Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 10:35

13
شهریور
برچسب سیاه نمایی را بردارید

برچسب سیاه نمایی را بردارید

فیلم‌های اجتماعی سینمای ایران همواره در تمام این سال‌ها تاثیرگذاری خودش را داشته است اما در چند سال اخیر با موج عجیبی از فیلم‌های کمدی روبه‌رو شده‌ایم.

ملیکا مؤمنی راد

 

میزگرد «دنیای زنان» با دو کارگردان درباره آسیب‌شناسی سینمای اجتماعی

فیلم‌های اجتماعی سینمای ایران همواره در تمام این سال‌ها تاثیرگذاری خودش را داشته است اما در چند سال اخیر با موج عجیبی از فیلم‌های کمدی روبه‌رو شده‌ایم.

غرض زیر سؤال بردن سینمای کمدی نیست اما سینمای اجتماعی با تمام مشکلات و افت‌وخیز‌‌هایش کم‌کم به حاشیه کشیده شده است و برخلاف تاثیرگذاری مسلم آن، جایگاه خوبی به آن داده نمی‌شود.

با پوران درخشنده؛ کارگردان سابقه‌دار سینمای اجتماعی و بهروز شعیبی که سابقه درخشانی در این عرصه دارد و این روزها فیلم «دارکوب» با محوریت اعتیاد در زنان را روانه پرده سینما کرده، به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

تب فیلم سازی درباره یک معضل اجتماعی، دوره‌ای است، مثلاً در دهه ۸۰ موضوع اعتیاد برای فیلم سازان تعمدی یا غیرتعمدی، با برنامه‌ریزی یا بدون برنامه‌ریزی مهم می‌شود و فیلم‌هایی چون «خون بازی»، «شمعی در باد»، «سنتوری» و... ساخته می‌شود اما به‌یکباره این تب می‌خوابد و تب ساخت فیلم درباره طلاق، روابط و خیانت اوج می‌گیرد.

اما از پس همین رکود آقای شعیبی پس از چند سال به سراغ معضل اعتیاد می‌رود!

ظاهراً سینمای اجتماعی هر فصل را به بررسی یک بحران و معضل اختصاص داده است و معضل‌‌های دیگر با وجود آن‌که در جامعه همچنان ملموس است اما فراموش می‌شوند!

پوران درخشنده: آنقدر سیر تحولات و نابسامانی‌‌های اجتماعی آن هم به‌شکل‌‌های مختلف سرعت گرفته است که به‌عنوان یک فیلم ساز تا می‌آیی تمرکزت را روی یک معضل اجتماعی بگذاری، مسئله و دغدغه جدیدتری در جامعه بروز پیدا می‌کند و یا در اصطلاح از زیر فرش بیرون می‌زند.

به‌خاطر همین مسئله است که در سال های اخیر به معضل اعتیاد کمتر پرداخته شده،چرا که مسائل دیگری نسبت به این معضل اولویت بیشتری پیدا کردند.

من سال ۷۰ سریالی ۱۷ قسمتی را با موضوع اعتیاد برای تلویزیون ساختم. در این مجموعه اعتیاد در خانواده، زنان، مردان و کودکان به‌صورت جداگانه مورد بررسی قرار گرفته بود.

طبق آمار در آن زمان جمعیت معتاد کشور که بیشتر به مواد سنتی اعتیاد داشتند حدود ۳۰۰ هزار نفر بود. با وجود چنین شرایطی تنها سه قسمت از این مجموعه آن هم ساعت 30: 12 شب پخش شد و ادامه آن اجازه پخش نگرفت پس از پیگیری‌‌ها فراوان به من گفتند جو شبکه غم‌‌انگیز شده و امکان ادامه پخش وجود ندارد.

