Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 7 اردیبهشت 1403 - 06:46

25
بهمن
خشایار راد از پشت پرده حضور در شبكه ماهواره‌ای می گوید

خشایار راد از پشت پرده حضور در شبكه ماهواره‌ای می گوید

خشایار راد هنرپیشه مطرح سریال‌‌های تلویزیونی را كمتر كسی است كه نشناسد. او كه با مجموعه تلویزیونی «قطار ابدی»کار خود را در عرصه تلویزیون آغاز کرد كم كم به یكی از چهره‌‌های مطرح سریال‌‌های طنز كشور بدل شد

نیما نوربخش؛ تحریریه ماهنامه دنیای زنان

 

 

عشق است كه آدم را روی صحنه می‌برد 

خشایار راد هنرپیشه مطرح سریال‌‌های تلویزیونی را كمتر كسی است كه نشناسد. او كه با مجموعه تلویزیونی «قطار ابدی»کار خود را در عرصه تلویزیون آغاز کرد كم كم به یكی از چهره‌‌های مطرح سریال‌‌های طنز كشور بدل شد و بسیاری از تكیه كلام‌‌های معروفش در این آثار ورد زبان مردم شد. سریال‌‌های كوچه اقاقیا، خانه به دوش، متهم گریخت، زندگی به شرط خنده، چهار چرخ، ترش و شیرین و... با بازی او سبب شد خیلی زود به چهره‌ای شناخته شده در بین بازیگران سیما بدل شود.

راد همچنین در فیلم‌‌های سینمایی خوابگاه دختران، تلفن همراه رئیس جمهور، مامان بهروز منو زد، زبان مادری و... نیز نقش آفرینی كرده و چند اثر نیز با بازی او در شبكه نمایش خانگی تولید و پخش شده است. چندی پیش میزبان او در  ماهنامه «دنیای زنان» بودیم و پیرامون وضعیت امروز آثار تلویزیونی و فعالیت‌‌های خودش به گپ و گفت نشستیم.

ابتدای مصاحبه به شوخی گفت: «نوربخش، تورو خدا سوال‌‌هایی نپرسی كه واسه ما دردسر بشه». سراسر گفتگو با خشایار راد پر از انرژی و لبخند بود. از این‌رو شما را به مطالعه آن دعوت می‌كنم

آقای راد وقتی در محله شما دنبال آدرس منزل‌تان می‌گشتم دیدم هنوز مردم شما را با نام آقای قرطاس می‌‌شناسند. برایم جالب بود بعد از این همه سال كه از پخش سریال«زندگی به شرط خنده» می‌گذرد هنوز مردم آن نقش شما را به خوبی به خاطر دارند.

بله، بعد از این همه سال نقش قرطاس در یاد مردم مانده است. حتی گاهی پیش می‌‌آید كه من را آقای بیات صدا می‌‌كنند. اینها به لطف و سلیقه مردم باز می‌‌گردد كه از ایفای نقش‌‌های متعدد من تابحال راضی بودند. مردم باید با یك نقش یا كاراكتر ارتباط برقرار كنند و دوستش داشته باشند چون مسئله هنر صرفا محدود به شهرت نیست بلكه محبوب بودن هم خیلی تاثیر دارد.

من نسبت به بازیگران دیگر خیلی كم كار كرده‌ام ولی با همان تعداد محدود هم اثری كه می‌‌بایست روی مخاطب می‌‌گذاشتم، داشته‌ام. انگار در حافظه دیداری مردم ثبت شده‌ام. مثلا برایم پیش آمده در اتوبان در حال رانندگی بودم كه دیدم ماشین پشت سری اینقدر چراغ می‌‌زند كه فكر كردم نكند تخلفی داشتم. كنار زدم و پیاده شدم و پرسیدم ببخشید اتفاقی افتاده؟ راننده گفت خیر، فقط می‌‌خواستم با شما عكس یادگاری بگیرم. گفتم برادر من اینقدر چراغ زدی كه ترسیدم به ماشین شما صدمه‌ای زده باشم. (می‌خندد)

بیست و اندی سال ازحضورتان درعرصه تئاترمی‌گذرد اما انگار این روزها كمتر به سراغ تئاترمی‌روید و به حضور در سریال‌های تلویزیونی علاقه بیشتری نشان می‌‌دهید. علت این فاصله گرفتن از تئاتر چه هست؟

