در حالت افسردگي ممكن است بگوييد: «بيفايده است. من بازنده هستم، ديگر رنگ شادي را نخواهم ديد». در نگراني و هراس احتمالا اين فكر به ذهنتان ميرسد كه: «اگر كنترلم را از دست بدهم و سقوط كنم چه اتفاقي خواهد افتاد؟» با آنكه افكار منفي به تنهايي اغلب اشتباه و غيرمنطقي هستند به گونهاي فريبكارانه واقعبينانه به نظر ميرسد به طوري كه گمان ميكنيد كه واقع به همان بدي است كه تصور ميكنيد. ما بايد بياموزيم كه چگونه از شر روحيات بد و ناخوشايند خلاص شويم و تفكر مثبت و واقعبينانه در ما به وجود آيد و به احساس لذت و شادي بيشتري برسيم.
بايد بدانيم اگر تمام نعمتهاي زندگي مشمول انسان باشد ولي حال و احساس خوب نداشته باشد، محروم از مهمترين نعمت زندگيست. ولي با احساس خوب و حال خوب در صورت داشتن كمترين امكانات هم ميتوان به خوبي زندگي كرد.
حال اگر ميخواهيد احساس بهترين داشته باشيد:
1- بايد بدانيد و درك كنيد كه به جاي حوادث بيروني، افكار شما هستند كه احساسات خوب يا بد را به وجود ميآورند.
2- احساسات خوب و بد خود را بشناسيد.
3- بدانيد كه افكار و احساسات خود را ميتوانيد تغيير دهيد.
4- براي رسيدن به شادي و داشتن حال خوب تلاش كنيد.
شما براي تشخيص افكار منفي نياز داريد با ده خطاي شناختي آشنا شويد:
خطاهاي شناختي:
1- تفكر همه يا هيچ: همه چيزهايي را كه مطابق ميل شماست، سفيد ميبينيد و هر چيزي را كه مطابق ميل شما نباشد سياه ميبينيد و آن را شكست بيچون و چرا ميپنداريد.
2- تعميم مبالغهآميز: هر حادثه منفي و از جمله يك ناكامي شغلي را شكستي تمام عيار و تمام نشدني ميدانيد و آن را با كلماتي از قبيل «هرگز» و «هميشه» توصيف ميكنيد و آن را نتيجه بدشانسي هميشگي خود ميدانيد.
3- فيلتر ذهني: تحت تاثير يك حادثه منفي همه واقعيتها را تار ميبينيد. به جزئي از يك حادثه منفي توجه ميكنيد و بقيه را فراموش ميكنيد.
4- بيتوجهي به امر مثبت: كارهاي خوب خود را بياهميت و بيارزش ميخوانيد.
5- نتيجهگيري شتابزده: بدون بررسي كافي، بسيار سريع نتيجهگيري ميكنيد. زماني كه اوضاع برخلاف ميل شما باشد بدون بررسي ميگوئيد: آبرويم خواهد رفت يا از عهده اين كار بر نخواهم آمد.
6- درشت نمائي: از يك سو درباره اهميت مسائل و شدت اشتباهات خود مبالغه ميكنيد و از سوي ديگر، اهميت جنبههاي مثبت زندگي را كمتر از آنچه هست برآورد ميكنيد.
7- استدلال احساسي: فرض را بر اين ميگذاريد كه احساسات منفي شما واقعبينانه است.
8- بايدها: خود را مقيد ميكنيد كه اوضاع بر وفق مراد شما باشد و در غير اين صورت دچار احساس حقارت و نااميدي ميشويد.
9- برچسب زدن: به جاي اينكه بگوييد اشتباه كردم به خود برچسب منفي ميزنيد. اين برچسبها تجربههاي بيفايدهاي هستند كه منجر به خشم، اضطراب، دلسردي و كاهش عزت نفس ميشوند.
10- شخصيسازي و سرزنش: خود را بيجهت مسئول حادثهاي قلمداد ميكنيد كه به هيچ وجه امكان كنترل آن را نداشتهايد و خود را سرزنش ميكنيد.
توجه داشته باشيد كه افكار منفي، احساسات منفي در شما ايجاد ميكند و براي نجات يافتن از روحيات بد و رسيدن به شادي بايد افكار خود را تغيير دهيد.
راهبردهاي دستيابي به مهارت شاد زيستن:
1- افكار منفي خود را بشناسيد و سعي كنيد با موضوع، مثبتتر و واقعبينانهتر برخورد كنيد.
2- به جاي آنكه به شكستها فكر كنيد موفقيتهاي خود را مرور كنيد.
3- خود را بيرحمانه تحقير و سرزنش نكنيد و همانگونه با خود برخورد كنيد كه دوستتان را مورد محبت قرار ميدهيد.
4- در حالت اضطراب كمي ورزش يا نرمش كنيد يا حداقل چند بار از پلههاي ساختمان بالا و پايين برويد.
5- بدانيد همه چيز سياه و سفيد نيست بلكه بين اين دو رنگهاي ديگري هم وجود دارد.
6- از عبارات بايد و نبايد استفاده نكنيد و به جاي گفت: «نبايد اين اشتباه را ميكردم» بگوييد: «اگر اين اشتباه را نميكردم بهتر بود.»
7- به جاي سرزنش كردن خود به حل مسئله بيانديشيد.
8- قدر خود را بدانيد و با كساني كه طرفدار شما هستند صحبت كنيد.
9- به نيازها و خواستههاي خود توجه كنيد و شخصيت خود را پرورش دهيد.
10- موقعيتهاي زندگي را به صورت مثبت توصيف كنيد و خود را تحسين كنيد.
تمام بهبودي در زندگي شما با بهبود در تصوير ذهني شما ايجاد ميشود پس از همين امروز شروع كنيد و از خود آن كسي را بسازيد كه دوست داريد.