رضویان: اگر مسئولان دردهای جامعه را ببینند، جرأت نمیکنند روی بسیاری از صندلیها بنشینند
وضعیت معیشت مردم در دو سال گذشته بسیار ضعیف و بد شده است و مردم را وادار به بسیاری از کارهایی کرده که تا پیش از این انجام نمیدادند.
انگار خوردن هر لقمهای؛ از هر سفرهای مجاز شده است و بسیاری از مشکلات جامعه نیز از همین سفرهها نشأت میگیرد.
این بخشی از مصاحبه جواد رضویان می باشد که از وضع موجود گلایه کرده است.
سیدجواد رضویان بعد از سالها بازیگری در فیلمهای مختلف سینمایی و سریالهای تلویزیونی که اکثراً کمدی و طنز بودهاند، به کارگردانی روی آورده و اولین فیلم سینمایی خود را به نام زهر مار را جلوی دوربین برده؛ فیلمی که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته با استقبال منتقدان همراه و در زمان اکران نیز فروش خوبی داشت.
به مناسبت اکران این فیلم با جواد رضویان گفتگو کردهایم.
به نظر میرسد «زهر مار» فیلمی شخصی است و انگار با یک رضویان کاملاً متفاوت نسبت به آنچه تا امروز در فیلمها و سریالهای مختلف دیدیم، روبهرو هستیم.
جمله معروفی است که میگوید؛ کسی که گریه میکند یک غصه دارد و آن کسی که میخندد هزار غصه دارد.
هرچند من تلاش کردم در طی این سالها مردم را بخندانم اما واقعیت این است که خودم از نزدیک غم و فقر مردم را میبینم و به نوعی مشکلات مردم، مشکلات من هم هست و از آنجا که خودم نیز فرزند دارم، مشکل اقتصادی خانوادهها را درک میکنم.
اگر جامعه حال بدی داشته باشد آن به حال همه ما تسری پیدا میکند و من نیز از این جامعه بیرون نیستم.
البته همه مشکلات جامعه فقط اقتصاد و معیشت نیست بلکه فقر فرهنگی شاید بیشتر از مسئله اقتصاد تاثیرگذار باشد.
من در زهر مار تلاش کردم بخشی از این مشکلات را نشان بدهم.
باید بگویم که محلهایی مانند بوستان شوش و اینکه یک دانشجوی رشته شیمی؛ آشپزخانه تولید مواد مخدر میزند کاملاً واقعیت دارد و نمیتوان با ندیدن این مشکلات، آنها را حل کرد.
اشکالات و معضلات نشان داده شده در فیلم را به چند درصد جامعه میتوان تعمیم داد؟
قطعاً نویسنده فیلمنامه برای نوشتن فیلمنامه زهر مار زمان زیادی را صرف کرده و در این راه پژوهش نیز کرده است.
ما درباره لوکیشنها و اتفاقاتی که در فیلم میافتد، تحقیق کردیم و به جرأت میتوانم بگویم که 70 درصد داستان اصلی فیلم که تسویهحساب شخصی است، بر اساس واقعیت است و عین داستان برای یکی از نزدیکان نویسنده فیلمنامه فیلم اتفاق افتاده است.
نمیتوانم بگویم مشکلاتی که در فیلم دیده میشود چند درصد در واقعیت وجود دارد اما قطعاً معضلات نشان داده شده در فیلم در جامعه امروز به صورت واقعی وجود دارد و تمام مکانهایی که در فیلم دیده میشود را میتوانم به صورت عینی به هر فردی که میخواهد، نشان بدهم و اصلاحِ این مشکلات نیز نیاز به اصلاح زیرساختها و آموزش جوانان و نوجوانان از دوران کودکی دارد.
این فیلم؛ کامِ تلخ خود من و جامعه امروز ماست و من هر چند بخشی از مشکلات را در فیلم نشان دادم اما بسیاری مشکلاتی که در جامعه میبینم را به دلیل آنکه فضای فیلم بیش از این تلخ نشود، نشان ندادم و سعی کردم با ایجاد کمی فضای طنز، لبههای تیز این مشکلات و صحنههایی که در فیلم وجود دارد را صیقل بزنم تا ذهن مخاطب مکدر از سینما خارج نشود و در نهایت با ناامیدی مطلق فیلم را تمام نکنم.
چشمانداز چنین جامعهای را چگونه میبینید؟
قطعاً با این وضعیت، چشمانداز و افق روشن نخواهد بود و ما برای حل این مسائل نیاز به مدیرانی داریم که ابتدا بپذیرند که این مشکلات وجود دارد و بعد برای آن راهکار تعیین کنیم.
