ابراهيم حسن بیگی؛ نویسنده و منتقد
حرف تکراری در حوزه فرهنگ همیشه این بوده که سرانه مطالعه در ایران پایین است و باید برای حل آن فکری کرد و اینکه پاشنه آشیل فرهنگ در جامعه ما کتابنخوانی است و این به هیچ وجه زیبنده کشوری چون ایران و جمهوری اسلامی نیست.
همه ما از شنیدن این حرف تکراری خسته شدهایم و چه بسا تکرار فراوان آن باعث شده قبح و زشتیاش از بین برود. تا کی باید اعتراف کنیم که ما ملت کتاب خوانی نیستیم؟
برخی اندیشمندان یکی از دلایل اصلی اضمحلال فرهنگی جامعه را همین کتاب نخوانی مردم میدانند و معتقدند اگر ما مردم کتابخوان و فرهیختهای داشتیم شاهد روابط بد اجتماعی، روابط نادرست اقتصادی و کسب و کار، فرهنگ غلط رانندگی، پرخاشگری و تندخوییهای رفتاری و نزاعهای خانوادگی و اجتماعی... نبودیم.
جامعهشناسان انحطاط فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هر جامعهای را ناشی از پایین بودن سطح شعور و فرهنگ و انسانیت مردم آن جامعه میدانند و چاره کار را در این میدانند که باید با ترغیب مردم به مطالعه، سطح آگاهی و شعور اجتماعی را بالا برد.
اما فرهنگ مطالعه چگونه بوجود میآید؟ آیا غیر از این است که مسئولان باید در قالب طرحی ملی به این معضل بپردازند؟
نقش دولت در تدوین و اجرای برنامهای جامع در حوزه فرهنگ برای افزایش سرانه مطالعه در کشور نقشی است محوری. و تنها دولت است که میتواند به این معضل بزرگ پایان دهد.
همت دولت در تدوین و اجرای طرح ملی سلامت نشان داد که اگر دولت بخواهد، تحول در فرهنگ هم شدنی است.
لذا پیشنهاد میدهم جناب دکتر عباس صالحی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی طرح ملی کتاب را سرلوحه کار خود قرار دهند.
بالاخره باید روزی این چه کنیم چه کنیمها در حوزه کتاب و کتابخوانی به دست وزیری توانا در جایی به پایان برسد و گمان من این است که اقای صالحی این توانایی را دارند که با تهیه و تدوین برنامهای چند ساله این معضل بزرگ فرهنگی را از ریشه حل کنند و مطمئن باشند که همه مسئولین بزرگ نظام از این طرح حمایت خواهند کرد.
اگر وزیر بهداشت طرح سلامت را و اگر وزیر امورخارجه طرح برجام را به سرانجام رساندند و در دولت امید تاثیرگذارترین وزیرها بودند.
آقای صالحی هم میتوانند با طرح ملی کتاب فرهنگ جامعه را در آستانه تحولی بزرگ قرار دهند.
در غیر این صورت آقای صالحی نیز مثل وزیران پیشین ارشاد در گرفتاریهای روزمره فرهنگی اسیر خواهند شد و نهایت سکان این کشتی طوفان زده را به دست خواهند گرفت بی آنکه نه از طوفان کاسته شود و نه ساحل نجاتی پیدا.
و حیف است شخص فرهیخته ای چون ایشان سکان انقلاب فرهنگی را به به دست نگیرد و تحول فرهنگی بزرگی به وجود نیاورد.
تحولی که میتواند در زندگی و معیشت نویسندگان و اهالی قلم تاثیر بسزایی داشته باشد.
تحولی که اقتصاد صنعت مرده نشر را زنده خواهد کرد.
تحولی که باعث خواهد شد کتابفروشیها رونقی بگیرند و از همه مهمتر اینکه فرهنگ و تمدن تاریخیمان بازگردد و با افتخار بگوییم که ما ایرانیان مردمانی فرهیخته بوده و همچنان هستیم.