محدثه رجبی؛ كارشناس ارشد روانشناسی
سرطان یعنی رشد، تکثیر و گاهی انتشار غیر طبیعی سلولهای بدن، جسم انسان از میلیونها سلول تشکیل شده است که در کنار هم، بافتهایی مانند ماهیچه، استخوان و پوست را میسازند. اغلب سلولهای طبیعی بدن در پاسخ به تحریکاتی که از داخل و خارج بدن به آنها وارد میشود، رشد و تولید مثل میکنند و در نهایت میمیرند. اگر این فرآیند در مسیر تعادل و صحیح خود اتفاق بیفتد، بدن سالم میماند و عملکرد طبیعی خود را حفظ میکند.. شکل سلولهای ظاهری و نیز عملکرد سلولهای سرطانی شده با سلولهای طبیعی تفاوت دارد. جهش یا تغییر ایجاد شده در دی ان ای یا ماده ژنتیکی سلول اتفاق میافتد. وقتی دی ان ای یک سلول تغییر میکند، آن سلول با سلولهای کنار خود تفاوت مییابد و دیگر کار سلولهای طبیعی بدن را انجام نمی دهد. اغلب سرطانها به سه دسته تقسیم میشوند:
کارسینوم
شامل سرطانهای میشود که از سلولهایی که سازنده پوست هستند( مثل سرطان پوست) ویا لایه داخلی اعضا را میپوشاند(مثل سرطان ریه) و یا سازنده غدد هستند (مثل سرطان پستان) منشا میگیرد.
سارکوم
این دسته سرطانهایی هستند که از بافت همبند مثل غضروف، استخوان و ماهیچه منشا میگیرند. از این رو سرطانهای استخوان یا ماهیچه را در هر نقطه از بدن سارکوم میگویند.
لوسمی و لنفومها
شامل سرطانهایی هستند که از سلولهای تشکیل دهنده خون و سلولهای ایمنی منشاء میگیرد. سرطان خون یا لوسمی حدود 8 درصد کل سرطانهای جمعیت انسانی را شامل و به عنوان پنجمین سرطان شایع در جهان شناخته میشوند. سرطانهای بافتهای خونساز بدن، شامل مغز استخوان و دستگاه لنفاوی، توسط سلولهای سفید خون و لنف به وجود میایند.
سرطان خون براساس طیف، شدت و سرعت پیشرفت روند بیماری به دو دسته حاد و مزمن تعریف میشود
لوسمی حاد، رشد سریع همراه با تعداد زیادی گلبولهای سفید نارس است و مدت فاصله زمانی بین شروع بیماری و گسترش دامنه آن بسیار کوتاه است.
لوسمی مزمن، رشد آهسته همراه با تعداد بیشتری سلولهای سرطانی بالغ است و مدت فاصله زمانی بین شروع بیماری و گسترش دامنه آن طولانیتر است. لوسمی نیز با توجه به نوع سلولهای موجود در بافت مغز استخوان که دچار سرطان شده است تعریف میشود و اشکال مختلفی از این نوع سرطان وجود دارد که هر کدام نشانهها و عوارض خاص خود را دارند.
حقیقت را بگویید
ماهیت تهدید کننده سرطان خون وروشهای درمان تهاجمی آن، استرسهای هیجانی و عملی زیادی را برای فرد مبتلا به بار میآورد. دست و پنجه نرم کردن با ترسهای گوناکونی چون ترس از مرگ، ترس از ناشناختهها و مجهولات، ترس از عدم تواناییها و محدودیتهای خود، همگی به قسمتهای جدا ناپذیری از زندگی آنان تبدیل میشود. همچنین اعضای خانواده با خرافات، جهل و دخالت دیگران نیز درگیر میشوند. آنها مجبورند که در زندگی روزانه خود تغییرات قابل ملاحظهای ایجاد کنند. وقتی خانواده با این واقعیت جدید، یعنی تشخیص سرطان در یکی از والدین مواجه میگردد، پنهان کردن آن عملا غیر ممکن بوده و بهتر است تمامی اعضای خانواده علیالخصوص کودکان در جریان بیماری والدین خود قرار گیرند.