شخصاً به‌عنوان یک فیلمساز اجتماعی که همواره دغدغه معضل اعتیاد را داشتم، دست‌بردار نبودم و در دهه ۸۰ با ورود اعتیاد مدرن و رواج قرص‌‌های اکستازی و شیوع آن در بین مدارس حتی به‌شکل آدامس فیلم «شمعی در باد» را ساختم تا زنگ خطری باشد برای این اتفاق و این‌که بگویم حالا خانواده و جامعه در چنین جریانی کجاست؟

فیلمساز وقتی متوجه دردی می‌شود آن را بیان می‌کند انگار که می‌گوید یک دمل چرکی این‌جا وجود دارد، به آن مسکّن ندهید بلکه تا به نقاط دیگر سرایت نکرده، آن را بردارید.

فیلم ساز اجتماعی از سر خوشی نیامده دست روی معضلات و به تصویر کشیدن آن‌ها بگذارد، وقتی فیلم سازان معضل‌‌های اجتماعی را مطرح می‌کنند، کسانی هم باید باشند که آن معضل را مرتفع کنند و آن دردرا مداواکنند.

باید کسانی پا به میدان بگذارند که بحث آموزش و پیشگیری را جدی تلقی کنند.

زنانی شبیه به شخصیت مهسای فیلم «دارکوب» در جامعه بسیار وجود دارند باید ببینیم چه اتفاقی افتاده که یک زن با وجود حس مادری اما نتوانسته این حس خود را بر اعتیادش غالب کند.

بهروز شعیبی: ما معدود فیلمسازانی را داریم که در حوزه اجتماعی کار کردند و بیشتر آن‌ها کسانی هستند که فعالیت‌شان محدود به دوره خاص نبوده است مثل خانم درخشنده، علیرضا داوودنژاد، رخشان بنی‌اعتماد و ... فیلمسازانی که چه به‌لحاظ اقتصادی و چه به‌لحاظ ارتباط با مخاطب که به عقیده من مورد دوم یعنی تداوم ارتباط فیلمساز با مخاطب از اهمیت بالاتری برخوردار است، موفق بودند، همواره دغدغه‌شان نسبت به فعالیت در سینمای اجتماعی و بیان معضلات اجتماعی حذف نشده است.

فیلم «مرهم» آقای داوودنژاد همچنان یک فیلم خوب درباره اعتیاد زنان به حساب می‌آید اما این فیلم چقدر از سوی سینمانویسان ومتخصصان حرفه‌ای سینما بازخوردگرفت.

در همه جای دنیا وقتی می‌خواهندموضوعی اجتماعی، فرهنگ‌سازی شود قطعاًیکی ازارکان اصلی برای تحقق این موضوع سینماست.

یعنی سیاست‌گذاران کلان مملکت و یا حتی سیاست‌گذاران سینمایی اثری راسفارش می‌دهند برای آن‌که معضل اجتماعی فرهنگ‌سازی شود و همچنین آن را حل کنند، در چنین موقعیتی وقتی یک فیلم ساز فیلم اجتماعی می‌سازد دیگر برچسب سیاه‌نمایی به آن نمی‌خورد بلکه قدمی برداشته تا یک معضل مرتفع شود.

اما به نظرتان چرا پرداخت‌مان به موضوعات مثل تب تند است که از قضا عرقش زود درمی‌آید! همه به سراغ یک سوژه می‌روند و بعد آن را رها می‌کنند و سوژه بعدی!

بهروز شعیبی: بخشی از آن به فیلم سازان برمی‌گردد اما مخاطب اصلی سؤال شما، بخشی از مدیران و مسئولان اتفاقاً غیرسینمایی هستند، مسئولان سینمایی قاعدتاً به فکر احیای سینمای ایران هستند اما مدیران بخش‌های مختلف نقش مهمی در این‌باره ایفا می‌کنند.

ما مدیرو فیلم ساز کم نداریم،خیلی ازموضوعات وقتی پایش به سینما باز می‌شود طی دو سال فراگیر می‌شود، تأثیر می‌گذارد و جا می‌افتد.

اما عکس‌العمل برخی مدیران نسبت به طرح این موضوعات در سینما این است که ما چنین چیزی نداریم و سیاه‌نمایی شده است.

پوران درخشنده: خیلی برایم عجیب است که ما بودجه بسیاری را صرف درمان می‌کنیم در حالی که حتی رضایت نمی‌دهیم یک‌چهارم از آن هزینه صرف پیشگیری شود.

