تحریریه ماهنامه دنیای سلامت
وقتی كه وارد اتاقی پر از جمعیت میشوید و ناگهان همه به سمت شما برمیگردند و نگاهتان میكنند، چه حالی پیدا میكنید؟ از سر تا پایتان خیس عرق میشود؟ وقتی كه میخواهید حرفتان را به كسی كه از ته دل عاشقش شدهاید، بگویید چه حالی میشوید؟ یا وقتی كه میخواهید از كسی درخواست كار كنید، اما مردد ماندهاید كه چگونه درخواست خود را به زبان بیاورید چه میكنید؟
چرا قرار گرفتن در چنین موقعیتهای اجتماعی شما را تا این اندازه دستپاچه و مضطرب میكند؟ چرا همیشه چیزی جلوی حركت شما را به جلو میگیرد و به زور شما را به عقب میكشاند؟ گذشته از مسأله درونگرا و برونگرا بودن، همه ما گاهی اوقات در موقعیتهایی قرار میگیریم كه به شدت خجالتزده میشویم.
معمولاً تصور میشود كه فقط افراد درونگرا در چنین موقعیتهای اجتماعی خجالت میكشند، اما این تصور اشتباه است؛ چرا كه افراد برونگرا نیز هنگام قرار گرفتن در برخی موقعیتها احساس ناراحتی میكنند.
سه مولفه اصلی كمرویی
خودآگاهی بیش از حد (شما اطلاعات گستردهای در مورد خودتان دارید؛ خصوصاً در موقعیتهای اجتماعی)
خود منفی بینی بیش از حد (شما خودتان را بیش از اندازه منفی میبینید)
مشغولیت ذهنی بیش از حد در مورد كارهای منفی (وقتی كه در میان جمع هستید، به هر كار منفی كه انجام میدهید، بیش از حد توجه میكنید)
چرا دچار خجالت و كمرویی میشویم؟ همه ما به شكلهای مختلف خجالت را تجربه میكنیم و میزان كمروییمان با هم فرق دارد. اما دلایل ریشهای كمروییها عبارتند از
داشتن تصویر ضعیف از خود در ذهن
این احساس معمولاً در دوران دبیرستان بیشتر به ما دست میدهد. ما فكر میكنیم كه ویژگیهای منحصر به فردمان چندان جالب نیستند و آنقدر ارزش ندارند كه توجه كسی را جلب كنند. فكر میكنیم كه دیگران از ما بهتر، جالبتر و جذابترند و سعی میكنیم از آنها تقلید كنیم. دیگران ما را خجالتی نمیدانند، ولی اغلب اوقات دچار خجالت میشویم.
توجه بیش از حد به كارهای منفی خود
وقتی كه در كنار دیگران هستیم، بسیار حساس میشویم و تمام كارهایی را كه انجام میدهیم، بارها در ذهن خود مرور میكنیم. این كار باعث میشود كه مدام دلهره و نگرانی داشته باشیم. با هر حركت كوچك از خود هزاران هزار سوال میپرسیم.
مدام فكر میكنیم كه همه در حال نگاه كردن به ما هستند و متوجه تمام جزئیات ما میشوند؛ به همین دلیل در كنار دیگران اصلاً احساس آرامش و راحتی نداریم و بسیار عصبی میشویم و نمیتوانیم درك كنیم كه مردم پر مشغلهتر از آن هستند كه به تمام جزئیات مربوط به ما دقت و توجه كنند.
زدن برچسب خجالتی به خود
وقتی كه به خودمان برچسب یك «فرد خجالتی» را میزنیم، از نظر روانی نیز به سمت همین طرز فكر حركت میكنیم و انتظاراتمان در زندگی بر پایه آن شكل میگیرد. مرتباً به دیگران میگوییم: «من خجالتی هستم» و با خودمان میاندیشیم «بله همینگونه است؛ طبیعت من خجالتی است.»
وقتی كه چنین برچسبی به خودمان میزنیم، نباید انتظار داشته باشیم اتفاق دیگری رخ دهد. ما عمری را اسیر این طرز فكر خود میمانیم. آنقدر این جمله را تكرار میكنیم كه اگر روزی هم بخواهیم در یك جمع به گونه دیگری رفتار كنیم، همه از ما توقع خجالتی بودن دارند. گاهی اوقات دلمان میخواهد فریاد بزنیم كه كمرو و خجالتی نیستیم؛ ولی دیگران را به این طرز فكر خود عادت دادهایم...
برای خواندن بخش دوم -15 راهكار برای غلبه بر كمرویی- اینجا کلیک کنید.