واكنش به استرس در زنان و مردان متفاوت است. مردان تمایل دارند با استرس بجنگند و آن را كنار بگذارند؛ در حالی كه زنان رفتاری دوستانه با آن دارند. روانشناسی به نام اشیلیتیلور معتقد است خانم ها اغلب استرس را بیشتر از آقایان درك میكنند و به آن نزدیك هستند؛ به همین دلیل حس پرستاری و مراقبت در خانمها بیشتر از آقایان بوده و اكثراً نگهداری از فرزندان به عهده زن خانه است.
دلیل این واكنشهای متفاوت مردان و زنان به استرس، ترشح هورمونهای آنهاست. هنگام استرس، در هر فردی، هورمون اُكسیتوسین ترشح میشود؛ در حالی كه تستوسترون كه به میزان زیادی در مردان ترشح میگردد، تأثیر اكسیتوسین را كاهش میدهد، استروژن در خانمها، استرس و اكسیتوسین را تقویت میكند.
مردان و زنان در درك درد نیز متفاوت هستند. زنان برای رسیدن به آرامش، نیاز به مورفین بیشتری دارند تا بتوانند آن را تحمل كنند. زنان درد خود را بیشتر ابراز میكنند و با صدای بلند از دیگران كمك میخواهند. منطقهای از مغز كه در زمان درد فعال میشود، «amygdala» نام دارد كه پژوهشگران دریافتند در مردان قسمت راست مغز آنها فعال میشود و در زنان قسمت چپ.
«amygdale» راست با قسمتی از مغز كه علمكردهای خارجی را كنترل میكند، بیشتر در ارتباط است؛ درحالی كه «amygdale» مغز بیشتر با عملكردهای داخلی مغز ارتباط دارد؛ به همین دلیل كه زنان نسبت به درد حساسترند. به علت اینكه مردان و زنان از مغزشان به طور متفاوت استفاده میكنند، برخی از اختلالات در مردان بیشتر و برخی دیگر در زنان بیشتر است.
مردان بیشتر مستعد ابتلا به نارساخوانی و سایر مشكلات مربوط به زبان هستند؛ در حالی كه زنان بیشتر مستعد اختلالات احساسی مثل افسردگی و اضطراب میباشند. تعداد مردان چپدست نسبت به زنان چپدست نیز بیشتر است (اگرچه چپ دست بودن اختلال نیست). همچنین مردان بیشتر به بیماریهایی همچون اوتیسم و سندرم مبتلا میشوند.
تغییر تكاملی: برخی از تفاوتهای میان فعالیت مغز زن و مرد، در طول زمان تكامل مییابد. به طور معمول، یك زن و مرد، دارای نقاط قوت فكری متفاوت هستند. به نظر میرسد برخی از این تفاوتها ناشی از تقسیم كار بین زن و مرد از دورانهای بسیار قدیم باشد.
مثلاً مردها در مهارتهای فضایی نقشهكشی، قضاوت، ناوبری، پرتاب نیزه بیشتر استعداد دارند (چرا كه در قدیم شكار توسط آقایان انجام میشده است) و زنان در به یاد سپردن كلمات و اشیا. همچنین مهارتهای حركتی آنها مثل خیاطی، آشپزی و خانهداری بیشتر است (كه این مسأله نیز میتواند ناشی از این باشد كه در قدیم، زنها وظیفه جمعآوری غذا در خانه را برعهده داشتند).
تفاوت بین نیمكرهها
نیمكره چپ در شكلدهی تمامی ارتباطات مهم است و به همین دلیل اگر نیمكره چپ در اثر تصادف و یا سكته مغزی و یا هر نوع حادثه دیگری آسیب ببیند، مشكلات زیادی در تكلم فرد به وجود میآید. آسیب نیمكره چپ مغز در حركت دهان، دست و پا نیز مشكل ایجاد میكند به نظر میرسد كه نیمكره چپ، مسئول كنترل حركاتی است كه در ارتباطات از آنها استفاده میكنیم.
در افراد ناشنوا، ارتباط با حركات دست و دهان (زبان اشاره) انجام میشود. در این افراد، آسیب نیمكره چپ میتواند تأثیرات جبران ناپذیری به همراه داشته باشد. نیمكره راست، در مقایسه با نیمكره چپ، در فعالیتهای ارتباطی تأثیر چندانی ندارد؛ هر چند تا حدی به درك كلمات كمك میكند.
در عوض در دریافت و تجزیه و تحلیل اطلاعات بسیار مؤثر است. بنابراین آسیب به نیمكره راست، كار شناسایی تفاوت چهرهها، ملودی آهنگها، محل اشیا و ... را با مشكل روبهرو میكند. بعضی از قسمتهای نیمكره راست به درك آنچه میشنویم، و بعضی دیگر از قسمتهای مغز به درك آنچه میبینیم، كمك میكند.
«لوب تمپورال» (قسمت پایین نیمكره) آنچه را كه میشنویم، تجزیه و تحلیل میكند و «لوب پارتیال» (قسمت عقب و بالایی نیمكره) به تشخیص و تجزیه و تحلیل محل اشیاء كمك میكند و «لوب فرونتال» در هر دو نیمكره در تجزیه و تحلیل و برنامهریزی فعالیتهای انسان مهم است.
برای خواندن بخش اول- بررسی تفاوتهای مغز زن و مرد- اینجا کلیک کنید.
برای خواندن بخش سوم- بررسی تفاوتهای مغز زن و مرد- اینجا کلیک کنید.