آموزش در کشور ما جایی ندارد. حادثه‌‌ها یکی پس از دیگری در کشور ما اتفاق می‌افتند اما کسی نمی‌داند چرا؟

خانواده‌‌ها اصلاً خبر ندارند، معلم طور دیگری به مسئله نگاه می‌کند، مسئول حتی منکر وجود چنین بحرانی است.

بحث بر سر این است که مسئولان به جای آن‌که در کنار فیلمسازان و صاحبان اندیشه و کسانی که زمان می‌گذارند تا درد و سیاهی جامعه و آنچه که واقعاً وجود دارد را پیدا کنند و نشان دهند نه این‌که بخواهند خلاف واقعیت را به تصویر بکشند،قرار بگیرند و کمک کنند،درخیلی از مواقع جلوی راه آن‌ها را سد می‌کنند.

تلویزیون در این ماجرا مقصر است، تا دهه ۷۰ درباره معضل اعتیاد اتفاقاتی افتاد اما از دهه ۷۰ به بعد انگار این مسئله فراموش شده است و جنبه سرگرمی آن هم از نوع سخیف به چیزهای دیگر می‌چربد.

به واژه سیاه‌نمایی اشاره کردید، بیشتر فیلمسازان اجتماعی چنین برچسبی را تحمل کردند اما باتوجه به کارنامه حرفه‌ای‌تان شما معمولاً با وجود بیان و طرح آسیب‌‌های اجتماعی اما متهم به سیاه‌نمایی نشدید و یا کمتر شدید،

این‌که بخواهی از آسیب‌‌های اجتماعی بگویی اما متهم به سیاه‌نمایی هم نشوی، خیلی مهم است!

پوران درخشنده: یک فیلمساز اجتماعی انسان شریف و دغدغه‌مندی است، چرا که به‌دنبال درد مردم می‌رود.

من وقتی می‌دانم یک پسر یا دختر حتی یک مرد و زن چه دغدغه‌‌هایی دارند نمی‌توانم آرام باشم، به‌دنبال آن می‌روم وحتی ریشه‌یابی می‌کنم.

فیلم سازان اجتماعی به‌دنبال روابط علت و معلولی هستند نه این‌که یک موضوع پیدا کنند تا فیلم بسازند و سیاهی‌‌ها را به نمایش بگذارند.

نباید چشم‌مان را ببندیم؛دربین معضلات اجتماعی،اعتیاد زنان حرف اول را می‌زند.

سال ۶۸ به‌دنبال پژوهش درخصوص معضل اعتیاد به مکان‌‌های مختلف و بیغوله‌‌های زیادی رفتم در آن سال‌ها به‌ندرت پیش می‌آمد یک زن معتاد را در پارک‌‌ها ببینیم اما در حال حاضر تعدادشان رشد چشمگیری پیدا کرده است.

کجا باید به آن‌ها آموزش دهیم که شما مادر هستید؟ در مقابل فرزندی که به دنیا آوردی مسئول هستی؟ما از طرفی دیگر فقر اقتصادی و از سوی دیگردرگیرفقر فرهنگی هستیم.

نمی‌توان بحث اقتصاد را از فرهنگ جدا کرد و لطمه آن را نادیده گرفت. خیلی‌‌ها به‌دنبال راهی برای فراموشی وضعیت‌شان هستند.

این‌ها خانواده ما هستند ما نمی‌توانیم در کنار آن‌ها ساکت بنشینیم اما یک جای کار می‌لنگد!

مامی‌دانیم این معضل در چه جایی ریشه دارد برای حل آن باید ریشه‌‌ها را خشک کرد، باید به خانواده‌‌ها آموزش داد.

بهروز شعیبی: مسئله آموزش بسیار مهم است و این مهم فقط مربوط به کشور ما نیست اتفاقاً فکر می‌کنم در کشور ما یک اصل وجود دارد که همه باهم در آن مشترک هستیم و شاید جلوگیری می‌کند از تلخی‌‌های بسیاری و آن یکتاپرستی و آموزه‌‌های مذهبی است.

با هر دینی در این کشور موضوعات اعتقادی در زندگی ما نقش پررنگی دارد.

