراب اجتماعی، تحریفات شناختی بسیاری مانند فاجعه سازی، درشتبینی معایب و ریزبینی محاسن، تفکر دوقطبی، پیشگویی منفی و … دارد.
از سویی دیگر، فرد انتظارات خیالی دیگران از خود را به مقدار زیادی بالا در نظر میگیرد. بنابراین از یکسو، ما دارای یک تصویر از خود هستیم که تواناییهای خود را کمتر ازآنچه هست در نظر میگیریم و از سویی دیگر، دارای انتظارات خیالی هستیم که در مقابل بهشدت سطح بالا هستند. مقایسه آنچه فرد باور دارد که قادر است انجام دهد و آنچه باور دارد دیگران از وی انتظار دارند، باعث میشود فرد فاصله زیادی بین آنها ببیند. با این ترتیب، فرد دارای اضطراب اجتماعی باور دارد که او تقریباً همیشه کمتر از حد انتظار ظاهر خواهد شد و بنابراین مخاطبین، ارزیابی منفی از وی خواهند داشت.
تصور ادراک منفی دیگران باعث افزایش نشانههای فیزیکی (تپش قلب، تعریق، خشکی دهان و …)، شناختی (افکار منفی درباره خود و عملکرد خود مانند: احمقانه رفتار میکنم، شکست میخورم و …) و رفتاری (اجتناب از موقعیتهای اجتماعی، لکنت کردن، بیقراری …) اضطراب میشود. هرچه نسبت اختلاف بین معیار عملکرد خود، آنگونه که توسط دیگران درک میشود، با استانداردهای تصوری دیگران بیشتر باشد، اضطراب بیشتر افزایش مییابد. این نشانههای اضطراب بهنوبه خود باعث میشوند فرد باور کند بهطور حتم دیگران ارزیابی منفی از وی خواهند داشت.
نحوه عملکرد اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) در فرد
باورهای غلط یا تحریفات شناختی باعث ایجاد چرخه اضطراب میشود. تصور منفی از تواناییهای خویش، استاندارد اجتماعی بالا، تخمین هزینههای اجتماعی بالا، تصور کنترل هیجانی پایین از خود، تصور مهارتهای اجتماعی ضعیف از خود، همه باورهای غلطی هستند که در افراد دارای اضطراب اجتماعی وجود دارد. ازجمله فرد گمان میکند دیگران اضطراب او را میبینند (درشتبینی معایب و پیشگویی منفی) و قضاوت منفی از وی خواهند داشت. همچنین شاخصهای بیرونی، اطلاعات بیشتری به فرد داده (مثلاً وقتی شخصی در جمع به ساعتش نگاه میکند، برای شخص مضطرب علامتی است بر اینکه جمع خسته شده و حوصله صحبتش را ندارد) و بازنمایی ذهنی از خویشتن را بهطوریکه توسط مخاطبان دیده میشود، تغذیه میکند و باعث منفی شدن بیشتر آن گشته و درنتیجه چرخه از نو آغاز میشود.
نشخوار فکری
هنرمندی را تصور کنید که در حین اجرای موسیقی در جمعی کوچک، چرخه گفته شده را تجربه کرده است. این تجربه باعث میشود او به باورهای غلط خود بیشتر یقین کند و برای آنکه مجدداً با این مشکل روبرو نشود، دو راهکار را اتخاذ میکند. اولاً، تا جای ممکن سعی میکند از اجرای موسیقی در جمع اجتناب کند. این کار باعث میشود باور او مبنی بر آنکه اجرای در جمع اضطراب زا است، تقویت شود. او هیچگاه درک نخواهد کرد که میتواند در جمع موسیقی اجرا کند ولی مضطرب نشود. دوماً، درصورتیکه مجبور به اجرای موسیقی در جمعی باشد، رفتارهای ایمنی جویی به کار میبرد.
یعنی مثلاً آنقدر تمرین میکند که دیگر شکی به کیفیت اجرای خود نداشته باشد. در این صورت او موفقیت خود را به تمرین زیاد نسبت میدهد و نه آنکه میتوان در جمع بدون ترس از قضاوت دیگران ظاهر شد. بهاینترتیب باورهای غلط فرد (تحریفات شناختی) هیچگاه اصلاح نمیشود. مشکل بعدی نشخوار فکری است. هنرمند مذکور پس از اجرای برنامه خود، بارها صحنههای اجرای خود را مرور میکند که این فرایند منتج به شناختها و هیجانات منفی بیشتری میشود که به دوام اضطراب اجتماعی کمک میکند.