من به عنوان فیلمساز فقط میتوانم مانند یک آینه؛ مشکلات را نشان بدهم و انعکاس این مشکلات قطعاً مدیرِ مردمدوست را تحریک میکند تا عملی برای حل این معضلات انجام بدهد.
زمانی در تلویزیون، در مجموعههایی حاضر میشدید که هرچند طنز بود اما از بعضی رفتارهای ناهنجار و همچنین اخلاقهای رذیلانه نیز انتقاد میکرد اما این روزها تعداد این برنامهها در تلویزیون کم شده و تلویزیون به وجه سرگرمی خیلی بیشتر توجه دارد.
در دهه 70 مدیران صداوسیما دستور دادند که شبکههای یک، سه و پنج برنامههای طنز و شاد تولید کنند که هر شب پخش شود و اگر انتقادی نیز به وضعیت جامعه وجود دارد با زبان مطایبه بیان شود.
در سالهای اخیر کاملاً آن سیاستی که در گذشته مطرح بود، فراموش شده است و دیگر دغدغهای که برای مدیران آن زمان بود، فراموش شده بود.
صداوسیما و تلویزیون یک رسانه مهم و مقدس است که در ایران کاملاً تحت نظارت اداره میشود و وقتی رسانهای نظارت بر آن وجود دارد میتواند قابل اطمینان باشد.
وقتی تلویزیون نتواند مخاطب را جذب کند، اولین کاری که رخ میدهد این است که مخاطب به سمت رسانههای دیگر میرود و در دسترسترین رسانه دستگاه موبایل و فضای مجازی است و فضای مجازی نیز یک رسانه بدون نظارت است و هر فردی با هر نگاهی میتواند هر خبر و یا فیلم دروغ یا راستی را در آن منتشر کند.
امروز متاسفانه تلویزیون ما از فضای مجازی عقب افتاده است و اینکه بخواهیم با فیلترینگ جلوی بسیاری از اتفاقات را بگیریم نه تنها امکانپذیر نیست بلکه یک شوخی است.
در مشکلات جامعه امروز چقدر ما به عنوان شهروندان مقصریم و چقدر مدیران؟
قطعاً بخش زیادی از مشکلات امروز جامعه بر گردن مسئولان و مدیران جامعه است و ما اشارهای به این مسئله کردهایم.
ما در فیلم شخصیتی را نشان دادیم که موجه است و قصد دارد
وارد شورای شهر شود اما زمانی که با طبقات مختلف جامعه همنشین میشود، به یک جهانبینی جدیدی میرسد.
شاید امروز خیلی از کسانی که در شورای شهر یا در سمتهای مختلفی مانند نمایندگی مجلس هستند، اگر به یک باور واقعی از جامعه برسند و فقط زیباییهای جامعه را نبینند و دردهای آن را نیز ببینند، دیگر جرأت نکنند روی بسیاری از صندلیها و مسئولیتها بنشینند.
مشکلاتی همچون کودکان زبالهگرد، کارتنخوابها و... همیشه در جامعه وجود داشته.
زمانی هم حساسیت به این معضلات بیشتر بود اما در سالهای اخیر حساسیت کمتر شده و دیگر دیدن فردی که تا نیمه به درون یک سطل آشغال رفته، برای همه حتی مسئولان طبیعی است.
این بیتفاوتی از کجا ناشی میشود؟ علت این است که در گذشته شاید عموم مردم فشار کمتری را تحمل میکردند یا فشارهای اقتصادی به شکلی بود که میتوانستند با درایت آن را رفع کنند اما وقتی فشار بزرگتر میشود و من به عنوان سرپرست خانوار، پدر خانواده و یا یک همسر نمیتوانم نیازهای خانواده خودم را برطرف کنم.
در این حال قطعاً دائم به این فکر میکنم که مشکلاتم را چگونه حل کنم و دیگر مشکلات جامعه را نمیبینم یا کمتر به آن توجه میکنم والا به هیچ عنوان نمیتوانیم چشممان را روی معضلات اجتماعی ببندیم.
وضعیت معیشت مردم در دو سال گذشته بسیار ضعیف و بد شده است و مردم را وادار به بسیاری از کارهایی کرده که تا پیش از این انجام نمیدادند.
انگار خوردن هر لقمهای؛ از هر سفرهای مجاز شده است و امروز نیز بسیاری از مشکلات جامعه از همین سفرهها نشأت میگیرد.