آموزه‌‌های انسانی احتیاج به یادآوری دارد اما ما این یادآوری را جدی نمی‌گیریم.

پوران درخشنده: اما نکته قابل بحث دیگری وجود دارد و آن هم این است که باید یک یا دو فیلم اتفاقی نمی‌افتد باید گام‌‌های بیشتر و بزرگ‌تری برداشته شود.

تلویزیون به جهات مخاطب گسترده‌ای که دارد باید این‌گونه آثار را نشان دهد.

یعنی معتقدید سینما می‌تواند آموزش دهد و این آموزش در جامعه کارآمد خواهد بود؟

بهروز شعیبی: می‌گوییم هالیوود و همچنان جلسات تلویزیونی دراین‌باره برگزار می‌کنیم درحالی‌که این اتفاق سال‌هاست در آنجا جاافتاده است.

در آنجا به‌محض بروز معضل اجتماعی و زدن زنگ خطر، سال بعد در سینما چندین فیلم با همان محوریت ساخته و روی پرده می‌رود.

به‌وسیله آموزش که یکی از ارکان اصلی آن سینماست هزینه‌‌های هر حکومتی پایین می‌آید. چه بخواهیم چه نخواهیم سینما از زندگی مردم حذف نمی‌شود، پس چه‌بهتر که رسانه‌‌های مابه‌خصوص سینما و تلویزیون بحث آموزش را جدی بگیرند.

سال‌ها قبل از آن‌که این جو کودک‌آزاری در جامعه راه بیفتد فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» ساخته شد و تلنگر زد. کافی بود این آموزش در قالب فیلم ادامه پیدا می‌کرد تا شاهد خیلی از اتفاقات نباشیم.

من هم مثل خانم درخشنده از فیلم‌سازان اجتماعی دفاع دارم؛ کسی که انرژی و عمر می‌گذارد تا درباره یک مسئله و معضل اجتماعی فیلم بسازد هر مقدار سود ببرد، اما بخش عمده آن سود را جامعه خواهد برد.

این واژه سیاه نمایی اولین اصطلاحی است که باید از دامنه واژگان سینمایی نویسان و مدیرانی که درباره سینما قضاوت می‌کنند حذف شود.

مسئولان از چه طریقی می‌توانند از پیکره سینمای اجتماعی و تولیدات آن حمایت کنند؟ آیا فقط تخصیص بودجه و کاهش سانسور‌‌ها و مجال آزادی عمل کافی است؟

بهروز شعیبی: سینما و سینماگر پیش رواست. مخاطب خودش را دارد و خیلی سریع‌تر می‌تواند محصول خودرانمایشی کند، نمی‌توان این پیشرو بودن را به پسرو بودن تبدیل کرد و بعد هم بگوییم سینما اهمیت خودش را حفظ کرده است.

سینما باید مثل دیگر فضا‌‌های فرهنگی جدی گرفته شود و ارگان‌‌ها نیز به کمک بیایند.

من خیلی اهل گلایه نیستم شاید به قول خانم درخشنده چون هنوز موضع تهیه‌کننده ندارم این‌طور نیستم، اما ما درفروش فیلم‌های اجتماعی با استدلال‌‌هایی چون وضعیت فعلی مردم، وضعیت سینمای خودمان را قانع می‌کنیم ولی عملاً فیلم‌های اجتماعی بدون حمایت جلو می‌روند.

شاید الان کسی بیاید بگوید هزینه ساخت فلان فیلم را ما دادیم اما این را باید گفت بحث حمایت در تولید بخش کوچکی است، ما در پخش احتیاج به کمک و حمایت داریم.

پوران درخشنده: ماسینماهایی داریم که فقط در انحصارفیلم‌هایی خاص هستند،حتی بدون این‌که مابخواهیم سانس‌‌های فیلم‌های اجتماعی ما به فیلم‌های دیگر تعلق می‌گیرد.

فیلم‌ساز باوجود همه سختی‌‌ها و دغدغه‌‌ها فیلم را می‌سازد و به اکران می‌رساند اما زمانی که قرار است توسط مخاطب دیده شوداجحاف دیگری گریبان فیلم ما را می‌گیرد.

