خودكشی در نوجوانان
مقدمه:
خودكشی به معنای نابود كردن و از بین بردن خود، پدیدهای است كه طی نسلهای متمادی قلب و روح بسیاری از خانوادهها و جوامع را آزرده است. با این حال امروزه خودكشی یكی از عوارض مهم دنیای به اصطلاح پیشرفتهی صنعتی است. زندگی شهری، انبوه جمعیت، عدم تجانس افراد با هم، احساس تنهایی، بیكاری، كاهش محبت خانوادگی، شكست تحصیلی، محرومیت در عشق، افسردگی شدید و دهها «عوامل اجتماعی و روانی» دیگر میتوانند شرایط اقدام به آن را به وجود آورد.
خودكشی و تمایل به آن
با اینكه خودكشی و تمایل به آن به دورهای خاص از زندگی تعلق ندارد اما به نظر میرسد كه نوجوانان و جوانان در لحظههایی از زندگی، كه با مشكلات روبهرو میشوند، بیشتر شكنندگی نشان میدهند و این در حالتی است كه تصور میكنند راه برگشتی وجود ندارد. بنابراین با توجه به اینكه بیشتر افراد جامعهی ما را نسل جوان تشكیل میدهد آگاهی در مورد علل، نشانههای هشداردهنده و پیشگیری از خودكشی برای والدین و مربیان اهمیت ویژهای دارد.
شیوع (برآوردهای آماری)
موارد خودكشی در بین كودكان و اوایل نوجوانی نادر است ولی از حدود 15 سالگی به بعد میزان خودكشی افزایش چشمگیری را نشان میدهد. طبق برخی از مطالعات و برآوردهای آماری:
- خودكشی موفق در پسران جوان تقریبا 5 بار بیشتر از دختران جوان دیده میشود هر چند میزان اقدام به خودكشی در دختران نوجوان 3 برابر پسران نوجوان است. به عبارت دیگر، دختران بیش از پسرها اقدام به خودكشی میكنند اما درصد پسرانی كه در اثر خودكشی جان خود را از دست میدهند، بیشتر است. احتمالا به این دلیل كه پسران برای خودكشی از شیوههای متفاوت و موثرتری استفاده میكنند.
- در حال حاضر خودكشی به عنوان سومین دلیل مرگ نوجوانان (پس از تصادف با وسایل نقلیه و قتل) در ایالات متحده آمریكا گزارش شده است.
- حدود 30 درصد این افراد به اقدام بعدی دست میزنند و خطر اقدام مجدد در سه ماه پس از نخستین اقدام زیاد است.
- هر چند گزارش شده است كه خودكشی با افزایش سن نسبت مستقیم دارد، در ایران به نظر نمیرسد چنین الگویی صادق باشد. بر طبق یكی از مطالعات، بالاترین میزان خودكشی در ایران بین 19 تا 24 سالگی بوده است (با این حال به مطالعات و برآوردهای آماری دقیق و جدیدتری درباره آمار خودكشی در كشورمان نیازمندیم.)
دلایل خودكشی
1 – عوامل موقت و پایدار: در بررسی اقدام نوجوانان به خودكشی لازم است بین عوامل زمینهساز فوری (گذرا و موقت) و عوامل طولانیمدت (پایدار و دایمی) تمایزی قایل شویم. به عنوان مثال، عواملی نظیر شكست تحصیلی، اختلاف با والدین، طرد شدن توسط یك دوست و ترس از بیماری همگی از عواملی هستند كه ممكن است موقتا اقدام به خودكشی را تسریع كنند. اما تعدادی از نوجوانان و جوانان به دلیل یاس و ناامیدی به آینده و شكستهای پی در پی دست به خودكشی میزنند. اگر دقیقتر به مساله نگاه كنیم روشن میشود كه واكنش نوجوانان، به چنین حوادثی، نتیجهی به اوج رسیدن «انبوه مشكلات» و به دنبال آن «ناامیدی» است. مطالعهای كه بر روی 154 مورد اقدام به خودكشی انجام شد نشان داد كه ناامیدی مهمترین عامل اقدام به خودكشی است و نه افسردگی ناشی از یك وضعیت موقتی در زندگی.
2 – نوع خانواده: برخی از نوجوانان كه به دلیل «انتظارات بالای والدین» شخصیتی كمالطلب دارند و نتوانستهاند در درازمدت به معیارهای موردنظر خود دست یابند در نتیجه یاس و ناامیدی خود را در رفتارهای مخرب یا اقدام به خودكشی نشان میدهند. (به عنوان مثال، نوجوانی كه بر اثر شكستی واقعی یا تصوری مانند شكست تحصیلی در كنكور، توسط والدینش تهدید یا تحقیر شده باشد).
