گفتگو : رضاحسینمردی
تحریریه زندگی آنلاین : دکتر امین جهان بخشی، متولد مرداد 1362 کرمانشاه است. وی که از سال 75 ساکن تهران بود بخش عمده تحصیلات بهویژه دانشگاه را در تهران گذرانده است، دیپلم را نیز همان سال در مقطع سوم متوسطه اخذ کرد. البته دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدارس گیلان بود. وی با تلاش فراوان درنهایت مدال طلای المپیاد زیستشناسی را در سال 78 دریافت کرد و پس از موفقیت در المپیاد، طبق قانون دوره یکساله پیشدانشگاهی را نگذراند و در باشگاه دانشپژوهان جوان دورهای را بجای مقطع پیشدانشگاهی طی کرد. امین جهان بخشی تا سال سوم دبیرستان در رشته ریاضی فیزیک واحد گذراند ولی درنهایت مسیر رشته زیستشناسی و علوم را انتخاب کرد. پدر وی کارمند با تحصیلات علوم اجتماعی و مادر ایشان با تحصیلات ریاضی است.
بیشتربخوانید:
کار از روی عشق هم حدی دارد(قسمت اول)
هنوز دنیا هم به نتیجه اثربخشی برای درمان ضایعات نخاعی نرسیده است؟
خیر. هنوز نتیجه مشهودی وجود ندارد. علت هم پیچیدگی کار است. نخاع مانند یک ابرکامپیوتر است که تعداد بسیار فراوانی سلول عصبی و سیناپس بهطور فشرده در آن وجود دارد. نمیتوان بهراحتی آن را ترمیم کرد. ازنظر مهندسی ساختار پیچیدهای دارد. البته کارهایی در دنیا انجامشده ولی نتایج آن خیلی بارز و مشهود نیست. الآن محققان دنیا در حال افزایش گامبهگام این درصد موفقیت در درمان ضایعات نخاعی هستند. از طرف دیگر بچههای مهندسی در حال ساخت چیزی با نام "اگزو اسکلتون" هستند. مانند یک شلوار رباتیک است که فرد آن را میپوشد و با دستوری که از مغز میگیرد موجب راه رفتن فرد معلول ضایعه نخاعی میشود.من به مصدومان نخاعی که میرسم و ویزیت میکنم همیشه امید میدهم. به آنها میگویم تحمل داشته باشید و امید به آینده علم و عضلات خود را تقویت کنید تا روزی که درمان جدید عرضه شود. فکر میکنم در مورد کمک به مصدومان ضایعات نخاعی و قطع نخاع با کمک دانش و پژوهشهای مهندسی مکانیک، خیلی سریعتر به پاسخ برسیم تا ازنظر سلولی و مولکولی.
ازنظر آسیبهای نخاعی ناشی از سوانح و حوادث، ایران در چه وضعیتی قرار دارد؟
من آمار دقیقی ندارم ولی جز کشورهای حادثهخیز ازنظر حوادث و تصادفات جادهای هستیم. بخشی از این به خاطر استانداردهای ماشین و جاده است و بخشی به فرهنگ رانندگی و فرهنگ کار است. چون فقط حوادث رانندگی موجب ضایعه نخاع نمیشود. من هفته پیش کارگر مصدومی معاینه کردم که در اثر افتادن از روی داربست دچار قطع نخاع شده بود. واقعاً یک کمربند با حلقه جهت نگهداشتن کارگر روی داربست، مگر چقدر هزینه دارد که کارفرما یا خود کارگر استفاده نمیکنند یا فرهنگ آن را ندارند و به آن توجه نکردهاند...؟!
هزینههای درمان و رسیدگی به مصدومان رانندگی خیلی بالاست. بخش عمدهای از بودجه درمان کشور صرف رسیدگی به درمان مصدومان و پیامدهای آتی آن میشود. این هزینه آنقدر بالاست که شاید بتوان گفت: اگر یکهزارم آن رابرای ارتقا استانداردهای کار یا جاده و خودرو یا فرهنگسازی و پیشگیری قرار دهد، سودمندی آن بسیار بالاست. باید به سمت طب پیشگیری رفت که متأسفانه آنطور که باید نیست!