پشت فیلم‌ساز اجتماعی خالی است چون آن‌کسی که بخواهد اسپانسر شود، هزینه کند به سراغ فیلم‌نامه اجتماعی نمی‌رود بلکه ترجیح می‌دهد سراغ فیلمی زودبازده و پربازده به‌لحاظ مالی برود.

مسئولان فرهنگی کجا هستند که بیایند سرمایه‌گذاری کنند؟

به گفته خود امام خمینی (ره) تلویزیون دانشگاه عمومی است. دانشگاه عمومی چرا نباید فیلم‌های اجتماعی را نشان دهد؟ چرا نشان نمی‌دهند که مبادا چشم و گوش کسی باز شود؟

آموزش از کجا باید شروع شود؟ ما همه در حکم کمکی هستیم برای رسیدن به جامعه بهتر در کنار مسئولان.

بیشتر مشکلاتی که در جامعه ما وجود دارددرسایرکشور‌‌ها نیز هست اما تفاوت ما با آن‌ها در این است که آن‌ها حتی در صورت تعرض به یک شخص درباره آن صحبت می‌کنند اما در کشور در خفا این اتفاق تسری پیدا می‌کند و بعد وقتی به یک سونامی تبدیل می‌شود تازه می‌فهمیم چه اتفاقی افتاده است.

اما فکر می‌کنید بیان و طرح مسائل و معضلات اجتماعی در سینما تا چه اندازه می‌تواند مصلح جامعه باشد و روی مردم تأثیر بگذارد؟

پوران درخشنده: با همه سختی‌‌هایی که در حدود این چهل سال کشیده‌ام اما راضی هستم.خوشحالم،چراکه بازخورد‌‌های خوبی گرفتم.

دو سال پیش‌دردی را با تمام وجودم حس کرده بودم و از سوی برخی از پسران کشورم باری روی دوش من گذاشته شد و خودم را موظف دانستم تا کاری کنم، روز و شب نداشتم تا فیلم‌نامه «هیس! پسرها فریاد نمی‌زنند» را نوشتم و به ارشاد ارائه دادم اما این فیلم‌نامه به‌اتفاق آرا در آن زمان رد شد.

احساس خفگی داشتم. از خودم بدم می‌آمد چراکه فکر می‌کردم مفید نیستم و نمی‌توانم برای حل معضلی که در جامعه وجود داردقدم بردارم.

اما خوشبختانه بعد ازدوسال و حوادثی که درجامعه اتفاق افتاد این فیلم‌نامه پذیرفته شد.گاهی می‌گویم مافیلم‌سازان اجتماعی به سبب بار سنگینی که روی دوش‌مان گذاشته می‌شود احتیاج به روان‌درمانی داریم.

فیلم‌ساز تا به این نقطه جلو می‌رود! اما در کل در پاسخ به سوال‌تان باید بگویم مثال‌‌های عینی و واقعی بسیاری دارم که تحت تأثیر فیلمی مثل «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند»، مادری رویه خود را تغییر داد.

فیلم‌های اجتماعی قطعاً می‌توانند تأثیرگذار باشند.

آنچه سینمای ما از آسیب‌‌های اجتماعی و تبعات آن نشان می‌دهد نصف چیزی که در واقعیت وجود دارد نیست، چقدر می‌توانید منطبق با واقعیت جلو بروید؟

به‌هرحال خط قرمز‌‌هایی وجود دارد و از سویی اگر به واقعیت نزدیک شوید لاجرم تصویر تلخ و سیاهی را به مخاطب ارائه خواهید داد؟

بهروز شعیبی: فرق سینما با بازتاب عینی واقعیت در همین است، در سینما غیر از بخشی که ما ناخودآگاه یاد می‌گیریم مسیر را طوری جلو برویم که با حداقل اصلاحات به نمایش برسیم.

یک مسئله مهم دیگری هم هست و آن خود مخاطب است. در درام و نمایشی کردن واقعیت مجبوری از همه آنچه که دیدی به‌صورت چکیده‌ای در شکل نمایشی استفاده کنی. درست است معضلات بسیاری وجود دارد و حجم آن نیز بسیار است اما کار سینماگر آمار دادن نیست.

