مرگ غيرمنتظره بيمار در حين عمل جراحی
ارتباط پزشك با بیمار
صرف وقت به منظور برقراری ارتباط با بیمار و خانواده وی نشان میدهد كه جراح واقعا به بیمار خود توجه دارد. تلاش برای شناخت بیمار، نحوه برخورد را انسانیتر و شخصیتر كرده و اضطراب و آسیبپذیری بیمار و خانواده وی را كاهش میدهد.
برقراری ارتباط نزدیك پزشك با بیمار
درك و برقراری ارتباط با پیشزمینههای فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی و روحی بیماران، بدون هر گونه قضاوتی، در این روند حائز اهمیت است. مهربانی، اعتماد و احترام از اجزای اصلی مورد نیاز برای طبابت موثر در مركز مراقبتهای اولیه میباشد. این اجزا در حیطه جراحی نیز به همان اندازه معتبر است. شواهد روزافزون نشان میدهند پزشكانی كه علاوه بر بیماری به خود بیمار نیز توجه میكنند، دادههای دقیقتر و كاملتری از تاریخچه وی به دست میآورند، تبعیت و رضایت بیمار را افزایش داده و شرایط را برای روابط موثرتر بیمار و پزشك فراهم میكنند. پزشك مشهور ویلیام اوسلر (Wiliam Osler) پزشكان را به این موضوع تشویق میكرد: «برای بیمار اهمیت بیشتری قائل شوید تا برای تظاهرات خاص بیماری.»
پزشكان و جراحان در ظاهر به جنبههای فیزیكی، فیزیولوژیكی و اجتماعی مراقبت از بیمار اشراف و توجه دارند. با این حال، شكاف میان باورهای معنوی بیماران و اقدامات پزشكان بسیار عمیق است. آمارها نشان میدهند كه مذهب، نقش بسیار مهمی در زندگی روزمره افراد دارد.
نقش سلامت معنوی بر سلامت جسمانی
سلامت معنوی عامل مهمی برای سلامت جسمانی است.
نحوه شناسایی گرایشهای مذهبی و نیازهای بیماران
1- ایمان: آیا شما خود را فردی مذهبی یا معنوی میدانید؟ آیا خانوادهای مذهبی دارید؟ چه چیز به زندگی شما معنی میبخشد؟
2- اهمیت: آیا مذهب و یا مسائل معنوی در زندگی شما اهمیت دارد؟
3- جامعه اطراف شما: آیا شما به یك گروه مذهبی و یا معنوی تعلق دارید؟
4- مد نظر قرار دادن: ما به عنوان مراقبین سلامت، چگونه میتوانیم مذهب و اعتقادات دینی را در روند مراقبتی شما لحاظ كنیم و به آن احترام بگذاریم؟
مفهوم ضمنی ارزیابی باورهای مذهبی یك بیمار، تایید اهمیت و قبول بحث در مورد این موضوعات است. توجه به نیازهای معنوی و نگرانیهای یك بیمار، اصول مهم متعددی دارد.
معنویت یك جزء مهم (و نه اساسی) در سلامت هر بیمار است و باید در طول زمان همواره مد نظر قرار گیرد. پزشكان نباید اعتقادات خود را به بیمار تحمیل كنند و لازم است همواره نسبت به ارزشها، استقلال و آسیبپذیری روحی بیماران توجه داشته باشند. ارجاع به روحانیون در صورت رضایت و تمایل بیمار مناسب است. احتمالا مهمترین اصل برای پزشكان آن است كه بدانند: «نمیتوان بدون توجه به معنویت خود، به باورهای معنوی بیمار توجه نمود.»
همدلی (Empathize) پزشك با بیمار
بیان كردن و نشان دادن نگرانی، دلسوزی و احترام، عامل اصلی ایجاد اعتماد در رابطه بیمار و جراح است. موارد مهمی كه در برقراری ارتباطی صمیمی بین پزشك و بیمار موثرند و سبب افزایش اعتماد بیمار میشوند، به قرار زیر هستند:
- ارزیابی مشكلات بیمار به صورت گسترده
- درك پزشك از تجربه شخصی بیمار
- ابراز نگرانی برای بیمار
- انتخاب درمان (درمانهای) مناسب و موثر
- ایجاد ارتباط به صورت آشكار و كامل
- شریك شدن در مشكل بیمار
و نشان دادن صداقت و احترام
همچنین مراقبت و آرامشبخشی، صلاحیت تكنیكی و برقراری ارتباط، از موثرترین عوامل افزایش اعتماد بیمار میباشند.
همدردی (این واژه از كلمه یونانی sympatheia به معنی توجه و احساس گرفته شده است) و همدلی روش موثری برای ابراز نگرانی، دلسوزی و احترام است. همدلی نوعی «توانایی درك وضعیت، دیدگاه فكری و احساسی بیمار و برقراری ارتباط با بیمار توسط آن درك و فهم» تعریف میشود.
نكاتی كه لازم است پزشك در مورد جنبههای فردی هر بیماری بداند:
- این بیمار كیست؟
- از پزشك چه میخواهد؟
- تجربه بیمار در مورد این بیماری چقدر است؟
- نظر او در مورد این بیماری چیست؟
- احساس او در مورد این بیماری چیست؟
توجه خاص احساسات به پاسخهای مشترك بیماران و خانوادههای ایشان نظیر درك، ترس، بیزاری، تنهایی، عدم اعتماد، خشم، غم، دودلی، افسردگی و شكنندگی عاطفی در بهبود عملكرد پزشك موثر است.