بیشتربخوانید:
تلفن همراه و اثرات مخرب بر روی مغز
دانشگاه ما جز اولینهاست که در همین راستا یک درمانگاه عصب روانپزشکی، دایر کرده است. انگیزه آن روبرو شدن با افرادی است که پس از مصدومیت و ضایعه نخاعی یا مغزی ازنظر خلقوخو و رفتار تغییر اساسی پیداکرده است. شخصیت این افراد عوض میشود یا عصبی است یا گوشهگیر و... . ما از دیدگاه یک جراح میگفتیم که این فرد بعد از مدتها کما و بستری، الآن حرف میزند و راه میرود ... عالی است و دیگر چه میخواهید؟ ولی بررسی کردیم، افرادی که تصادف کردند بعد از انجام تستهای روانشناسی متوجه اختلال تصمیمگیری آنان شدیم. یعنی اگر مبلغی پول به وی بدهید، نمیداند کجا و چطور هزینه کند؛ این فرد دیگر همان انسان قبل از حادثه و آسیب نیست و میتواند خانواده را دچار مشکل کند. یا اینکه فردی را بررسی کردیم که مکرر تصادف میکرد. این فرد باوجوداینکه چشمداشت و میدید ولی قادر به تمرکز در رانندگی نبود! اختلال تمرکز داشت و خطرآفرین بود. همین نکات موجب شد باهمکاران روانپزشک، روانشناس و عصبشناس خودمان، کلینیکی در بیمارستان حضرت رسول تأسیس کنیم. با این کار به خیلی دستیافتهای عجیبوغریب رسیدیم! اینکه یک نیروی کار به دنبال تصادف از جامعه حذفشده، متأسفانه چند نفر دیگر از خانواده خود و اجتماع اطراف را نیز درگیر مشکلات کرده است. اکنون ما در حال بررسی، شناسایی و بازتوانی روانشناختی اینگونه مصدومان بهجای مانده از تصادفات و سوانح هستیم. من همیشه معتقد بودم خلبانها مورد تست پزشکی و روانپزشکی قرار میگیرند، پس چرا این بررسی برای رانندگان و حتی پزشکان انجام نشود؟! اگر فردی مشکل دارد، نباید اجازه کار داشته باشد.
مدتهاست که بیمارستان رسول اکرم خیلی شلوغ است. چه خدمتی ارائه میدهد که اینقدر شلوغ است؟
بیمارستان رسول اکرم مرکز ارجاعی و یک بیمارستان مادر و چندمنظوره با تخصصهای مختلف است و حجم زیادی از بیماران به این مرکز ارجاع میشود و دانشگاه علوم پزشکی ایران ازنظر جغرافیای خدمت، پهناورترین وسعت را در اختیار دارد؛ چه ازنظر جمعیت و چه ازنظر مقیاس وسعت نسبت به دو دانشگاه بزرگ دیگر در استان تهران. تروما، حوادث، انواع بیماریهای مغز و ستون فقرات، سکتههای مغزی را نیز در این بیمارستان مورد رسیدگی و درمان خاص انجام میدهیم. درمانهایی متمرکز و اختصاصی که شاید در همه جای کشور نباشد.من بهعنوان منتخب نخبگان پزشکی دو سال پیش که خدمت مقام معظم رهبری رفتیم چند نکته را یادآور شدم. یکی از موضوعات رفع تمرکززدایی است. من در داراب فارس که طرح میگذراندم، کوچکترین امکاناتی را نداشتیم ولی در شیراز منازل و ساختمانهایی ساخته میشد تا بیماران و همراهان مراجعهکننده، جهت درمان از سایر نقاط را اسکان دهد. همین نکته در اطراف بیمارستان ما وجود دارد. بهعنوانمثال شما شاهد هستید که در بیمارستان امام خمینی تهران نیز دیگر جایی وجود ندارد. ساختمانهایی در آن ساختهشده برای ارائه درمان به مراجعان از سایر شهرها. ازدحام و شلوغی باعث شده جایی برای تردد وجود نداشته باشد. همین موجب ترافیک و آلودگی، اقامت و سردرگمی مردم میشود درصورتیکه این امکانات را نیز میتوان در شهرهای دیگر متمرکز کرد. من این نکته را خدمت رهبری گفتم ولی تصمیم گیرها در مرکز، ترجیح میدهند امکانات را برای حوزه خدماتی خود تأمین یا هزینه کنند تا اینکه به فرض آن را به شهرستانهایی مانند داراب و نقاط محروم ارسال کنند!