ببینید عرصه هنر، خوب و بد ندارد. اگر سالم و روی اصول انجام شود و خالصانه باشد تئاتر و تلویزیون و سینما فرقی برایم ندارد. فاصله گرفتن من هم در واقع بر حسب یك اتفاق بود. در نمایش «بنگاه تئاترال» به نویسندگی استاد علی نصیریان و كارگردانی خانم شهره لرستانی ایفای نقش می‌‌كردم كه با رضا عطاران آشنا شدم و این آشنایی موجب شد به سریال ایشان دعوت شوم. بعد از آن هم كه حضور در سریال‌‌های تلویزیونی مجالی برای حضور در تئاتر به من نمی داد. ضمن اینكه هر هنرمندی در هر رشته‌ای كه زحمت می‌‌كشد می‌‌خواهد پیشرفت كند و نتیجه زحماتش را ببیند. من هم وقتی از تئاتر به تلویزیون آمدم مورد توجه مردم و فیلم‌سازان قرار گرفتم.

این باعث شد احساس كنم كه زحمات چندین ساله‌ام در عرصه تئاتر حالا به ثمر نشسته. البته من همیشه تئاتر را دوست داشتم و دارم ولی این حس پیشرفت و رو به جلو حركت كردن، چه به لحاظ مادی و چه به لحاظ معنوی انگیزه مضاعفی به آدم می‌‌دهد. یعنی به خودت می‌‌گویی حالا كه زحماتم بیهوده نبوده و مردم هم دوستت دارند پس جا دارد تلاش بیشتری كنم. همین‌‌ها باعث شد كمی از تئاتر و صحنه فاصله بگیرم. متاسفانه در كشور ما،  تئاتر معضلات خاص خودش را دارد و علیرغم انرژی و عشقی كه به پایش می‌‌گذاری اما بهره كمی به لحاظ مالی و معنوی دارد و فشار زیادی به بازیگران وارد می‌‌كند.

می‌خواهم از یك دید دیگر به این قضیه نگاه كنیم. بازیگری مثل خشایار راد با سال‌‌ها سابقه حضور در تئاتر و بردن جایزه بهترین بازیگر نقش اول از پنجمین جشنواره تئاتر آیینی، علاقه دارد كه باز هم به همان صحنه كم سوی تئاتر و اجرا برای مخاطبان محدودش بازگردد؟

بله من می‌‌خواهم. این نیست كه تئاتر را دیگر نخواهم. همین الان هم اگر بگویند ما همین دستمزد و بودجه را به شما می‌‌دهیم حالا تئاتر را انتخاب می‌‌كنی یا تلویزیون؟ طبیعتاً انتخاب من تئاتر است. كما اینكه همین حالا هم داریم برای جشنواره تئاتر فجر و اجرای عمومی، یك نمایش آماده می‌‌كنیم. این نمایش به كارگردانی دوست خوبم محسن افشار اجرا خواهد شد و علاوه بر من، آقایان عزت‌الله رمضانی فر و محمد شیری هم در آن به ایفای نقش می‌‌پردازند.

ضمن اینكه تئاتر دردسرهای خاص خودش را هم دارد. اگر الان پیشنهاد بازی در فیلمی به من بشود كه لوكیشنش در شهرستان باشد نمی‌توانم قبولش كنم. چرا؟ چون باید هر شب راس ساعت مشخص روی صحنه تئاتر باشم. حالا به اینها، پایین بودن مبلغ دستمزد بازیگران را هم اضافه كن. چون در تئاتر دستمزدها بر مبنای میزان استقبالی است كه مردم از آن نمایش به عمل می‌‌آورند.

خب وقتی قطعات این پازل را كنار هم می‌چینی می‌بینی فقط و فقط عشق است كه تو را روی صحنه می‌‌برد و نه چیز دیگر. عشق ارتباط چشم تو چشم با مخاطب و دم گرفتن از نفس تماشاچی كه به بازیگر انرژی می‌‌دهد. یكی از معجزات تئاتر این است كه بازیگر، انرژی اش را از مردم می‌‌گیرد نه از مبلغ دستمزد. به هر حال امیدوارم این نمایشی را كه هم آماده می‌‌كنیم موفق باشد و مورد وثوق مردم قرار بگیرد.