مرحله واكنش
مرحله كنش به مرحله واكنش تغییر مییابد. منظور از واكنش انجام موارد زیر است:
- رسیدگی دقیق به اقدامات مراقبتی پیرامون عمل جراحی
- پذیرش صادقانه و متواضعانه اشتباهات
- بیان مشروح چگونگی مرگ بیمار
- اطمینانبخشی مجدد و تسلی دادن
- تامین مراقبت فردی
گفتوگوها و مباحثات در مرحله واكنش میتوانند به شدت تهاجمی، غیرمنطقی، كیفی و ذهنی (subjective) باشد. تمامی افراد درگیر باید بتوانند احساسات خود را بروز دهند، اما این وضعیت سرانجام با كاهش یافتن تردیدها و ابهامات مثلا با در اختیار گذاردن اطلاعات كمّی (quantitative) و عینی (objective) قابل شناسایی برطرف خواهد شد. خانواده بیمار، سوگ را تجربه خواهند كرد و مراحل آن، یعنی: شوك، ناباوری، خشم، انتظار، افسردگی و سرانجام بهبود (پذیرش، بخشش و آرامش) را پشت سر خواهند گذاشت. این یك روند كاملا پرتنش برای خانواده بیمار و جراح است و برای جراح همچنین ترس از ناشناختهها، ابهامات، تردید در صلاحیت، احترام و اعتبار حرفهای و احتمال دادخواهی وجود دارد.
رسیدگی دقیق به اقدامات مراقبتی پیرامون عمل جراحی
ارزیابی اعمال جراحی از طریق كنفرانسها و تحلیلهای مرگ و میر از اواخر قرن نوزدهم به بعد جزء اصلی برنامههای آموزشی جراحی در آمریكای شمالی بوده است. نقد اقدامات مراقبتی توسط همكاران، همتایان و صاحبنظران بیغرض و مستقل، از نظر آموزشی، تضمین كیفیت و ساماندهی خطر عمل ارزشمند است. در شرایط ایدهآل، این روند افراد درگیر را قادر میسازد تا ضمن افتراق علل و اسباب وقایع، اشتباهات موجود در دانش، تكنیك، قضاوت و مسائل اخلاقی را از طریق بحث و گفتوگوی محترمانه و به صورت محرمانه پذیرفته و اصلاح كنند.
لازم است تمامی كاركنان بیمارستان و اتاق عمل در روند تحقیق و تهیه گزارش از اقدامات مراقبتی ارائهشده به بیمار شركت داشته باشند. این مرحله در تشخیص حقایق در مورد مرگ غیرمنتظره ضروری است. در صورتی كه همه افراد درگیر تمامی تلاش خود را برای مراقبت از بیمار انجام دهند، عملكردهای خوب تقویت، ضعفهای موجود آشكار و آرامش ذهنی فراهم خواهد شد. توصیه به ضرورت بررسی و پیگیری پس از مرگ به یك خانواده، توصیهای مناسب است. نتایج عینی كالبدشكافی میتواند تردیدهای موجود درخصوص مرگ بیمار را برطرف كرده و به ختم ماجرا برای خانواده وی و پزشك كمك كند.
اعتراف صادقانه و متواضعانه به اشتباهات
اخلاق پزشكی مستلزم پذیرفتن اشتباهات است؛ اگرچه درد و رنج ناشی از این پذیرش، متوجه خانواده بیمار یا جراح باشد. دورنمای دادخواهیهای مسوولیت حرفهای، در چنین شرایطی بسیار تیره و تار به نظر میرسد؛ با این حال بسیاری از محققان معتقدند چنین اعترافی در واقع میتواند وضعیت را تعدیل كند و احتمال دادخواهی را كاهش دهد. توصیه میشود كه پیش از بحث و گفتوگوی مفصل با اعضای خانواده، تمامی دادههای عینی شامل دادههای به دستآمده از آسیبشناسی و بررسیهای پس از مرگ تهیه شوند.
تصور لزوم پذیرش اشتباهات، تمامی جراحان را میترساند. كابوسهای مربوط به دادخواهی و از دست رفتن آبرو، اعتبار و درآمد، نگرانیهای اصلی هستند. با این وجود، اگر یك خطای پزشكی منجر به مرگ بیماری گردد، ضوابط اخلاقی، پزشك را ملزم به پذیرش خطا میكند. تمامی بیماران خواهان اعتراف به اشتباه از سوی پزشك حتی برای اشتباهات كوچك هستند. مسائل مربوط به شكایات بیمار و تدابیر كنترل خطر برای جراحان رایجتر از غیرجراحان است. درخصوص اشتباهات متوسط و شدید، چنانچه پزشك اشتباه خود را نپذیرد، احتمال دادخواهی بیماران بسیار بیشتر میشود. داشتن صداقت و پیشنهاد ارائه كمك جدی برای تنظیم شكایات در مواردی كه اقدامات مراقبتی زیر حد استاندارد ارائه شدهاند، میتواند خشم و تمایل به انتقامجویی را كه اغلب موجب دادخواهی میشود، كاهش دهد.