رکسانا خوشابی؛ کارشناس ارشد مشاوره
سرم گیج رفت. انگار دنیا تمام شده بود. وقتی حکم بازنشستگی را به دستم دادند در یک لحظه، سی سال از زندگیام جلوی چشمانم مرور شد و بعد: تمام.
حالا باید چکار کنم؟ تا ظهر بخوابم و بعد هم لوازم خراب منزل را تعمیر کنم و عصرها با همسنهایم در پارک، وقت تلف کنم؟ آیا دیگر باید منتظر مرگ باشم؟!!
***
بسته به نگاهی که افراد نسبت به دوران سالمندی و بازنشستگی دارند ممکن است دچار بحران یا نوعی سرخوردگی شوند.
ممکن است آنها حس کنند نه تنها شغل و کارایی اجتماعی خود را از دست دادهاند بلکه عادات مثبت (مانند صبح زود برخاستن)، همکاران،دوستان و ارزش اجتماعی خود را هم از کف داده اند.
همین بازنشستگان هستند که مستعد افسردگی و برخی بیماریهای جسمانی و گاه روانی نیز هستند.
همچنین دوران بازنشستگی میتواند به صورت دورانی شاد و پر انرژی همراه با استراحت و تفریحات بیشتر تجربه شود.
هر قدر فرد قدرت بیشتری برای لذت بردن از زندگی و انعطاف بیشتر داشته باشد بهتر میتواند از این دوران بهره ببرد و اگر جزو آن دسته از افراد باشد که همیشه در حال برچسب زدن منفی به شرایط و موقعیتها هستند، طبیعی است که این مقطع زندگی هم با برچسب منفی ای که میخورد غیر قابل تحمل تر خواهد شد.
در این دوران فرد میتواند دست از کار چندین ساله خود بکشد و با گرفتن مستمری و بدون دغدغه مالی، اوقات خود را صرف انتقال تجربیات به دیگران، شادی بیشتر، تفریح، سفر و مهمانیهای متناسب با سن خود کند.
میتواند به کارهایی مشغول بشود که در زمان اشتغال، فرصت انجام آنها برایش فراهم نشده و میتواند زمان بیشتری را با خانواده و دوستانش بگذراند.
اما برای انجام این کارها یعنی برای تفریح و لذت بیشتر باید حتما تفریح و لذت را بلد باشد!
چون متاسفانه بسیاری از افراد بلد نیستند برنامهریزی مناسبی برای تفریح، استراحت و شادی خود داشته باشند و این دوران را هم با بی مهارتی یا نگرش منفی، مبدل به دورانی غمناک و توام با افسردگی میکنند، اینها معمولا خود را بیکار یا از کار افتاده تلقی میکنند و گمان میکنند ناکارا یا به بیانی به درد نخور شدهاند و همین نگرش فرصت شادی و تفریح را از آنها میگیرد.
متاسفانه این حالت در مردان کارمند بازنشسته بیشتر دیده میشود. بنابراین شاید اضطراریترین کار بعد از فراغت از اشتغال این باشد که فرد نگاه خود را نسبت به این دوران مثبت تر کرده و با علاقه و اشتیاق و برنامه ریزیهای سازنده وارد آن شود.
این کار میتواند با نوشتن فهرستی از علائق و امور عقب افتاده، کارهایی که هرگز فرصت انجام آنها فراهم نشده، و امور شادی آور و اولویت بندی آنها آغاز شود.
بازگشت به دوران نوجوانی و جوانی
برخی سالمندان بازنشستگان از این که علاقههای دوران جوانی را در سنین بعد از اشتغال دنبال کنند خجالت میکشند.
آنها معتقدند که برای این کار دیگر خیلی دیر شده است! در حالی که اینطور نیست.
دکتر" ران مانهایمر" مدیر مرکز خلاقیتها و کارآییهای بازنشستگی در امریکا (1) اعلام کرده که برخلاف باورهای بعضی از دانش پژوهان مسائل بازنشستگی، بازگشت به دوران جوانی و نوجوانی نه تنها زیان آور نیست بلکه نشانه سلامت جسم و روح سالمندان بازنشسته است.
دکتر مانهایمر میافزاید : افراد در دوران بازنشستگی بخاطر داشتن زمان کافی، پس از سالها انتظار، به رویاهای خود تحقق میبخشند و برخی به سرگرمیهای دوران کودکی و نوجوانی روی میآورند.
نتایج بررسیهای جدید کارشناسان در این مرکز، نشان داده برخلاف گذشته، بازنشستگان امروز از آمادگی بیشتری برای فعالیتهای گوناگون برخوردارند و دلیل آن افزایش امید به زندگی و میانگین طول عمر است که خود ناشی از پیشرفتهای دانشهای پزشکی و تغذیه است. دکتر مانهایمر در ادامه گفته است بیشتر بازنشستگان، نه تنها آمادگی خود را برای اشتغال، شرکت در امور خیریه به صورت داوطلبانه، فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی ابراز داشته بلکه برخی از آنان آماده ادامه تحصیل و بازگشت به دبیرستان و دانشگاه شدهاند.
این یافتهها نشان میدهند که خوشبختانه دوران پس از اشتغال میتواند دورانی برای سازندگی و بالندگی و تحقق برخی آرزوهای محقق نشده باشد. برخی نویسندگان و نظریه پردازان مانند ناپلئون هیل هم معتقدند که نیروی خلاقه انسان در دوران بعد از میانسالی به دلیل توجه کمتر افراد به روابط جنسی، صرف خلق و آفرینش خواستهها و حتی رسیدن به توانگری و پول میشود.
سوء استفاده ممنوع!
گرچه دوران بعد از اشتغال میتواند دوران سازندگی باشد اما منظور این نیست که فرزندان افراد بازنشسته باید بار مسئولیت خود را بر دوش آنها انداخته و خود با تنبلی و بدون تلاش لازم، والدین خود را مجبور به اشتغال مجدد کنند.
بنابراین افراد بعد از دوره اشتغال باید متوجه باشند که چنانچه مسئله جدی در کار نیست، انتخاب تفریح، کار، سفر، هنر یا... باید مستقل از اجبار اطرافیان یا تحمیل ها انجام شود و این، خود فرد است که باید برای این دوران، تصمیمگیری و انتخاب داشته باشد، نه دیگران.
احترام به سالمندان
احترام بی قید و شرط، نگهداری و مراقبت در مواقع لازم، کمک به انجام کارهای پزشکی و درمانی، همچنین کمک در برخی امور که فرد سالمند دیگر قادر به انجام آنها نیست میتواند دوران سالمندی را دلپذیر تر کند و از دغدغههای سالمندان بکاهد.
کودکان و نوجوانان خانوادهها میتوانند کمک کارهای خوبی برای سالمندان باشند. آنها از کمک کردن به سالمندان لذت میبرند و سالمندان از آنها انرژی گرفته و تجربههایشان را با آنها در میان میگذارند.
رابطه دو طرفهای که هر دو سرش برنده شدن است. به فرزندانمان یاد بدهیم که هوای مادر بزرگ، پدر بزرگهایشان را داشته باشند و از ارتباط با آنها لذت ببرند.
1- در دانشگاه " کارولینای " شمالی آمریکا