ركسانا خوشابی
در این خانه سالمندان، پیرمردها و پیرزنهایی زندگی میکردند که اکثرا دچار بیماریهای گوناگونی بودند و تنها برای چند ماه آخر عمر در این مکان به سر میبردند.
تمام میهمانان این خانه میدانستند که دیگر مدت زیادی زرق و برق دنیا را نخواهند دید و کارکنان این خانه یا همان میزبانان نیز از این موضوع با خبر بودند لذا تمام تلاش خود را نمودند تا این چند صباح باقی مانده آنها در آرامش سپری گردد.
حضور این افراد در این خانه همانند سالهای گذشته بود تا این که روزی یکی از اساتید روانشناسی آمریکا با یک وانت پر از گل و گلدان وارد خانه سالمندان شد و آزمایشی را انجام داد. روانشناس سالمندان را به دو گروه تقسیم کرد.
به گروه اول تعدادی گل و گلدان داد و از آنها خواست تا مسئولیت نگهداری آنها را بپذیرند.
به آنها آموزش داد تا به گلها آب بدهند، چه ساعاتی در معرض آفتاب قرار دهند، چه موقعی به آنها گرما برسانند، چگونه به آنها کود و سموم ضد آفت بزنند و چگونه از آنها مراقبت کنند.
از آنها خواست تا مسئولیت پذیر بوده و با هم در نگهداری بهتر گلها به رقابت بپردازند.
گروه دوم را نیز به اتاقهای خود برده و در کنار پنجره هر کدام یک گل و گلدان قرار داد و به آنها گفت: اگر مایل بودید میتوانید مسئولیت مراقبت از آنها را بپذیرید و اگر هم تمایلی نداشتید اهمیتی ندارد.
روانشناس چند ماهی به بررسی این آزمایش پرداخت و نتایج آن باعث شگفتی او گردید.
استاد روانشناس مشاهده کرد که گروه اول در طول مدت مراقبت از گلها وضعیت جسمی بهتری را نشان میدهند و چون روزهای قبل تمام روز را در تختخواب خود به انتظار مرگ نمینشینند.
رفتارهای آنان نیز نسبت به قبل بهتر شده بود و مثل سابق بهانهگیری و پرخاش نمیکردند. تغذیهشان هم تغییر محسوسی داشت و نسبت به قبل غذای بیشتری میخوردند و حتی مصرف داروهای آنان نیز کاهش یافته بود.
اما در گروه دوم تغییر خاصی مشاهده نشد.
استاد روانشناس بعد از 6 ماه پروندههای دو گروه را با هم مقایسه کرد و متوجه شد که آمار مرگ و میر گروه دوم 30 درصد بیشتر از گروه اول بوده و گروه اول از نظر روحی انسانهایی به مراتب شادتر و امیدوارتر از گروه دوم شده بودهاند.
در پایان آزمایش استاد روانشناس چنین نتیجه میگیرد که به علت اینکه در زندگی گروه اول هدفی به وجود آمد طول عمر و شادابی آنها نیز بیشتر شد اما نبودن هدف در گروه دوم، همچنان هیچ تغییری در روند زندگی آن سالمندان ایجاد نکرد.
او میگوید، هنگامی که یک موجود زنده، مسئولیت و بار یک موجود زنده دیگر را به دوش میکشد، قدرت، صبر، همت و امید آن چند برابر شده و زندگی شیرینتر و استوارتر میشود.
متاسفانه عقیده رایج برخلاف این شده است. یعنی بسیاری از افراد گمان میکنند اگر مدام بخوابند و استراحت کنند یا به خوشگذرانیهای بیحاصل مشغول شوند، جوانتر و سالمتر میمانند.
در حالی که این طور نیست. بیهدفی مانند سرطان، کم کم وجود آنها را فرا میگیرد تا آن که آنها را از پا درآورد.
اما به محض آن که هدفی برای زندگیمان در نظر گرفته میشود، قدرت، صبر و امید ما افزایش مییابد، جسم ما توان بیشتری پیدا میکند و روح ما نیز آرامش و شادابی دو چندانی در خود حس میکند.
در سال جدید، به آرزوهای خود بیندیشید و برای خود هدفگذاری کنید. سعی کنید اهدافتان در جهت کمک و خیر رسانی به دیگران باشد تا محصول آن چند برابر شادی و سرزندگی برایتان به ارمغان آورد.