حمید عبدالحسینی- نویسنده و کارگردان
تحریریه زندگی آنلاین : از سنت ساخت سریالهای مناسبتی به فراخور رویدادهای ملی و مذهبی بیش از دو دهه میگذرد و در همه این سالها آثاری با کمیت و کیفیتهای مختلف را شاهد بودهایم؛ اما آنچه در این روند به شکل فزایندهای با کاستیهای بعضاً فراوانی روبهرو شده افت محسوس عناصر کیفی در تولید چنین محصولاتی ست که بهتبع کاهش چشمگیر مخاطبان را نیز به همراه داشته است که نمونههایی از آن را در تولیدات ماه رمضان امسال نیز شاهدیم. در یک ارزیابی کلی میتوان عوامل بسیاری را در ایجاد چنین شرایطی دخیل دانست که ازجمله مهمترین آن چهارچوبهای محدود سیاستگذاری در ساخت مجموعههای تلویزیونی است که در نگاه کلیتر نهفقط آثار مناسبتی، لیکن تمام برنامههای نمایشی سیما را شامل شده است.
این نظارتهای عمدتاً برآمده از سلیقه که کارکردی جز در نظر گرفتن مصلحت را در پی ندارد بزرگترین ضربه را در حوزه انتخاب سوژهها و ایدههای دستمایه قرارگرفته، وارد آورده است بهنحویکه دیگر با کمتر موضوع تازه و بهروزی که دغدغهها و مسائل مبتلابه اجتماع را با نگاهی صریح و مبتنی بر واقعیتها بازتاب دهد روبهرو هستیم که نتیجهای جز عدم تمایل خیل عظیمی از فیلمسازان کار بلد و حرفهای در حوزه سریال سازی و کوچ آنها به عرصه نمایش خانگی را به همراه نداشته است؛ کارگردانانی که در سالهای نهچندان دور مجموعهای از بهترین آثار را تولید و روانه آنتن کردهاند. دایره برخوردهای نظارتی (سلیقه) در این سالها نهفقط در بحثهای پیش از تولید که در جنبههای اجرایی نیز رشد ناموزون و مخربی یافته و نوع جدیدی از ممیزی را از حیث مواردی چون پوشش، جغرافیا و … شکل داده که مانعی جدی در ایجاد ارتباط مؤثر مخاطب و شرایط زیست شهری و اجتماعیاش با چنین تولیداتی است.
وجود عنصر ارزشیابی و نظارت فینفسه بههیچروی موضوع مذمومی نبوده و نیست و در اکثر کشورهای دنیا چنین اهرمهایی جهت پالایش آثار مختلف فرهنگی مورداستفاده قرار میگیرد اما آنچه در بهرهمندی از این عنصر حساس میبایست مورد محافظت قرار گیرد یکی در نظر گرفتن نگاهی کاملاً غیر سلیقهای و پرهیز از هرگونه افراط و تفریط و دیگری تقدم بخش ارزشیابی و بررسیهای کیفی بر عناصر نظارتی و تعدیل است؛ مواردی که متأسفانه در کشور ما تا به امروز روندی معکوس را طی کرده است و شاید همین موضوع عرصه را برای حضور افراد ناکارآمد و کنار رفتن چهرههای تأثیرگذار فراهم آورده و درنتیجه آثاری عمدتاً واپسگرا، کهنه و فاقد خلاقیت و جذابیت را رقمزده است که بافاصلهای چشمگیر عقب تراز مخاطب قرار میگیرند کما اینکه پتانسیلهای فراوان و مغفول بیشماری از حیث استعداد درزمینه های مختلف، پشت درهای بسته به کورسوی امیدی برای گشایش میاندیشند و تجربه ثابت کرده هرگاه با درایت یک مدیر چنین بستری فراهمشده شاهد ساخت مجموعههایی با ترازبالای تعداد و میزان رضایت مخاطبین بودهایم و همچنان میتوان به چنان دستاوردهایی دستیافت.