به اين داستان كوتاه توجه كنيد. زمانی در زندگی، خود من هم همین حالت را داشتم. اگر نمیتوانستم رضایت اطرافیان و دوستانم را با کارهایم جلب کنم، درمانده و ناامید ميشدم. این مشکل زمان کودکی برای من ایجاد شد. زمانی که به مدرسه ميرفتم و دوستانم من را به دلیل درس خوان بودن و ظاهر متفاوتی که داشتم مسخره ميکردند، من ناخودآگاه دست به هر کاری برای راضی نگهداشتن آنها ميزدم. هر چند که آن سالها خیلی زود سپری شدند و من وارد مرحله جدید از زندگی خود شدم، اما آثار منفی آن دوران همچنان در زندگی من باقی ماند. احساس ناامنی و کمبود اعتماد به نفس همیشه همراه من بود و من نیز برای بازیابی اعتماد به نفس خود، مدام در پی جلب رضایت اطرافیان خود بودم.اما مشکل اصلی از زمانی آغاز شد که من پس از گذشت چند سال و پایان تحصیلات، وارد بازار کار شدم. حس نیاز به جلب رضایت دیگران همچنان همراه من بود و همین امر مانعی جدی برای خلاقیت من محسوب ميشد. تلاش برای انجام کارهایی که از نظر دیگران صحیح بودند، مانعی بر سر راه پیشرفت و ترقی من بود.
در کل نتیجهای که ميخواهم از این تجربه بگیرم این است که تلاش مداوم و افراطی برای کسب رضایت و تائید دیگران در انجام امور، مانع خود شکوفایی ميشود و نميگذارد شما بتوانید شخصیت و تواناییهای واقعی و منحصر به فرد خودتان را به نمایش بگذارید. اگر شما جز این دسته از افراد هستید، باید به شکلی جدی در عملکرد خود تجدید نظر کنید. اما چگونه؟
در ادامه راهکارهایی برای از بین بردن ترس از تائید نشدن به شما معرفی ميکنیم.
نظر دیگران را کمتر جویا شوید
پیش از این، هر گاه قصد نوشتن مطلبی را داشتم، مدام از این ميترسیدم که مطلبم مورد پسند خوانندگان قرار نگیرد. همیشه ملتمسانه دعا ميکردم آنها از مطالب من راضی باشند و از نتیجه عکس آن به شدت ميترسیدم. اما روزی ناگهان متوجه شدم که من بخش زیادی از انرژی خود را در طول روز صرف نگرانی و تشویش برای جلب رضایت دیگران ميکنم. به همین دلیل به تدریج یاد گرفتم برای حفظ آرامش و اعتماد به نفسم، نظر دیگران را کمتر جویا شوم.
برخی مسائل و مشکلات در زندگی حل شدنی نیستند. نظر دیگران نیز از جمله اموری است که ما نميتوانیم آن را تغییر دهیم. ممکن است فردی از شما خوشش بیاید یا برعکس از شما متنفر شود فقط به خاطر اینکه چهره شما او را یاد شخص دیگری مياندازد. در این صورت، حس آن فرد نسبت به شما هیچ ربطی به خودتان ندارد و توسط شما نیز قابل تغییر نیست. پس همیشه به یاد داشته باشید و مدام با خود تکرار کنید که این زندگی مال شما و متعلق به شماست. اشتباهات و تجربیات نیز مال خود شما هستند. پس تا جاییکه به خودتان و دیگران آسیبی نميرسانید، حق اشتباه و تجربه کردن را دارید.
خاص بودن را یک امتیاز بدانید
اگر شما مانند دیگران فکر ميکنید، پس بهتر است بگوییم اصلا فکر نميکنید. و اگر شما فکر نميکنید، ميتوان گفت به معنای واقعی زندگی نميکنید. این که همه ما دوست داریم از شخصی در زندگیمان الگوبرداری کنیم جزئی از ذات ماست؛ خصوصا اگر اعتماد به نفسمان کم باشد. اما تقلید از دیگران همیشه موجب ميشود ما از درون احساس تهی و خالی بودن بکنیم. چرا؟ زیرا آنچه باعث ميشود ما فردی را الگوی خود قرار دهیم و از او تقلید کنیم، همین ویژگی خاص، مستقل و مطمئن بودن اوست. اگر ما ميخواهیم واقعا از چنین افرادی تقلید کنیم، باید بتوانیم شخصیتی مستقل برای خود بسازیم و در رفتار و اعمالمان از دیگران تبعیت و تقلید نکنیم. پس بهتر است از همین امروز برای افکار و رفتار خودمان ارزش قائل شویم و سعی کنیم خودمان باشیم. حتی اگر رفتار ما از نظر دیگران عجیب به نظر برسد یا به هر دلیل مورد تائید آنها واقع نشود، باز هم ارزش رفتار مستقل انسان بسیار بیشتر از تقلید از رفتار دیگران است.
