دكتر رضا ملایری؛ فوقتخصص مدیكال انكولوژی؛ رییس بخش شیمیدرمانی مركز پزشكی خاص
HCC ششمین و شایعترین سرطان در سطح جهان است؛ بهخصوص در بعضی نواحی آسیا و جنوب صحرای آفریقا شایع میباشد. میزان بروز سالیانه حدود 1 میلیون است. شیوع این بیماری در مردان 4 برابر زنان است و معمولا در یك كبد سیروتیك رخ میدهد. حداكثر بروز آن در كشورهای غربی در دهه پنجم و ششم زندگی است اما در مناطق با شیوع بالا، یك تا دو دهه زودتر مشاهده میشود.
اتیولوژی
علل اصلی ایجادكننده HCC عبارتند از
- HBV و HCV
- سیروز
- بیماریهای مزمن كبدی
- بیماریهای الكلی كبد
- سموم مانند افلاتوكسین B ı، وینیل كلراید
علت اصلی بروز بالای كانسر كبد در مناطقی از آسیا و آفریقا، شیوع عفونت مزمن با HBV و HCV است. این عفونتهای مزمن غالبا به سیروز ختم میشوند كه خود یك عامل خطر مهم برای بروز HCC است. در مبتلایان به عفونت پایدار HBV وHCV، خطر بروز HCC، 100 برابر بیشتر از افراد غیرمبتلا است.
خطر بروز HCC در یك كبد سیروزی تقریبا 3 درصد در هر سال است و 60 تا 90 درصد از این تومورها در بیماران با سیروز ولی رخ میدهد. در آفریقا و جنوب چین، آفلاتوكسینB ، عامل مهمی در بروز HCC است و به نظر میرسد كه این سم موجب جهش در ژن P53 میشود. با توجه به فراوانی سرطان كبد در مردان، عوامل هورمونی نیز ممكن است در ایجاد آن نقش داشته باشد و احتمالا تماس با استروژنها یا مصرف قرصهای ضد بارداری، ممكن است خطر بروز HCC را افزایش دهد.
پاتولوژی
سیستم Okuda بهتر از سیستم TMN سیر بالینی را پیشبینی میكند. در سیستم Okuda، تعیین Stage بر اساس اندازه تومور (كمتر یا بیشتر از 50 درصد كبد)، آسیت (وجود دارد یا ندارد)، بیلیروبین (كمتر یا بیشتر از 3) و آلبومین (كمتر یا بیشتر از 3) مشخص میشود. سیر طبیعی هر یك از مراحل بدون درمان بدین صورت است:
مرحله I - 8 ماه، مرحله II - 20 ماه، مرحله III - كمتر از یك ماه
پیشگیری
پیشگیری از بروز تومور، راهبرد ترجیحی است. واكسن هپاتیت B و درمان هپاتیت با انترفرون كمككننده است. درمان با انترفرون، میزان بروز نارسایی كبدی، مرگ و سرطان كبد را در مبتلایان به عفونت HBV كاهش میدهد اما تاثیر آن در مبتلایان به علت HCV نیاز به بررسی بیشتر دارد.
علایم بالینی
شایعترین تظاهر HCC، درد شكم همراه با شناسایی یك توده شكمی در RUQ است. ممكن است بر روی كبد Rub یا Bruit شنیده شود. آسیتهای خونآلود در 20 درصد موارد رخ میدهد. یرقان، نادر است مگر اینكه اختلال شدید عملكرد كبدی یا انسداد مكانیكی مجاری صفراوی وجود داشته باشد. افزایش سطح سری الكالن فسفاتاز و α فیتو پروتئین (AFP) شایع است. درصد كمی از بیماران دچار سندرم پارانئوپلاستیك هستند و تظاهراتی چون افزایش خونسازی و هیپركلسمی در آن مشاهده میشود.
تشخیص
روشهای تصویربرداری برای ردیابی تومورهای كبدی عبارتند از: اولتراسوند، CT، MRI، آنژیوگرافی شریان كبدی و اسكن تكنیسیوم. اولتراسوند غالبا برای غربالگری جمعیتهای پرخطر مورد استفاده قرار میگیرد و در موارد مشكوك به سرطان، باید اولین آزمونی باشد كه به عمل میآید و میتواند اكثر تومورهای بزرگتر از 3سانتیمتر را تشخیص دهد.
بیوپسی تشخیص را حتمی میكند اما چون این تومورها عروقی هستند، باید با احتیاط انجام شود. بررسی سلولشناسی مایع آسیت همیشه از نظر سلولهای توموری منفی است. سطح AFPبیش از Mg/L 500 در حدود 70 تا 80 درصد از مبتلایان یافت میشود. سطوح پایینتر ممكن است در بیماران دچار متاستازهای بزرگ از تومورهای معده یا كولون و در بعضی بیماران مبتلا به هپاتیت حاد یا مزمن یافت شود.
AFP سرم، بیشتر از Mg/L 500 تا 1000 در یك فرد بزرگسال مبتلا به بیماری كبدی و بدون تومور گوارشی واضح، قویا HCC را مطرح میسازد. افزایش سطح AFP پس از رزكسیون كبدی یا روشهای درمانی (مانند شیمیدرمانی یا آمبولیزاسیون شیمیایی) پیشرفت تومور یا عدد آن را نشان میدهد.
درمان
سیر بیماری سریع است و بدون درمان اكثر بیماران طی 3 تا 6 ماه بعد از تشخیص، فوت میكنند. با غربالگری پی در پی سطح AFP و اولتراسوند، امكان شناسایی زودرس HCC فراهم میشود و میزان بقای بیمار بعد از رزكسیون تومور 1 تا 2 سال است. رزكسیون جراحی، تنها شانس برای درمان است اما تعداد كمی از بیماران در زمان بروز علایم، تومور قابل رزكسیون دارند.
در 20 تا 30 درصد از بیماران در مراحل اولیه HCC، سطح AFP افزایش نیافته است و به همین علت غربالگری با انجام سونوگرافی همراه با تعیین سطح AFP توصیه میشود. هنوز هیچ مطالعه تصادفی، افزایش میزان بقا را با غربالگری بیماران در معرض خطر بالای HCC نشان نداده است.
پیوند كبد، امبولیزاسیون شریان كبدی و شیمیدرمانی، از بین بردن تومور بهوسیله الكل یا امواج رادیویی با هدایت سونوگرافی و تزریق از راه پوست و از بین بردن تومور به وسیله سرما با هدایت سونوگرافی از روشهای دیگر درمانی است. داروهای سیستمیک مانند شیمیدرمانی یا هورمون درمانی باعث بهبودی در پیشآگهی بیمار نمیشوند. اخیرا داروی خوراکی هوشمندی به نام(sorafenib (Nexavar نتایج بسیار خوبی در زیاد کردن طول عمر بیماران نشان داده است.