بیشتربخوانید:
مشکلات چشمی در بیماران مبتلا به MS
لطفاً از یک روز و هفته کاری خود بگویید؟
من هیئتعلمی تماموقتم. هرروز یا درمانگاه دارم یا اتاق عمل یا ویزیت و اگر فرصتی باشد به آموزش تئوری رزیدنتها میرسم یا به کنگره میروم. ولی درمجموع ساعتهای زیادی در اتاق عمل هستم. عملهای ما طولانی است. نسبت به سایر جراحیها، چون مراحل آمادهسازی بیمار به دلیل طولانیمدت بودن عمل مهم است، عملهای جراحی اعصاب طولانیترند. من عمل بیش از دوازده ساعت هم داشتم ولی میانگین آن سه تا هشت ساعت است. روز بعد از عمل هم بدندرد، پیامد عملهای سنگین برای یک جراح اعصاب است و خستگی بر تن او میماند. جراحی دیسک کمر سادهترین کار برای من است که بین نیم ساعت تا یک ونیم ساعت طول میکشد. عملهای درمان ناپایداری مهرهها و ستون فقرات چون باید تجهیزات و پیچ و پلاک بگذاریم هشت تا ده ساعت هم طول میکشد.
در عملهای آندوسکوپی مغز برای درمان هیدروسفالی حدود یک ساعت وقت صرف میشود. عملهای قائده جمجمه هم عملهای دشواری است چون ناحیه و مسیر درمان حساس است؛ باید تمام وسایل جراحی از یک مجرای باریک نیم سانتی وارد کف جمجمه شود. باید یک تومور چند سانتی را کمکم از این مسیر حساس مملو از اعصاب حساس خارج کنیم. تمرکز و قدرت بدنی و روحی میخواهد. یک جراح اعصاب باید ساعات ابتدایی عمل با ساعات پایانی عمل در یک روحیه و توان باشد چون کل طول مسیر کاملاً حساس است. خسته شدن و لرزش دست ممنوع است. این کار راه رفتن روی طناب است و باید تا گام آخر تمرکز را حفظ کرد.
از حقوق دریافتی خود راضی هستید؟
من هیئتعلمی تماموقت هستم. درآمد هیئتعلمی تماموقت در بیمارستان دانشگاهی با کسی که کار خصوصی میکند، خیلی تفاوت دارد. درآمد ماهانه هیئتعلمی تماموقت در بیمارستان دولتی و دانشگاهی، بین ده تا سی میلیون تومان است (شرایط بدون کرونا). بعضی همکاران کمتر از این دریافتی دارند؛ ولی بیشتر از این رقم نداریم؛ جراح اعصابی که در بیمارستان خصوص کار میکند، سقف دریافتی ندارد و حقوق وی چندین برابر است. حتی ماهانه بالای سیصدتا چهارصد میلیون تومان دریافتی دارند.این اختلاف موجب میشود که انگیزه از دست برود. یا باید مخفیانه بیرون از بیمارستان دولتی کارکرد یا اصلاً هیئتعلمی نبود یا اگر هیئتعلمی بشوی به کار علاقهای نداری و با عشق کار نمیکنی!تا پارسال درآمد دهمیلیونی بد نبود ولی الآن با این درآمد حتی نمیتوان جهت کارگاه آموزشی خارج کشور ارز لازم تهیه کرد. این باعث میشود رضایت نداشته باشم.
کسانی که گلایه میکنند از شرایط مالی و درآمد، پس چرا همچنان هستند و ادامه میدهند؟
اینگونه افراد یا درآمد از جای دیگر و شغل آزاد دارند یا یک ارث رسیده یا اینکه در حالت خاکستری رفته، مانده و گیر افتاده است. تا دو سال پیشدرآمد منطقی بود ولی الآن اینطور نیست. یک جراح مغز و اعصاب نباید از یک مکانیک یا بقالی کمتر درآمد داشته باشد. این عشق است که من ماندم ولی باید دید که وضعیت معیشت و اقتصادی تا کجا امکان ادامه میدهد چون تا یک حدی میتوان برای عشق خود سرمایهگذاری کرد.
در دوران شیوع کرونا هستیم. این بیماری چه تأثیری روی مغز و اعصاب و عروق دارد؟
اثرات مستقیم کرونا یک موضوع و درمانهای آن موضوع دیگر است که بهطور مستقیم و غیرمستقیم اثر میگذارد. بیماران کرونایی از بخش داخلی به دلیل خونریزی مغز ناشی از داروهای تجویزشده به ما ارجاع میشوند. مثلاً بیمار داروی ضد انعقاد دریافت کرده است ولی همین موجب خونریز داخلی شده است. آنسفالیت در دنیا زیر پنجاه مورد گزارششده است. ولی موارد خفیف آن به ما مراجعه شده است. درمجموع درگیری مستقیم با کرونا نداریم. اما همین بیماری دست و پای ما را بسته است و بسیاری از عملها را کنسل میکند. گاهی مجبور هستیم مصدومان دارای کرونا را نیز عمل کنیم. بیماران کرونایی الآن بیش از نصف بیمارستان ما و بیشتر تختهای ویژه ما را اشغال کرده است. به نظرم باید یک بیمارستان اختصاصی برای کرونا ایجاد شود. این بیماری به این زودیها رفتنی نیست. لیست انتظار عملها طولانی شده است. باید مراکز دیگری بهطور اختصاصی به بیماران کرونا داد یا اقامتگاه در نظر گرفت. نمیتوان همه بیمارستانها را درگیر کرونا کرد.