فرایند بالا را میتوان در چهار مرحله خلاصه کرد:
۱. فرد دارای استانداردهای اجتماعی بالا و غیرواقعی بوده و نگران است عملکرد مطابق با آن نباشد. او در موقعیتهای اجتماعی، توجه زیادی بر بررسی و مشاهده خود میکند. (وای، تپش قلب دارم میگیرم، دیگران میفهمند اضطراب دارم. از نوع نگاه حضار معلومِ که از اجرای برنامهام خوششان نیامده). این نوع توجه باعث افزایش غیرمعمول آگاهی فرد نسبت به واکنشهای اضطرابیاش میشود که در پردازش موقعیت و رفتار دیگران تداخل ایجاد میکند.
۲. فرد از رفتارهای ایمنیبخش یا اجتنابی حین یا پیش از موقعیتهای اجتماعی استفاده میکند تا خطر طرد را کاهش دهد.مثلاً درجایی که کاملاً مطمئن نیست حرفش صحیح است، حرفی نمیزند (ایمنیبخش) یا آنکه بارها آن را در ذهنش تمرین میکند (اجتنابی).
۳. تحریفات شناختی باعثمیشود فرد نقص عملکردش و قضاوت منفی دیگران را بیشازاندازه واقعی برآورد کند. مثلاً هنرمند فوقالذکر کوچکترین اشتباهش را فاجعه میپندارد و کل اجرایش را زیر سؤال میبرد.
۴. نشخوار فکری پس از رخدادی اجتماعی باعثمیشود تمرکز فرد بر شکستها و ضعف عملکردش در دفعات گذشته معطوف شود و تصویر منفی از خود داشته باشد که خود باعث پیشبینی عملکرد بد برای موقعیت اجتماعی آینده در ذهنش میشود.
هنرمند مذکور پس از مشاوره با درمانگر و توجه به رفتارها و افکارش فهمید در یک موقعیت اجتماعی معمولی، ابتدا متوجه نامنظم بودن ضربان قلب و تنفسش میشود. که منجر به این فکر میشود که در موقعیت اجتماعی، چقدر ضعیف عمل میکند. زیرا اضطراب برایش به معنای افتضاحشدن و شکست دررسیدن به استانداردهای سطح بالایش است. این امر بهنوبه خود منجر به قطع تماس چشمی و کم کردن میزان صحبت میشود. کنارکشیدن از موقعیتهای اجتماعی منجر به ارزیابی منفی از خویش و ترس از ارزیابی منفی دیگران میشود. این امر، برانگیختگی فیزیکی شدید دیگری را به دنبال دارد. و این چرخه در هنرمند هردم افزونتر میشود.
اگر اضطراب اجتماعی دارم باید چهکار کنم؟
این میتواند ناراحتکننده یا ترسناک باشد، اما مهم است که اگر نشانهها و علائم اختلال اضطراب اجتماعی را تجربه میکنید، به ارائهدهنده مراقبتهای سلامت خود اطلاع دهید. اگر قبلاً ابتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در شما تشخیص دادهشده است، کارهایی وجود دارد که میتوانید برای مدیریت علائم و ایجاد احساس خوب انجام دهید، ازجمله:
بهاندازه کافی بخوابید و ورزش کنید.
از الکل یا مواد مخدر استفاده نکنید.
اگر برای اضطراب اجتماعی خود دارو مصرف میکنید، حتماً آن را بهطور منظم مصرف کنید و دوز آن را فراموش نکنید.
اگر در گفتگو درمانی شرکت میکنید، حتماً بهطور منظم به درمانگر خود مراجعه کنید.
برای حمایت، با دوستان و خانواده تماس بگیرید.
پیوستن به یک گروه حمایتی برای افرادی که دارای اضطراب اجتماعی هستند را در نظر بگیرید.
بهطور منظم به ارائهدهنده مراقبتهای سلامت خود مراجعه کنید.