- عدم امید به آینده، بیتفاوت شدن به زندگی فردی، اجتماعی، تحلیلی، در خود فرد رفتگی، بیاعتنایی به وضعیت ظاهری و مشخص، عدم ارتباط با والدین و برعکس، دوری گزیدن از گروه همسالان، پناه بردن به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و یاد گرفتن فرایندهای غلط ناخوشایندی را در او خلق میکند.
شاید به جرات بتوان گفت که رابطه افسردگی در نوجوان و خودکشی طی سالهای اخیر، به عنوان یک آسیب اجتماعی مطرح شده که براساس آخرین آمار، سومین عامل مرگ نوجوانان خودکشی است!
- عدم توجه به مقوله بهداشت روانی و سلامت جسمانی باعث پیدایش افسردگی میگردد. ادامه افسردگی و درک نکردن این شرایط بحرانی، نوجوان را به سمت و سوی خودکشی سوق میدهد.
- براساس نظریههای یادگیری مشاورهای، بسیاری از نوجوانان انجام این رفتار یعنی خودکشی را از گروه همسالان و یا از طریق شبکههای اجتماعی فرا می گیرند.
- متاسفانه گاهی فشارهای بیش از حد والدین به نوجوانان درخصوص تحلیل و عدم موفقیت آنان از نگاه والدین و مقایسه کردن نوجوانان با یکی از همسالان در فامیل و بستگان، باعث پیدایش افت تحصیلی و عدم علاقه به ادامه تحصیل، دلزدگی و در نهایت افسردگی میگردد.
- به اجبار نباید به نوجوانان افکاری را تزریق کرد. فراهم کردن تمام شرایط اقتصادی و یا برعکس نداشتن آن تنها دلیل پیدایش افسردگی نیست بلکه عدم رابطه کلامی، عاطفی و حتی دوستی پدر و مادر با فرزند که در حال گذار از دوران بحران هویت است باعث شکلگیری اختلال افسردگی می گردد.
امیدوارم با اندیشه، بینش و کمی صبورانه و منصفانه به این پدیده نگاه کنیم و حقیقت را آن گونه که هست بپذیریم و خودمان مبرا نسازیم و نوجوان را مقابل همه این اتفاقها!
علائم افسردگی در نوجوانان
1- سوءمصرف مواد
2- رفتارهای ضداجتماعی
3- بیقراری
4- فرار از مدرسه
5- بیمبالاتی جنسی
6- حساسیت مفرط نسبت به طرد شدن
7- عدم رعایت بهداشتی فردی
آنچه که به هنگام بروز افسردگی در نوجوان باید بدانید
1- مقابله با تهدیدات
2- شناخت محدودیتها
3- مراجعه به یک متخصص کار بلد و کارآزموده
4- برآوردن نیازهای عاطفی و روانی
5- مشارکت با دیگران برای رفع این مشکل
6- بالا بردن اطلاعات فردی
7- مراقبت از نوجوان در شرایط امروزی
8- پیشنهادات کلی برای روانشناس
کلام پایانی
آنچه که به عنوان یک روانشناس، براساس تجربههای سالهای مشاوره در حوزههای گوناگون کسب کردهام، این که به خانوادههای عزیز سرزمین مادریام توصیه میکنم و البته خواهشام این است که اندکی بیش از گذشته با نوجوانان خود ارتباط عاطفی و کلامی داشته باشند.
شرایط دوران نوجوانی را خوب درک کنند! مهارتهای زندگی و دوران نوجوانی را بیاموزند! مطالعه و شرکت در کارگاههای آموزشی به آنان یاد خواهد داد که چگونه با نوجوان خود برخورد کنند.
عكسالعملهای تند و پرخاشگرایانه نه تنها باعث تغییر رفتار نمیشود بلکه نتیجهای معکوس خواهد داد.
از نوجوانان عزیز که آینده سازان ایران کهن خواهند بود میخواهیم که با هر اتفاقی خود را دور از زندگی و شرایط آنان قرار ندهند! زندگی یعنی مبارزه با سختیها، اعتماد به نفس، عزت نفس، امید به آینده، برنامه داشتن و انگیزه داشتن برای هدف داشتن به آیندهای بزرگ.
تلاش و کوشش استفاده درست از وسایل ارتباط جمعی و برقراری ارتباط با والدین و از همه مهمتر توکل به خداوند آنان را از هرگونه اختلال همچون افسردگی، اضطراب، استرس و... مصون خواهد داشت.
نوجوان دیگر افکار افسردگی و خدای نکرده خودکشی به سرت نزند! مهارتهای زندگی دوران نوجوان را باید نوجوانان ما بیاموزند!
رسانههای گروهی، مطبوعات، مدارس، مدیران، مربیان پژوهش، صدا و سیما و همه و همه باید برای نوجوانان برنامههای سازنده داشته باشند. در یک کلام باید دست به دست هم دهیم تا غول افسردگی را از کشور عزیزمان دور کنیم و جامعهای پویا با نوجوانانی شاد، خوشحال و بالنده داشته باشیم.
به امید آن روز
برای خواندن بخش اول -افسردگی در نوجوانان چیست؟- اینجا کلیک کنید.