اگر به كارنامه شما در سریال‌‌های تلویزیونی نگاهی بیندازیم می‌‌بینیم با رضا عطاران كارتان را شروع كردید و موفق هم بودید. سریال‌‌های موفقی مثل «كوچه اقاقی»، «خانه به دوش» «ترش و شیرین» و... آیا می‌‌شود چنین تعبیر كرد كه حضورتان در تلویزیون را مدیون رضا عطاران هستید؟

بله، من معتقدم وقتی شما تلاش‌تان را بكنید و از خدا هم كمك بخواهید قطعا خداوند راهی جلوی پایتان می‌‌گذارد و یا كسی را واسطه می‌‌كند كه به مرادتان برسید. من مدیون رضا عطاران عزیز هستم. چون ایشان پیشنهاد بازی در سریال را به من دادند و پایم را به سریال‌‌های تلویزیونی باز كردند.

در این سال‌‌های حضور شما در سینما و تلویزیون، انگار دوز آثار طنز در كارنامه‌تان زیاد شده و كمتر در یك كاراكتر جدی ایفای نقش داشتید. این مسئله به خاطر نوع پیشنهاداتی است كه به شما می‌‌شود یا انتخاب خودتان است؟

خب متاسفانه شرایط طوری است كه در نقش‌‌ها ممكن است به كلیشه بدل شوید. یعنی اگر یك فردی در یك نقشی جا بیفتد در كارهای بعدی كارگردانان دیگر هم از او می‌‌خواهند همان نقش را بازی كند و پیشنهاداتی كه می‌‌شود تقریبا به نوعی در امتداد همان كاراكتری است كه با آن جا افتاده. شاید ندانید اما من سال‌‌ها است كه دلم می‌‌خواهد در یك اثر از دفاع مقدس نقش‌آفرینی كنم و به نوعی دینم را به این عرصه ادا كنم اما تا بحال در این زمینه هیچ پیشنهادی نداشتم. چون كارگردان‌‌های ما كمتر ریسك می‌‌كنند و نگرانند نكند چون من نقش‌‌های طنز بازی كرده‌ام حضورم در این نقش برای مخاطب جذابیتی نداشته باشد.

كاركرد شبكه نمایش خانگی را به لحاظ گردش اقتصادی و اسقبال مخاطبان چطور ارزیابی می‌‌كنید؟

شبكه نمایش خانگی هم دارد زندگی خودش را می‌‌كند. یعنی در حال درجا زدن است. چون اكثر تهیه كنندگانش حرفه‌ای نیستند. یعنی نه تهیه كننده و كارگردان سینمایی‌اند و نه تلویزیونی. من خودم دو سه سال پیش فیلمی برای شبكه نمایش خانگی بازی كردم كه هنوز روی دست تهیه كننده‌اش مانده است. این آقا آمده هزینه كرده و فیلم را ساخته اما چون باب میل تلویزیون نیست و شركت‌‌های پخش هم مفت می‌‌خرند روی دست طرف مانده است.

در مصاحبه‌ای گفته بودید دستمزدها گاهی آنقدر كم و توهین آمیز است كه ترجیح می‌‌دهید كار نكنید.

به نظر من هر متاع و هر خدماتی قیمتی دارد و برای ارزش گذاری آن قطعا پروسه‌ای طی شده است. اما وقتی تهیه کننده‌ای از من می‌‌خواهد که با دستمزدی معادل ده درصد کارهای دیگرم قرارداد ببندد آیا اسم این کار توهین نیست؟ چند وقت پیش به دفتری دعوت شدم تا برای ایفای نقش اصلی یک فیلمی قرارداد ببندیم. پرسیدند چقدر دستمزد می‌‌خواهی گفتم فلان مبلغ. گفتند می‌‌شود ده درصدش را بگیری؟ گفتم بله چرا نمی‌شود اما قبلش شما به بگویید چه فکری راجع به من کردید که این مبلغ سخیف را پیشنهاد می‌‌دهید؟

پرسیدم نکند فکر کردید خشایار راد به روزگار سیاه نشسته و محتاج است كه هر قراردادی جلویش بگذارید قبول می‌‌کند؟یا شاید هم می‌‌خواستید به من توهین کنید؟ گفتم جواب من را بدهید تا من هم قبول کنم. طرف فقط نگاهم می‌‌کرد و چیزی برای گفتن نداشت. ببینید هنرمندان انسان‌‌های بسیار با احساسی‌اند؛ ما بازیگرانی داریم که افسردگی گرفته‌اند و خانه نشین هستند و منتظرند کسی تماس بگیرد و پیشنهاد نقش به آنها بدهد.