توصیههای پیشگیرانه شما بهعنوان جراح مغز و اعصاب در خصوص شایعترین بیماریهای حوزه کاری خود چیست؟
در مورد دیسک ستون فقرات، مراعات باید کرد. باید با آن کنار آمد. من خودم دیسک کمر دارم که به خاطر یک جراحی سنگین به وجود آمد. البته زمینه وراثت هم مطرح است. مردم باید بدانند اگر شیوه زندگی خود را درست کنند تا هشتاد درصد موارد نیاز به جراحی نیست. تحرک و ورزش خیلی مهم است. در کشورهای دیگر صبح که بیدار میشوی میبینی که اغلب مردم ورزش میکنند و میدوند. من خودم در ایران چند روز ورزش کردم و دویدم، متأسفانه دیدم که مردم خیلی بد نگاه میکنند، خجالت کشیدم! برای مردم ما عجیب است و باید فرهنگ آنجا بیافتد.
در مورد تومورهای مغز توصیه پیشگیرانهای بهطور دقیق وجود ندارد. تومور مغز زمینه ارثی خاص یا زمینه تغذیهای خاصی ندارد. فقط باید زود تشخیص داده شود و این نکته به عهده پزشکان است که اگر فردی با سردرد مراجعه کرد باید بررسی لازم را انجام داد و زود تشخیص داد.
در مورد سکتههای مغزی هم شیوه زندگی، کنترل فشارخون و دیابت بسیار مهم است. بدترین بیماری زمینهای فشارخون و دیابت است. یعنی اگر این دو بیماری را کنترل کنید جلوی نود درصد سکتهها را گرفتید. کسانی هستند که در سن شصتسالگی هنوز وضعیت فشارخون خود را نمیداند.
فکر میکنید با پروفسور سمیعی چه تفاوتی دارید؟ هر دو نفر شما جراح مغز هستید.
مثال آمریکاییها این است که: شما باید در زمان درست و در جای مناسب باشید.
البته ویژگیها زمینهای هم مهم است. اگر پروفسور سمیعی الآن در زمان کنونی بجای من بود، هیچگاه پروفسور سمیعی معروف شاید نبود. ما حتی از ایشان بهتر هم در دنیا داریم. "پروفسور قاجار"، یکی از این افراد مهم ولی گمنام است. البته پروفسور سمیعی زحمات زیادی درزمینهٔ تومورهای ناحیه، پلی مخچهای و قاعده جمجمه متحمل شده است؛ واقعاً صاحبنام هستند در دنیا ولی میتوانم بگویم، من عمل جراحی دیسک را بهتر از ایشان عمل میکنم. اینکه افراد در تخصص متمرکز شوند و یک مسیر را پیش بروند مهم است.
تفریح و سرگرمی شما بیشتر چیست؟
علاقه به موسیقی سنتی دارم و تار میزنم، به ادبیات هم علاقه دارم. مولانا و عطار میخوانم.
آرزویتان چیست؟
همیشه به این فکر میکنم، لحظهای که میمیرم و به گذشتهام نگاه میکنم بگویم: آجری روی دیوار علم که بالا میرود گذاشتهام. در اصل یعنی اثری روی زندگی مردم و بازماندگان داشتهام. بحران فکری من دقیقاً همین است. هرروز که از خواب بیدار میشوم، علت زندهبودنم را از خودم میپرسم تا دچار یکنواختی نشوم. زمینه پویایی و خلاقیت را باید دولت برای نخبگان و مردم فراهم کند.
چیزی که در دوران حضورم در دانشگاه جان هاپکینز دیدم این بود که یک استاد روی یک پروتئین سلولی (مثلاً پروتئینی از زیر واحدهای هموگلوبین)، حدود سی سال مشغول تحقیق و بررسی متمرکزشده بود. طی این سالها او پیوسته در حال انتشار مطالب علمی بود.چیزی که در ایران ندیدم.