از خودتان بپرسید آیا اساسا نظر دیگران اهمیتی دارد یا خیر؟
دیگران هر طور که دوست داشته باشند راجع به شما فکر ميکنند. هر چه قدر هم که شما مراقب رفتار و گفتار خودتان باشید، باز هم ممکن است مورد پسند برخی افراد واقع نشوید. همیشه احتمال سوء تفاهم و کج فهمي دیگران وجود دارد. اما فراموش نکنید که دنیای شما آن چیزی است که شما راجع به خودتان فکر ميکنید نه دیگران. نظر خودتان راجع به رفتارتان بسیار مهمتر از نظر دیگران است. پس با خودتان صادق باشید. همیشه کاری را انجام دهید که از نظر خودتان صحیح است. هیچ گاه از تصمیمات خود خجالت نکشید و در مراحل مهم زندگی، به خاطر حرف دیگران، برخلاف نظر و میل خود عمل نکنید.
بپذیرید که نظر دیگران ربطی به شما ندارد!
تا بهحال چند بار با اولین دیدار راجع به فردی قضاوت نادرستی داشتهاید؟ همه ما معمولا دچار چنین اشتباهاتی ميشویم. ظاهر انسانها فریبنده است. معمولا آنطور که ما در نظر دیگران جلوه ميکنیم و آنطور که واقعا هستیم خیلی متفاوتند. حتی اگر فرد مقابل کمي با شما آشنا شود، باز هم نميتواند به شخصیت واقعی و درونی شما پی ببرد. آنچه دیگران راجع به شما فکر ميکنند در اکثر موارد با واقعیت فاصله زیادی دارد. به همین دلیل هم اگر شخصی، براساس ظواهر، راجع به شما قضاوت ميکند، این مشکل مربوط به خود آنهاست نه شما. هر چه کمتر نگران نظر دیگران در رابطه با خودتان باشید، پیچیدگی زندگی تان نیز کمتر ميشود.
واقعیت را بدون واهمه بیان کنید
ممکن است آنچه از نظر شما درست و حقیقت است، از نظر دیگران درست نباشد. اشکالی ندارد. امری را که از نظر خودتان واقعیت دارد بیان کنید، حتی اگر هنگام بیان آن صدایتان ميلرزد. در بیان افکار خود منطقی باشید و استدلال کنید، اما بر کلمه به کلمه سخنان خود تمرکز نکنید. پس از بیان نظرات، نگران نظر دیگران راجع به افکارتان نباشید. بگذارید دیگران هر طور که ميخواهند فکر کنند. اما بدانید که در اکثر موارد دیگران از بیان نظرات شما آزرده و ناراحت نميشوند. اگر احساس ميکنید رفتار آنها با شما تغییر کرده است، علت آن احساس ضعف آنها نسبت به شماست نه غلط بودن افکارتان. آنها به مرور متوجه خواهند شد که نميتوانند به راحتی بر شما مسلط شوند.
در پایان باید گفت که زندگی که بیشتر آن به راضی کردن دیگران، آن هم دیگرانی که در اکثر موارد هیچگاه راضی نميشوند، سپری شود، جنگی پایان ناپذیر است. فردی که با چنین تفکری روزهای خود را سپری ميکند، روزی متوجه اشتباه خود ميشود، اما ممکن است این آگاهی خیلی دیر و زمانی که دیگر فرصتی برای جبران نیست به وجود آید.
بدانيد كه اکثر مردم آنقدر که خودتان تصور ميکنید راجع به شما فکر نميکنند
روانشناس معروفی ميگوید اگر ما آدمها ميدانستیم که اطرافیانمان آنقدر که ما تصور ميکنیم راجع به ما فکر نميکنند، خیلی راحتتر زندگی ميکردیم. این حرف کاملا صحیح است. لازم نیست تا این حد نگران این باشید که دیگران راجع به شما چه فکری ميکنند. اتفاقا به احتمال زیاد آنها اصلا راجع به شما فکر نميکنند. بدانید که در اکثر موارد، زیرنظر بودن شما توسط دیگران فقط بخشی از تصورات خودتان است و واقعیت ندارد. این ترسها و احساس عدم امنیت درونی خودتان است که چنین تصوری را برای شما ایجاد ميکند. این خود شما هستید که مدام در حال قضاوت اعمال و رفتارتان هستید نه دیگران.