برای همین خیلی وقت‌‌ها پیش می‌‌آید که حاضرند با هر مبلغ ناچیزی سر کار بروند. این وسط یک سری هم هستند که از این فرصت سوء استفاده می‌‌کنند و دستمزدهای ناچیزی پرداخت می‌‌کنند تا پول بیشتری به جیب خودشان برود.

می دانم شما بازنشسته بانک صادرات هستید و در واقع از این راه امرار معاش می‌‌کنید. با این اوصاف اگر تمرکز درآمدتان روی بازیگری بود الان اوضاع چندان بر وفق مرادتان نبود.

بله اصلا وحشتناک می‌‌شد. به همین خاطر حال و روز برخی همکارانم که در مضیقه هستند را خوب درک می‌‌کنم. من در یک انجمن هنری عضو هستم که چند وقت پیش پیشنهاد دادند بروم برای خرید خانه ثبت نام کنم. رفتم گفتم من خانه دارم شما هم لطف کنید این پیشنهاد را به هنرمندانی که منزلی ندارند بدهید تا آنها از این تسهیلات استفاده کنند. اما گاهی می‌‌بینم بعضی از همکارانم دو یا سه خانه با همین روش برای خودشان و فرزندان شان خریده‌اند اما همکار دیگرم هنوز که هنوزه در شرایط بدی مستاجر است.

داشتیم راجع به شبکه نمایش خانگی گپ می‌‌زدیم که حرف به اینجا کشید. به نظر شما این رسانه ویدئویی می‌‌تواند رقیب گردن کلفتی برای صداوسیما باشد؟

خیر، البته اگر شرایط و چهارچوب‌‌های جدید و بهتری برای شبکه نمایش خانگی باز تعریف شود امکانش هست که بتواند پابه پای تلویزیون قدم بردارد اما با شرایط و مقتضیات فعلی امکانش نیست.

خب برویم سر سوالی که شاید شنیدن پاسخ شما درباره آن برای مردم هم خیلی جذاب باشد.

(می‌خندد) اگر گذاشتی امروز یک فنجان چای راحت بخوریم.

خیالتان راحت، سوال مورد داری نیست. فقط می‌‌خواهم بدانم داستان حضور شما در آن شبکه ماهواره‌ای چه بود که حرف و حدیث‌‌هایی هم به همراه داشت؟

اتفاقا این سوال خیلی خوبی بود. یک روز پسر خانم حلیمه سعیدی(بازیگر)که الان در ترکیه است به بنده زنگ زد و گفت یک برنامه‌ای در این شبکه پخش می‌‌شود که به مناسبت عید غدیر خم از شما هم دعوت کرده به استودیوی آن در ترکیه بیایید. من ابتدا مخالفت کردم چون اصلا هیچ چیزی راجع به این شبکه و مدیرانش نمی‌دانستم.

اما به من اطمینان داد که مشکلی نیست و اکبر عبدی و مادرم (حلیمه سعیدی) هم مهمان این شبکه بودند و رضایت داشتند. من هم با اكبر عبدی تماس گرفتم و ایشان هم گفتند كه در برنامه‌شان شركت كردند و مشكلی پیش نیامد. خلاصه من رفتم تركیه و دیدم در مسابقه‌ای كه با حضور من ترتیب داده شده بود حجاب خانم‌‌ها خیلی مشكل دارد. به مدیر شبكه گفتم متاسفانه نمی‌توانم در این برنامه شركت كنم. چون هم در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شدم و هم این مسئله مغایر شئونات كشورم است.

آنها هم قبول كردند فقط یك مصاحبه ساده با هم داشته باشیم و تمام. برای فردا شب‌اش هم كه قرار بود مسابقه برگزار شود ازشان خواستم كه حتما خانم‌‌ها روسری سرشان كنند كه بحمدالله این اتفاق افتاد و ما هم رفتیم و عید غدیر را به مسلمانان تبریك گفتیم.