باور كنید موضوع مهم است
که کودک درک کند میتواند به والد خود اعتماد کند و در صورت داشتن هرگونه سؤالی به او مراجعه نماید همچنین مخفی نگاه داشتن بیماری انرژی زیادی از بیمار مبتلا میگیرد. در حالی که او به نیروی زیادی برای مقابله با بیماری و عوارض درمانی آن نیاز دارد. حتی اگر والدین این مسئله را از کودک مخفی نگه دارند، آنها این مسئله را حس خواهند نمود.
اغلب کودکان از آنچه والدین میپندارند آگاه تر هستند، آنها حالات والدین را نظاره میکنند. ( استراق سمع صحبتهای بزرگترها توسط کودکان، امری اجتناب ناپذیر است.) وقتی کودکان نمیدانند چه اتفاقی در حال رخ دادن است دچار اضطراب میشوند و اگر والدین حقیقت را به کودکان نگویند، کودکان خیال پرداز، مسائلی به مراتب بدتر را در ذهن خود به تصویر میکشند. نگفتن حقیقت به کودکان میتواند منجر به ایجاد احساس عدم اعتماد در آنان شود.مطرح کردن بیماری با فرزندان زمانی صورت گیرد که فرد مبتلا مراحل پذیرش بیماری، آگاهی کامل از بیماری را طی کرده و همچنین پیرامون آنچه که فکر میکنند کودک باید بداند، تصمیمگیری گنند.
بهترین شخص برای بیان مسئله
والدین باید در مورد چگونگی طرح مسئله و محتوای گفتگو با فرزندان، با یکدیگر به اتفاق نظر برسند. در صورت عدم توافق از یک مشاور در این خصوص همفکری بگیرند. بهتر است ابتدا جملاتی که قرار است به عنوان طرح مسئله به کودک گفته شود را بر روی کاغذ بنویسند و اگر والد مبتلا به بیماری نمی تواند در هنگام مطرح کردن مسئله در کنار فرزند خود قرار بگیرد، بهتر است والد دیگر و یا فردی از اعضای نزدیک خانواده در کنار کودک باشد. ( معمولا جلسات خانوادگی، بهترین روش برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات با اعضای خانواده از جمله کودکان میباشد.)
آنچه کودکان باید بدانند
فقط حقیقت را به کودکان بگویید، در عین حال آنها نیازی به شنیدن کل اطلاعات و جزئیات تخصصی بیماری ندارند. با آنان باید به زبانی صحبت کرد که برای آنها قابل درک باشد و در این زمان فرصت پرسیدن سوالهایشان را بدهید.
انتظارات کودکان از والدین
آنها به صبرو توجه والدین، به تشویق و حمایت والدین برای کشف احساسات خود نیاز دارند. برای مثال از او بپرسید: «واقعا دوست دارم بدانم درباره این اتفاق چه احساسی داری؟». انتظار دارند به احساسات آنها احترام گذاشته شود.آگاه شوند که دیگران نیز احساساتی مشابه آنها دارند و احساس کنند که همیشه از حمایت شما برخوردار هستند.
واکنش کودکان درباره ابتلا والدین به سرطان
واکنش کودکان براساس سنی که در آن قرار دارند متفاوت خواهد بود، اما عموما دچار استرس خواهند شد و اولین فکری که به ذهن کودک خطور خواهد کرد این است که از این پس چه کسی از آنها مراقبت خواهد نمود. از این رو بی قرار شده و بیدقتی در رفتار آنها بروز میکند. برخی کودکان نگران این هستند که در ماههای آینده چه بر سر والدین آنها خواهد آمد.
پایان به خاطر داشته باشید
ممکن است کودکان مشکلات دیگری داشته باشند، همه مشکلات به بیماری والدین ارتباطی ندارد. شخصیت کودکان به نوع مقابله آنها با استرس ارتباط دارد،کودکان افسرده و نگران نیاز به کمک بیشتری دارند. بسیار اهمیت دارد که درباره احساساتشان سوالاتی پرسیده شود. اگر در کنار فرزندان خود حضور داشته باشید میتوانید مقداری از فشار وارده را کاهش دهید. پیشنهاد به کودکان برای گفتگو میتواند به اندازه خود آن اهمیت داشته باشد.