پیمان اسماعیلی
*** دشواری سیلی زدن به مرد خطاکار!
موسوی به نوعی اولین بازیگری بود که با ایفای نقش یک زن افسر نیروی انتظامی حضور پررنگ زنان در نقشهای پلیس را کلید زد و در مجموعه «کلانتر» در نقش یک افسر پلیس جوان که ضمن جدیت و باهوش بودن در کار و دستگیری مجرمین، درگیر عاطفه و عشق هم میشود بازی موثری ارائه کرد.
بعد از این سریال بود که نقش زنان پلیس در مجوعههای پلیسی نسبت به گذشته پر رنگتر شد ولی موسوی کوشید درگیر تکرار مکررات نشده و برای همین در فیلم فانتزی و جذاب بایرام فضلی به نام «باز هم سیب داری؟» نقش یک دختر ماجراجو و اکتیو ایلیاتی را با ویژگیهای فانتزی بازی کرد.
او که از تجربه گرایی واهمه ندارد و حتی در سی و چند سالگی در مجموعه «شاید برای شما هم اتفاق بیافتد» نقش مادری دارای فرزندی 25 ساله را بازی کرده است با عاشقانه «رگ خواب» به سینماها آمده است.
«رگ خواب» حمید نعمتالله یکی از زنانهترین فیلمهای سالیان اخیر سینمای ایران است که نویسنده آن معصومه بیات از آنجا که خود یک زن بوده توانسته خیلی خوب تصویرساز زنانی از دو نقطه مقابل باشد؛ یکی زنان عاشق پیشه با بازی لیلا حاتمی که نیاز دارند به تکیه به مردان و دیگر زنانی درگیر تجارت با بازی لیلا موسوی که حس و حال را تعدیل میکنند و میکوشند برای پیش بردن بیزنس شان.
موسوی در این فیلم کوشیده به نوبه خود تصویری دقیق از زنان درگیر تجارت که ثروتشان عاملی میشود برای رکب خوردن از سوی مردان جوانتر را ارائه دهد.
بعد از مدتها فاصله از بازی در سینما با نعمت الله در فیلم «رگ خواب» همکاری کردید.
بعد از آن که فیلم «باز هم سیب داری؟» در گروه هنر و تجربه اکران شد حمید نعمت الله فیلم را دیده بود و از من دعوت کردند که در «رگ خواب» نقش خانم منصور را بازی کنم.
بعد از خواندن فیلم نامه، برای من ساختار داستانی فیلم «رگ خواب» و تفاوت نگرشی بین زن و مرد در مقوله عشق خیلی جذاب بود.
به نظر من جهان زنانه تفاوتهای زیادی با جهان مردها دارد. کامران شخصیت اصلی «رگ خواب» در جامعه مابه ازاء دارد و نمونههایش را زیاد دیدهام. به نظر من فیلم «رگ خواب» میتواند طرفداران زیادی بین خانمها داشته باشد و به یک فیلم محبوب زنانه برای خانمها تبدیل بشود.
در دهه نود با توجه به تغییرات در جامعه ایرانی به خصوص در کلان شهرها زنها حضور جدی تر در جامعه و مناسبات اقتصادی دارند و نقشی که بازی میکنید یعنی «خانم منصور» دارای چنین خصلتهایی است.
این نوع از زنها به واسطه قدرتی که دارند خیلی از مردان در زیر دستشان کار میکنند و می دانند برای مردها در شرایط فعلی جامعه خیلی پول و قدرت مهم است و دوست دارند با زنی ارتباط داشته باشند که این دو مولفه را در اختیار دارند. اغلب مردان ما از شرایطشان خسته شده اند و دوست دارند کسی آنها را در زندگی ساپورت کند.
به نظرم جهان مردانه فعلی خیلی شبیه جهان زنانه سالهای قبل تر شده که زنان توقع ساپورت مالی و روحی از مردها داشتند.
زنها الان بیشتر به دنبال استقلال و هویت داشتن هستند و مردها دنبال حمایتهای مختلفی هستند.
رفتارهای مردان هم مقداری زنانهتر شده است.
دیگر آن نقش محوری داشتن مردان در خانوادهها هم کم رنگتر شده است.
زنان در قبال چنین تغییر رفتاری مردان چگونه موضع میگیرند و واکنششان چیست؟
بسته به جنس و نوع تفکراتشان دارد.
معتقد هستید این وضعیت را پذیرفته اند؟
زنها نمی توانند خیلی وابستگی مردان را قبول کنند و با ماهیت کلی زنان چنین وضعیتی تناقض دارد.
فقط چند درصد از زنان میتوانند مردان را هم حمایت مالی و هم حمایت روحی کنند و خب این وضعیت چالشزا است.
البته چون زنها حالت پرورش دهنده دارند راحت میتوانند نقش مادرانه را برای مردان بازی کنند.
در چنین وضعیتی رابطه عاشق– معشوقی تبدیل به رابطه مادر– فرزندی میشود. در اطرافم رابطههایی این نوعی را زیاد میبینم!