در سوابق زندگی نوجوانانی كه دست به خودكشی میزنند نكات مشتركی مشاهده میشود:
غالبا در خانوادههای آنها اختلافهای متعدد، مشكلات عاطفی، جدایی و فقدان صمیمیت به چشم میخورد. اینگونه روابط باعث تضعیف خود پندارهی نوجوان میشود و زمینه را برای اقدام به خودكشی هموار میسازد. بنابراین نوجوانانی كه دست به خودكشی میزنند معمولا تاریخچهای طولانی مبنی بر عدم ثبات عاطفی و ناسازگاری در خانواده دارند. آنان چنان نسبت به والدین احساس بیگانگی میكنند كه نمیتوانند با والدینشان رابطه برقرار كنند یا از آنها كمك بخواهند، هر چند برای نزدیك شدن به دیگران و گرفتن كمك عاطفی از آنان تلاش كردهاند، ولی این روابط پایدار نبوده و منجر به احساس ناامیدی و انزوای نوجوان شده است.
3 – به نظر میرسد كه تغییرات خلقی یكی از ویژگیهای «بهنجار» زندگی نوجوان است و لزوما مستلزم مسائل روانی ریشهدار نیست. تحقیقات نشان داده است كه نوجوانان برای دگرگونی خلقی آمادگی دارند، به طور متوسط 45 دقیقه وقت لازم است كه نوجوانان از حالت كاملا شاد یا كاملا غمگین بیرون بیایند، در صورتی كه برای بزرگسالان چندین ساعت وقت لازم است. البته اختلالات خلقی حاد میتواند غالبترین و در خور توجهترین عامل اقدام به خودكشی در سنین نوجوانی باشد. بنابراین چنانچه نوسانهای خلقی از نظر شدت، فراوانی و تداوم، غیرعادی یا نابهنجار به نظر رسید استفاده از كمكهای تخصصی روانپزشكان و روانشناسان ضروری است.
نشانههای مقدم بر خودكشی
این باور در بین مردم شایع است كه كسانی كه به طور جدی قصد خودكشی دارند از قبل در این باره صحبت نمیكنند. اما بررسیها نشان میدهد كه اكثریت (حدود 90 درصد) افرادی كه دست به خودكشی میزنند قبلا درباره مقاصد خود صحبت میكنند. بنابراین وقتی كه نوجوان از خودكشی حرف میزند باید حرفش را جدی تلقی كنیم.
پیشبینی احتمال خودكشی كار آسانی نیست ولی تعدادی از علایم هشداردهنده وجود دارد كه میتواند به مشاهدهگر محتاط در این زمینه یاری دهد:
- خلق و خوی افسرده یا حاكی از ناامیدی كه تداوم داشته باشد
- خستگی شدید، كمبود انرژی، بیحوصلگی
- اختلالاتی در خواب و خوراك و بیتوجهی به ظاهر
- كاهش عملكرد در مدرسه و شكست تحصیلی
- انزوای اجتماعی تدریجی و افزایش كنارهجویی از دیگران
- تضعیف ارتباط با والدین یا سایر افرادی كه در زندگی او نقش دارند.
تازههای مبتنی بر اقدام به خودكشی در گذشته یا درگیری در حوادث
- حالتهایی از رفتارهای مخاطرهآمیز مانند مصرف موادمخدر (اكستاسی)، رانندگی یا موتورسواری با سرعت زیاد
- حالتهای هیجانی شدید مانند گریه یا خندههای شدید
- گفتن عباراتی مانند «ای كاش بمیرم» یا «برای چه زندگی میكنم؟»
- بخشیدن بیدلیل اشیای ارزشمند خود به دیگران
پیشگیری
1 – با او صحبت كنید: وقتی نوجوان تهدید به خودكشی میكند میخواهد این پیام را منتقل كند كه اشكالی وجود دارد و نیاز به كمك دارد، حتی اگر واقعا قصد نداشته باشد كه به عنوان تنها راهحل موجود برای حل مشكلش به خودكشی متوسل شود. بنابراین این گونه رفتار، نشانه طلب استمداد است. صرف نشان دادن یك واكنش توام با همدلی ممكن است احتمال یك اقدام واقعی فوری را كاهش دهد. صحبت كردن درباره مشكل ممكن است بتواند از هولناكی آشكار آن بكاهد و به شخص كمك كند تا به راهحل دیگر به جز خودكشی توجه كند. اگر امكان یك خطر فوری وجود دارد در كنار شخص مورد نظر باقی بمانید و او را تشویق كنید به جای كنارهگیری دربارهی مشكل با شما صحبت كند به فرد نشان دهید كه درباره وی نگران هستید و برای او اهمیت قائلید ولی افكار خود را به وی تحمیل نكنید.
2 – تهیه فهرستی از راهحلها: انتخابهای ممكن فردی را كه اقدام به خودكشی میكند گسترش دهید تا صرفا به مردن یا یك زندگی ناامیدانه و توام با درماندگی نیندیشد. شما ممكن است از فرد بخواهید تا فهرستی از انتخابهای خود را تهیه و آنها را بر حسب اولویت (اهمیت و ارجحیت) مرتب كند. به اطمینان زیاد خودكشی در اولین انتخابهای این فهرست قرار نمیگیرد. خودكشی تنها چاره حل مشكلات نیست.