وظیفه فیلم ساز زدن زنگ خطر و نمایشی کردن معضلات است. ما نمی‌توانیم همه آنچه هست را با همان میزان تلخی به تصویر بکشیم.

امیدوارم اصل مخاطب سینمای اجتماعی مدیران باشند یعنی کنار مردم مخاطبان هم به تماشای آثار اجتماعی بنشینند و مدیران که اصل مخاطب این ژانر هستند باید بسیار هوشمند باشند تا متوجه موضوعی که خیلی رقیق و به‌صورت تلنگر در فیلم مطرح‌شده، بشود و در جهت رفع آن گام بردارد.

پوران درخشنده: گرایش من به واقع‌گرایی بسیار زیاد است و سینمایی که من به آن معتقدم از جنس واقعیت و آنچه در جامعه وجود دارد، است.

به همین دلیل مهم‌ترین و اولین کاری که می‌کنم تحقیق و پژوهش است و سعی می‌کنم از ابعاد مختلف به یک موضوع نگاه کنم.

آقای شعیبی شمادرفیلم «دارکوب»به آسیب‌‌های زنان که اعتیاد یکی از آن‌هاست توجه ویژه‌ای داشتید؛ اتفاقی که کمتر در سینما شاهد آن هستیم،حتی در فیلم‌ها قبلی خود نقش مادر، بسیار محوری بود!

تا چه اندازه در پرداخت سینما به این مسئله خلاء احساس می‌کنید و دغدغه آن رادارید؟

بهروز شعیبی: فارغ از نقش مادری که خیلی مهم است حتی در مورد خانم‌‌هایی که مادر هم نیستند اتفاقاتی که معضلات و مسائل اجتماعی برای آن‌ها به وجود می‌آورد خیلی عمیق است و این موضوع احتیاج زیادی به پرداخت دارد؛ یعنی این روند رو به رشد مسائل اجتماعی خانم‌ها که آمار آن در حال گسترده شدن است بسیار مقوله خطرناکی است.

من به‌عنوان یک مرد، آرامش خاطرم را از خانم‌های پیرامونم (همسر و مادرم) می‌گیرم؛ چراکه مسائل و مشکلاتی که در بیشتر مواقع آقایان با آن‌ها روبه‌رو می‌شوند، شبیه به هم و اجتماعی هستند؛ اما در خصوص خانم‌ها فقط یکسری مشکلات و مسائل کاری مطرح نیست بلکه معضلاتی وجود دارند که بازندگی ما سروکار دارند؛ اگر آرامش روانی به خانم‌های ما برگردانده شود و درواقع امنیت روانی داشته باشند تأثیرات آن را روی شادمانی و آرامش جامعه، کاهش معضلات اجتماعی و نگاه به آینده‌ای بسیار روشن‌تر را می‌توان دید.

در مبحث ساخت فیلم اجتماعی از زمان شروع تا اکران کار، مشکلات فراوانی سر راه فیلم‌ساز قرار دارد، به‌طوری‌که این سختی‌ها برای فیلم‌ساز اجتماعی به نسبت کسی که اثری دیگر می‌سازد بیشتر است، اما بااین‌وجود گیشه آن‌چنانی هم برای این ژانر وجود ندارد با اینکه فیلم‌ها در درازمدت جزءکارهای ماندگار خواهند بود؛ چه می‌شود که همچنان در این ژانر فعالیت دارید و ثابت‌قدم هستید؟ ممکن است جایی خسته شوید؟