قدرتی که خانم منصور دارد یا فقط به واسطه داشتن پول است و یا کاراکترش این گونه است.
خانم منصور زن مدیری است که اهل بیزنس است و در کارش هم موفق است.
به نظر شما حضور بیشتر خانم منصور در داستان باعث نمیشد یکنواختی نیمه دوم فیلم که فقط شاهد حضور شخصیت مینا هستیم کمتر میشد؟
نمی دانم. این سوال را بیشتر باید کارگردان جواب دهد.
آیا رابطهای که خانم منصور با کارمندش «کامران»- با بازی کورش تهامی- برقرار میکند بر اساس پر کردن نیازهای عاطفی صرفش است؟
زنها دو دسته هستند. یک سری مثل مینا هستند که شخصیت حمایتگری دارد و فوری میخواهد تسلیم شود و خودش و خانه را مهیا و آراسته کند تا مردش بیاید خانه و با او اوقات بگذراند و به نوعی دوست دارد سرویس بدهد و سرویس بگیرد.
دسته دوم زنان از جنس خانم منصور هستند و موقعی که با مردی رابطه عاطفی برقرار میکنند این رابطه را خط کشی و مدیریت میکنند و به نظرم رابطه عاشقانه ای با کامران ندارد.
کامران در چشم خانم منصور پسر جوانی است که هم کارهای مغازهاش را مدیریت میکند و هم به عنوان یک همراه با او سفر میرود و البته رابطهاش مرزبندی دارد و علیرغم اینکه با او رابطه دارد به کامران دستور میدهد و امر و نهی میکند.
به دلیل پر نشدن خلأ عاطفی کامران، او به سمت رابطه با مینا میرود. کامران هم به دلیل نیاز شغلی و مالی با خانم منصور رابطه دارد و به او علاقه ای ندارد.
خشونتی که در صحنه آخر فیلم و سیلی زدن کامران توسط خانم منصور انجام میدهد با توجه به شخصیت آرام شما بازیش کار دشواری نبود؟
خیلی سخت بود و برای گرفتن این صحنه چند بار این سکانس را فیلمبرداری کردیم. زیرا در سیلی زدن من خشونتی که نعمت الله نیاز داشت در نمی آمد.
رفتار نعمت الله در این سکانس برایم جذاب بود که من را آزاد گذاشت تا استنباطم را داشته باشم و بتدریج توانستم خشوتی که نیاز این سکانس بود را در بازیم ارائه کنم.
دلیل عمده عصبانی بودن و ابراز خشنونت خانم منصور حالت نزار و درمانده مینا بابت رفتارهای کامران بود.
با توجه به نقشهای کمی که در سینما بر خلاف تئاتر و تلویزیون بازی کرده اید به نظر میرسد دقت زیادی روی انتخاب نقشها دارید؟
بله، این دقت در شروع کار حرفه ای بازیگری هم در من وجود داشت اما این وسواس و دقتم در انتخاب نقشها در سالهای اخیر هم بیشتر شده است و دوست دارم نقشی را بازی کنم که برایم دارای لذت روحی و ذهنی باشد و دستآوردی به همراه داشته باشد.
به نظر من بازیگری تنها شغلی در دنیا است که میتوانیم نقش آدمهای مختلف اعم از پلیس، پزشک، دزد، منفی و خاکستری و غیره را تجربه کنیم و خودمان را مورد روانکاوی قرار بدهیم به همین دلیل است هیچ وقت به بازیگری به چشم شغل و منبع درآمد فکر نکردهام و در مقطعی شاید نقشهایی را بازی کردم که زیاد دوستشان نداشتم، زیرا نمیخواستم از چرخه بازیگری دور شوم.
بعد از بازی در فیلم «بازهم سیب داری؟» آن هم در قالب نقشی که مورد علاقه ام بود خیلی از پیشنهادات را قبول نکردم و در بازیهایم در سینما وقفه ایجاد شد.
در مجموعه «کلانتر» نقطه مقابل «رگ خواب» بودید و جلوه ای از شخصیت زن پلیس ایرانی را نشان دادید که بعدا خط شکن حضور متفاوت زنها در سریالهای تلویزیونی در قالب نقش پلیسها بود؟
شاهمحمدی در سریال کلانتر پرداخت خوبی نسبت به زن پلیس انجام داده بود و بعد از این سریال بتدریج حضور خانمها در نقش زنان پلیس چه در حوزه عملیات و چه درحوزه مدیریت پررنگتر شد و کارگردانهایی مثل مسعود آب پرور، داود میرباقری و مهدی فخیم زاده در سریالهایشان چنین رویکردی را دنبال کردند.
به نقشم در سریال «کلانتر» و ایفای یک زن افسر نیروی انتظامی که آرام ومتین است علاقه زیادی داشتم همان قدر که به نقشم در «رگ خواب» علاقه داشتم.