گفتگو با ناهید طباطبایی نویسنده و فیلمنامه نویس
صبا شادور
ناهید طباطبایی عضو هیات داوران سومین جایزه ادبی داستان تهران و نویسندهای که ورود او به ادبیات با آثار طنز گونهای همراه شد که فضای تازهای را برای ادبیات بوجود آورد. نویسنده زنی که دوران کودکی و نوجوانی خود را در جنوب ایران گذراند و اغلب نگاهی طنزگونه به زندگی و دنیای زنان را در کارهایش مد نظر گرفت.
او علاوه بر اینکه در عرصه ادبیات به فعالیت مشغول است، طی سالهای اخیر دو فیلمنامه را هم برای سینما نوشت که از جمله رمان «چهل سالگی» و «جامه دران» برای این نویسنده ادبیات به شمار میرود. دو فیلمیکه با محوریت زن ساخته شد و زندگی زنانگی از دو شخصیت را در سنهای مختلف به تصویر در آورد.
ناهید طباطبایی دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه اقتباسی در بخش نگاه نو در سیوسومین دوره جشنواره فیلم فجر را نیز به دست آورد.
او به تازگی داور دو جشنواره بوده که درباره وضعیت ادبیات در جامعهامروز معتقد است، بیشتر از هر زمانی جامعهامروز به استقبال خشنونت در میان مردم و جهان رفته که این مشکل روی فرهنگ هم تاثیر منفی گذاشته است. با این نویسنده و فیلمنامه نویس درباره وضعیت کتاب و نیز مشکلات زنان جامعه به صحبت پرداختهایم که در زیر میخوانیم.
*قبل از ورود به فعالیتهای شما در عرصه ادبیات، کمیاز فضای موجود در جامعه امروز صحبت کنیم.
رابطه میان خانوادهها و معضلاتی که گریبان مردم را گرفته است.
اتفاقا این مهمترین امری است که بیش از پرداختن به ادبیات، باید درباره آن صحبت کرد. وضعیت نامناسب مردم در عدم برنامهریزیهای شخصی به دلیل مشکلات مالی، زندگی همه مردم را تحتالشعاع قرار داده است. به نظر من وضعیت اقتصادی و معیشت مردم باید مشخصتر و درستتر بشود.
مردم بیشترین ضربه از اتفاقات روز را از وضعیت اقتصادی جامعه میخورند. امیدوارم ریشه فقر از جامعه ما برچیده شود.
من به عنوان یک شهروند وقتی از خانه خارج میشوم با مشکلاتی چون آلودگی هوا، ترافیک و بی هویت در منظر شهر روبرو میشوم که گاهی دلم میخواهد این شهر بزرگ را ترک کنم.
باید امیدوار بود که شخصیت فرهنگی و هویتی این شهر بزرگ، دوباره به جایگاه خود باز گردد.
*این سیاهیهای موجود را در مجموعه کتابها و رمانهای خود هم میآورید؟
سعی میکنم این کار را انجام ندهم؛ به هر حال باید آنچه را که از زیبایی میشناسیم در نوشتههایمان تمرین کنیم تا شهروندان با فضاهای شهری زیبا روبرو شوند که نوشتن از آنها به بازگرداندن هویت به شهر کمک میکند. دنبال کردن یک خط روایی در داستان، به شناخت افرادی که در شهر تهران زندگی میکنند، کمک کرده و تا حد قابل توجهی در جذب گردشگر و توریست موثر است.
با این حال رمانهای ما تنها راه ارتباطی با مردم است که میتوانیم آن را قوی تر کنیم.
*چرا در شرایط فعلی مردم از مطالعه فاصله گرفتهاند؟
من اخیرا داور دو جشنواره، اولی جشنواره ادبی و دومی جشنواره سینمایی بودم که حدود30 فیلم کوتاه را مشاهده کردم. به نظر من بیش ازهر زمان دیگری، یک سردرگمیو میل به خشونت و بیتوجهی به مسائل فرهنگی در جامعه وجود دارد. من این موقعیت را به فضای کابوس تشبیه میکنم که در فیلمهای روزمره هم شاهد قتل و جنایت و خونریزیها هستیم.
با این شرایط جامعه وضعیت قرمز و پر خطری را میگذراند. مقدارخیلی زیادی از این موارد، به خاطر مشکلات اقتصادی است که همراه مردم شده است.
*منظور شما از مشکلات اقتصادی، یعنی گران بودن هزینههای کتاب و غیره است یا موارد دیگری؟
مشکلات اقتصادی به گرانی کتاب یا محصولات فرهنگی بر نمیگردد. مشکلات معیشتی مردم است که همه این مسائل را زیر سئوال برده است. در یک خانواده،هر کدام از اعضای خانواده 24 ساعت را هم برای کار کردن کم میآوردند؛ در این شرایط توقعی نیست که شخصی بنشیند و کتابی را دست بگیرد.
بالاخره برای خواندن چند سطر، هر شخصی یک فراغت خاطری میخواهد.
هجومیکه از سوی رسانهها و فضای مجازی به مردم ما وارد شده، هم مزید بر علت است که مانع بزرگی برای مطالعه روزانه مردم باشد.
همه این موارد به فرهنگسازی بر میگردد. به نظر من بیشتراز هر چیزی احتیاج به تغییرات زیر بنایی در فرهنگسازی داریم. آن آرامشی که باعث میشود شخصی بنشیند و یک رمانی را دست بگیرد، دائم با خبرهای عجیب و غریبی که از دزدی گرفته تا قتل و تجاوز و خودکشی نوجوانهای ما به خاطر یک بازی بی اساس، هیچ ذهن آرامی برای هیچ کدام از ما باقی نمیگذارد که حالا بخواهیم ذهنیات یک شخص دیگری را هم مطالعه کنیم.
*از فضای رسانهای گفتید. این فضا آسیبی هم به نویسندهها میرساند یا خیر؟
فضای مجازی در بین مردم جای خود را باز کرده است، پس نمیتوان مقابل فضای مجازی ایستاد؛ چرا که همه ما از این فضا استفاده میکنیم. ایکاش برای استفاده از فضای مجازی هم فرهنگسازی میشد. شاید آن موقع استفاده بهتری از این فضا که دنیا را در دست داشتیم به هرحال در شبکههایی چون اینستاگرام و تلگرام خیلی از نویسندهها بهتر میتوانند آثار و کارهایشان را معرفی کنند.
به نوعی مردم هم درجریان آثار نویسندگان قرار میگرفتند و تاثیر مثبتی هم روی فروش آثار نویسندگان میگذاشت. بنابراین ما باید یاد بگیریم از فضای مجازی چطور استفاده درست را انجام دهیم.
*بعد از فضای مجازی، بحث کتابهای صوتی این روزها تبدیل به یک اتفاق مهم برای نویسندگان شده است. چرا؟
کتاب صوتی اتفاق خیلی خوبی در عرصه ادبیات است. پیوندی نو میان مردم و مطالعه که باید آن را جدیتر بگیریم. اما مشکل ما در عرصه ادبیات این است که کپی رایت نداریم. خیلی از رمانها و کتابهای من به صورت کتابهای صوتی پخش شده است که خیلی راحت عدهای میتوانند کپی رایت کنند، اما من نمیدانم چه کسی این کار را کرده است.
باید قانون کپی رایت هر چه زودتر تصویب شود تا ما بتوانیم از کسانی که بیاجازه نویسنده، آثارمان را به صورت صوتی منتشر میکنند، شکایت کنیم. تصویب قانون کپی رایت واقعا امر مهمیاست که باید به آن پرداخته شود. بحث کپی رایت را در سینما هم میبینیم.
آثار و یا الهام از رمانی که تبدیل به فیلم میشود بدون اینکه برای نویسنده حق و حقوقی قائل شوند.
*شما جز نویسندههایی هستید که با اقتباس مخالفید؟
نه این طور نیست. به هر حال بخشی از ادبیات قابل اقتباس است و میتوان از آن اقتباس کرد. از طرفی سینما مخاطب بیشتری دارد و داستان برای نویسنده جذاب است. اما اهالی سینما نباید از حق و حقوق یک نویسنده سوءاستفاده کنند.
*چطور شد که درطول فعالیت در عرصه ادبیات با سینما پیوند خوردید؟
راه یافتن به سینما خیلی آسان نبود. به هر حال تجربه من در نوشتن فیلمنامه تجربه فراوانی بوده که حالا با ساخت دو فیلم نتیجه داده است. قبل از آن تجربه ناموفق زیاد داشتم. از این طرف هم خیلی از نویسندهها حاضر نیستند که اجازه بدهند که کسی در کارشان دست ببرد.
نویسنده خیلی سخت میپذیرد که دفتر خلاقیت خود را در اختیار دیگران قرار دهد. اما چیزی که در سینما مهم است، توافق نهایی بین کارگردان و نویسنده است که باید همه مسائل درنظر گرفته شود. متاسفانه خیلی وقتها این اتفاق نمیافتد. امیدوارم قانون کپی رایت هر چه سریعتر راهاندازی شود.