پوران درخشنده: بایددیدفیلم‌سازباچه قصد و نیتی وارد سینما شده است؛ یک‌وقت، هدف فقط فیلم ساختن است و یک‌ وقت، نه؛ دغدغه است؛من به‌شخصه نمی‌توانم از کنار مسائل عبور کنم؛ مردم فیلم‌هایی که جزء دغدغه‌هایشان هست و فیلم‌سازش نیز دغدغه‌مند است را حمایت می‌کنند؛ من اطمینان دارم مردم«دارکوب» را نیز حمایت می‌کنند و به تماشای آن می‌روند، باید بروند؛چراکه این فیلم با دغدغه ساخته‌شده است؛ آقای شعیبی می‌توانستند یک فیلم دیگر بسازند؛ همان‌طور که من هم می‌توانستم؛ اما وقتی موضوعی با مسئله شدن تبدیل به یک درد فراگیر می‌شود، به جامعه لطمه می‌زند و هیچ‌کس از آن اطلاع درستی ندارد چون پنهان است، طبیعتاً به سراغ آن می‌روم؛ فکر می‌کنم وقتی مردم این درد را حس کرده‌اند و به آن نزدیک هستند، پس حتماً امکان فروش آن برای ما وجود دارد ولی امکانات پخش برای ما کم است؛ سالن در اختیارمان قرار نمی‌گیرد و امکانات زیادی برای معرفی فیلم‌مان نداریم زیرا این کار هزینه دارد.

بهروز شعیبی: واقعیت این است که خیلی وقت‌ها وسوسه می‌شوم از جنس دیگری کارکنم؛ تعارف که نداریم، در نسل ما رقابت و فضایی وجود دارد که من حس کنم از یک جنس دیگر فیلم بسازم تا با آن فضا، اعتبار و آینده کاری خود را حفظ کنم؛ مخاطب، سالن و فروش بیشتر که حداقل بین دوستانی که در سینما کار می‌کنیم این موقعیتی که در حال حاضر دارم را از دست ندهم؛ اما اگر بخواهم بگویم که تصمیم گرفته‌ام فیلم اجتماعی نسازم، نه؛ دروغ گفته‌ام؛ زیرا تا روزی که معضل و مسئله اجتماعی وجود دارد سینمای اجتماعی هم هست و ما نمی‌توانیم سراغ آن نرویم.

خانم درخشنده فیلم «دارکوب» را در طرح و انعکاس مسئله اعتیاد و طلاق چطور دیدید؟ با توجه به این‌که جزو هیئت انتخاب جشنواره هم بودید.

فیلم «دارکوب» موضوعی را مطرح می‌کند که بحث زنان و اعتیاد آنان است.

مادری معتاد و فرزندی که نمی‌داندجلب محبت چه کسی بشود؛ که بعدهم می‌بینیم حتی به سمت مادر کشیده می‌شود.

مهم‌ترین بحث درفیلم «دارکوب» اعتیاد و خانواده است.

بحث شکستی که در خانواده به دلیل اعتیاد رخ می‌دهد و بچه‌هایی که دچار مشکل می‌شوند و آینده آن‌ها تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

زمانی که این فیلم را در هیئت انتخاب دیدم آن را پسندیدم؛ من فیلم‌های آقای شعیبی را دوست دارم؛ «دارکوب» بین فیلم‌هایی که ساخته‌شده بود تنها کاری بود که بحث زنان در جامعه فعلی و اعتیاد را مطرح کرده بود و این امر نشان از دغدغه‌مندی ایشان نسبت به جایگاه زن و مادر در جامعه دارد.

سخن آخر؟

پوران درخشنده: اگر گوش شنوایی وجود داشته باشد ما تمام حرف‌ها را زده‌ایم که اگر این اتفاق بیفتد به میزان زیادی موفق خواهیم بود.

بهروز شعیبی: تشکر می‌کنم از شما و خانم درخشنده و فرصتی که دست داد تا در کنار ایشان باشم.

ایشان سمت استادی دارند، از خانم درخشنده و بزرگان می‌آموزم؛ امیدوارم که شرایط به شکلی باشد که سینمای اجتماعی زنده باشد و زندگی کند و از برچسب زدن و عناوینی مثل سیاه نمایی در سینمای اجتماعی برای امر آموزش و ساختن آینده‌ای بهتر، پرهیز شود.

 

برچسب ها: سینمای ایران، گفتگو با کارگردان، کارگردان، پوران درخشنده، فیلم سازی، بهروز شعیبی، سینمای اجتماعی، اعتیاد و سینما تعداد بازديد: 613 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز