دکتر سیدشهرام موسوی؛ متخصص پزشکیقانونی؛ رییس مركز تشخیصی آزمایشگاهی پزشکیقانونی استان تهران دکتر حمی
خودهیپنوتیزم
تنها چیزی که برای انجام موفقیتآمیز هیپنوتیزم لازم است تمایل و قدرت سوژه در تمرکز شدید و ممتد و تجسم بیانات هیپنوتیزور است بنابراین سوژه باید نسبت به این کار بسیار مشتاق و علاقمند باشد و بداند که چه کاری انجام میدهد. در شرایط فوق سوژه به همان راحتی که فرد دیگری میتواند او را هیپنوتیزم کند خودش میتواند این کار را بکند!
«خودهیپنوتیزم» از لحاظ علمی و عملی با هیپنوتیزم توسط هیپنوتیزور (دگرهیپنوتیزم) تفاوتی ندارد و آمار درمانی هر دو روش یکسان است. عبارت دیگر نتیجه هیپنوتیزم شدن توسط دیگری همانند خود هیپنوتیزم است که در حقیقت تنها فرد دیگری راهنمایی و هدایت این جریان را بر عهده میگیرد.
روشی ساده برای کاربرد خودهیپنوتیزم
در اینجا یک چارچوب و روش درمانی واحد ارایه میشود که با کمک آن بتوان تعداد زیادی از بیماریها، ناتوانیها و مشکلات خانوادگی و اجتماعی را درمان کرد.
این روش درمانی از 4 مرحله یا 4 گام تشکیل شده است
گام اول: به صورت دقیق و روشن مقاصد یا اهداف خود را مشخص کنید.
گام دوم: به ناخود آگاه خود از طریق خلسه هیپنوتیزمی با ایجاد آرامش (شل کردن بدن) دست یابید.
گام سوم: اهداف مشخص شده در گام اول را به خود تلقین کنید.
گام چهارم: در حالت خلسه یا شلی واقعیت و شرایط واقعی را به شکلی که مایلید تجسم کنید و خود را به صورتی تصور کنید که مایلید بدان صورت عمل کنید.
خطرات و محدودیتهای هیپنوتیزم
1- در هر نوع فعالیت بشری درصدی از خطر وجود دارد اما بزرگترین خطر در جریان هیپنوتیزم برای هیپنوتیزور است نه برای سوژه و آن توهم قدرت است.
این توهم که جریان هیپنوتیزم یک ارتباط قدرتمندانه بین دو انسان است یک عقیده قدیمی است که ریشه در تاریخ دارد. در عصر ما هنوز هم جریان هیپنوتیزم برای بعضی از افراد این است که فردی ضعیف تحت کنترل یک فرد قوی قرار میگیرد. باید توجه داشت بزرگترین قدرت و جادو در جریان هیپنوتیزم در مغز سوژه وجود دارد نه در کالبد هیپنوتیزور! قدرت و عظمت پدیدههای هیپنوتیزمی نیز ارتباط با قابلیتها و قدرت ذهنی سوژه دارد نه با مهارت و نیروی اسرارآمیز هیپنوتیزور.
2- در مواردی که پس از هیپنوتیزم سوژه از سردرد و گیجی شکایت میکند مسلما علت آن عدم اطلاعات و مهارت هیپنوتیزور است. علت درد گاهی انجام کارهایی است که از سوژه خواسته میشود که در ورای قدرت و ظرفیت او بوده است.
3- بحث ایجاد وابستگی در اثر هیپنوتیزم و این موضوع که افراد پس از جلسه هیپنوتیزم به صورت موجوداتی بیاختیار تحت تسلط هیپنوتیزور قرار بگیرند نادرست است و نتیجه این برداشت غلط است که در جریان هیپنوتیزم نوعی اعمال قدرت صورت میگیرد.
مسلما در جریان هیپنوتیزم درمانی مسالهای در این زمینه وجود ندارد ولی در جریان هیپنوتیزمهای نمایشی و صحنه ممکن است بر اثر تکرار القای هیپنوتیزمی سوژه به نوعی تحت تاثیر هیپنوتیزور صحنه قرار گیرد و دست به کاری بزند که هیپنوتیزور طی هیپنوتیزمهای مکرر از او خواسته است. واضح است که این نوع رابطه تنها توسط هیپنوتیزورهای نمایشی و بر اثر تکرار زیاد هیپنوتیزم امکانپذیر است و در هیپنوتیزم درمانی قابل طرح نیست.
4- خطری که برای هیپنوتیزور باید مورد توجه قرار گیرد آن است که فردی که در زمینه هیپنوتیزم به تحقیق و تمرین میپردازد به تدریج در او احساس اعتماد به نفس تقویت میشود و موفقیت او در هیپنوتیزم سوژههای «خوب» با «راحت» و با «سریع» باعث میشود که بیشتر تمرینات خود را بر روی آنها انجام دهد و آهسته آهسته در فرد هیپنوتیزور و اطرافیان او با توجه به اطلاعات غلط و تمایل به خرافات احساس وجود نوعی «قدرت» پدیدار میشود و خطر از اینجا ظاهر میگردد.
در نهایت خوب است اشاره شود که دکتر برنهایم بنیانگذار هیپنوتیزم با روش آرامشبخش که روش معمول هیپنوتیزم درمانی دوره ما است معتقد است: «هیپنوتیزمدرمانی در بسیاری از موارد منجر به درمان میشود در مواردی که به درمان نینجامد لااقل وضع بیمار را خیلی بهتر میکند حتی اگر هیچگونه آثار درمانی نداشته باشد لااقل هیچگونه ضرری هم ندارد.»
باورهای نادرست درباره هیپنوتیزم
در خصوص كاربردهای هیپنوتیزم لازم است درباره چند تصور نادرست که درباره ماهیت هیپنوتیزم رواج دارند مطالبی را نیز یادآوری کنیم:
1- هیپنوتیزم یک حالت خواب نیست!
در دامنه آگاهی بشری اگر حالت هشیاری عادی را روی یک پاره خط در نظر بگیریم در یک سر این پاره خط حال اغماء یا بیهوشی کامل و در انتهایی دیگرش هیپنوتیزم یا تمرکز زیاد قرار میگیرد. حالت خلسه یا ترانس نواری از حالت تمرکز و تجمع تمرکز انسانی است که بسیاری از محرکات غیر مرتبط محیطی را حذف میکند.
2- هپنوتیزم تحت تسلط دیگری قرار گرفتن نیست!
هنوز برخی تصور میکنند به هنگام هیپنوتیزم یک فرد مقتدر و ماهر فردی را که حالت تسلیم به خود گرفته است کنترل میکند. این تصور از واقعیت علمی به دور است. تصور وجود یک هیپنوتیزور با قدرت زیاد و اسرارآمیز در مقابل فردی ضعیف و مقهور به قرن هجدهم باز میگردد.
در این عصر هیپنوتیزور انسانی با قدرت جادویی و غولآسا بود که با وسایل اهریمنی اراده وروحهای انسانهای دیگر را کنترل میکرد. هماکنون بسیاری از روانپزشکان و روانشناسان از این نظریه طرفداری میکنند که هیپنوتیزور تنها نقش راهنما و هدایتکننده را در برقراری حالت هیپنوتیزور ایفا میکند و کار اصلی را در این جریان خود سوژه انجام میدهد.
3- هیپنوتیزم شدن، نشانه ضعف روحی نیست!
هیپنوتیزم شدن نشانه یک سطح بالا از هوش و استعداد است و نمایانگر قدرت و قابلیت فرد در انجام تمرکز میباشد.