3 – احساس ارزشمندی فرد را افزایش دهید: باید وقت صرف كرد و به حرفهای نوجوان بدون قضاوت، گوش داد. شرایط رشد عاطفی و اجتماعی را برای فرزندان خود ایجاد كنید.
این شرایط عبارتند از همدلی (درك كردن)، صداقت (روراست بودن)، توجه مثبت نامشروط (گرمی و محبت) و استقلال و مسوولیتپذیری ( كه باید متناسب با سن و توانایی فرزندان باشد)، دوست داشتن فرزندان نباید مشروط به فعالیت یا موفقیتی خاص باشد، مانند موفقیت تحصیلی و قبولی در كنكور.
4 – كمكهای تخصصی: ضروری است كه احتمال به خودكشی جدی گرفته شود و درمان نوجوانانی كه احتمال دارد به خودكشی اقدام كنند یا آنهایی كه دست به خودكشی زدهاند باید فوری باشد. فرد را تشویق و قانع كنید كه درصدد كمك حرفهای برآید حتی اگر مجبور باشید قرار ملاقات را تنظیم و او را همراهی كنید. روانشناسان، روانپزشكان و مشاوران مدارس میتوانند به او كمك كنند.
«خواستههای یك نوجوان»
برای رشد كردنم، چیزی بیش از غذا به من بده، گرما و اطمینان عشقات را.
بگذار! از پنج حسم لذت ببرم، چیزهای زیادی به من بده تا به آنها بنگرم، آنها را احساس كنم، بو كنم، به آنها گوش دهم و طعمشان را بچشم. حتی چیزهایی به من بده برای كشتن. به من یاد بده كه حقم را بگیرم. در هنگام بازی تماشایم كن تا ببینی چگونه سعی میكنم تا مسائلم را حل كنم و در مقابل چیزی بایستم.
وقتی كه به من میگوی كاری را انجام بدهم، چرایش را هم به من بگو. بگذار احساس كنم عضو فعال خانواده هستم و مرا در نقشههای خانوادگی سهیم كن. زمانی كه میخواهم احساس كنم بزرگ هستم، با من مثل كودك رفتار نكن. ترسهایت را به من منتقل نكن، چرا كه من هم ترسهایی دارم و به بیشتر از آن نیازی ندارم.
كمكم كن كه از عكسالعملهای تند خودداری كنم، ولی مرا آنچنان از نشان دادن عصبانیت نترسان كه ظرفیتم را برای خشم علیه همه چیز از دست بدهم.
به من بیاموز كه آرام تحمل مشكلات را فرا گیرم و اینكه وقتی چیزی را میخواهم در مقابل آن به حد كافی مقاوم باشم و اینكه ارضای بعضی از احساسات را كه هنوز برای تجربه آماده نیستم به تعویق بیندازم.
بگذار همچنان كه حسم رشد میكند، تواناییهای جدیدم را امتحان كنم، بخزم، بایستم، راه بروم، بالا بروم، بپرم، بدوم، احتیاجات طبیعی بدن مرا به دلیل ناتواناییهای حل نشده خودت، محدود نساز.
گوشهی كوچكی از خانه را تنها به من اختصاص بده، من احتیاج به لحظات آرامش و سكوتی دارم كه هیچ كس آن را مورد تهاجم قرار ندهد.
سهم مرا از توجه و محبت دریغ نكن. من هر روز حتی برای لحظات كوتاهی باید بدانم كه تنها كسی هستم كه تو به او فكر میكنی و دوستش داری.
بگذار كه هر سوالی كه در ذهنم جرقه میزند، با تو در میان بگذارم و مرا از بیان آن خجالتزده نكن، حتی اگر به نظر احمقانه برسد. تا حد امكان جواب صادقانهای به من بده و اگر جواب را نمیدانی به من بگو. چه خوب است از كسی شنیده شود: «نمیدانم ولی سعی میكنم برایت پیدایش كنم.»
وقتی كاری را برای اولین بار انجام میدهم و درست از آب درنمیآید، با من صبور باش، به یاد داشته باش كه موضوعات زیادی برای فراگیری در پیش رو دارم و هر كاری در آغاز نیاز به تمرین دارد.
بگذار كه عواقب كارهایم را به عهده بگیرم. احتیاج دارم به موقع تنبیه شوم یا مورد تشویق قرار گیرم. زمانی كه مرا تنبیه میكنی در نظر داشته باش مرا مورد مجازاتی قرار دهی كه برابر گناهم باشد.
... و از همه چیز گذشته عشق بدون شرط خود را به جانم بریز. این مسوولیتی است كه بر عهده تو است تا من هم زمانی قادر باشم آن را به كودكانم بدهم.