وقتی برگشتید ایران، نهادهای مسئول از شما نخواستند كه پاسخگو باشید؟

اتفاقا بله من را خواستند و پرسیدند چرا دعوت یك شبكه آن طرف آبی را پذیرفتی؟ من هم در كمال صداقت كل ماجرا را برایشان تعریف كردم و گفتم كه خودم انسان معتقدی هستم و اجازه ندادم در آن برنامه رفتاری خلاف باورها و شئونات اسلامی رخ دهد. و حتی توضیح دادم كه به خاطر حضور من، مسئولان آن شبكه پذیرفتند كه خانم‌‌ها با حجاب حضور داشته باشند. ضمن اینكه این مسئله به نوعی ترویج اعتقادات و شئونات فرهنگی و اجتماعی مملكت ما در یك كشور بیگانه بود. همین شد كه در ایران هم مشكلی پیش نیامد و ختم به خیر شد.

این میل و علاقه به بازیگری آیا ریشه در خانواده شما داشت یا صرفا یك نیاز و علاقه شخصی بود؟

خب این چیزها در خانواده ما باب نبود و انگار خدا این عشق را در وجود من نهاده بود. از همان دوران دبستان احساس می‌‌كردم یك كشش و استعدادی در من وجود دارد. ما آن زمان تلویزیون نداشتیم و می‌‌رفتیم منزل همسایه‌‌ها تماشا می‌‌كردیم. كم‌كم عادت كرده بودم هر فیلمی كه می‌‌دیدم باید فردا در مدرسه پای تخته سیاه برای بچه‌‌ها بازی می‌‌كردم. همین حس با من تا به امروز رشد كرده و بزرگ شده است.

این روزها مشغول بازی در چه فیلمی هستید؟

فیلم «طلوع» را آماده پخش دارم كه برای شبكه نمایش خانگی ساخته شده است. در این فیلم برای اولین بار نقش یك روحانی را بازی می‌‌كنم.

پس جدی ترین نقشی است كه در تمام این سال‌‌ها ایفا می‌‌كنید.

بله این جدی ترین نقشی است كه تا حالا بازی كردم. ضمن اینكه برای بهتر بازی كردن مطالعه زیادی كردم تا از باور‌پذیری نقشم كاسته نشود و حضورم در قامت یك روحانی برای مخاطب جذاب و قابل باور باشد.

اتفاقا یكی از ویژگی‌‌های بارز نقش آفرینی‌‌های شما همین باور پذیری‌اش برای مردم است. یعنی حتی وقتی نقش شخصیتی مثل قرطاس یا بیات را هم بازی می‌‌كنید بیننده ما به ازای بیرونی آن شخصیت را در جامعه می‌‌تواند ببیند.

خوشحالم كه شما هم چنین نظری دارید. اما این را هم باید اضافه كنم كه من این شانس را داشتم كه با كارگردانانی مثل عطاران یا دیگر دوستان كار كردم كه اصطلاحاً دستم را توی كار باز می‌‌گذاشتند. مثلا خیلی از تكیه كلام‌‌ها و دیالوگ‌‌های خاصی كه می‌‌گویم ساخته و پرداخته ذهن خودم بود و حتی ریشه در كارهای تئاتری‌ام داشت مثل «سیمسالابین».

همین باعث می‌‌شد كه مردم هم خیلی زود با این تكیه كلام‌‌ها ارتباط برقرار می‌‌كردند و در صحبت‌‌های روزمره ورد زبان شان می‌‌شد. خوشبختانه نقش‌‌هایی كه به من پیشنهاد می‌‌شود اكثرا به میمیك و نوع گفتارم نزدیك است و برای بیننده هم ملموس تر است.

و حرف آخر

ممنونم از شما و همكاران‌تان در ماهنامه «دنیای زنان». این یكی از بهترین مصاحبه‌‌هایی بود كه تا حالا داشتم. چون اصطلاحا خیلی خودمانی و صریح بود و به دل خودم هم نشست. امیدوارم مخاطبان  ماهنامه دنیای زنان هم راضی باشند. و به امید اینكه سینما، تلویزیون و تئاتر ما به جایگاه واقعی خودش برسد و هنرمندانی كه صادقانه مشغول فعالیت‌اند به خواسته‌‌های مالی و معنوی خودشان در این عرصه‌‌های فرهنگی و هنری دست پیدا كنند.

 

برچسب ها: خشایار راد، گفتگو با خشایار راد، مصاحبه با خشایار راد، بازیگر طنز، بازیگر ایرانی تعداد بازديد: 3110 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز