اشرفالسادات موسوی
در سالهای اخیر فارغ از حضور چشمگیر بانوان در حیطه بازیگری در حیطههای کارگردانی و حتی تهیه کنندگی هم شاهد حضور بانوان بودهایم و این میتواند نویدی باشد بر اینکه سینمای ایران در سالهای آینده و به واسطه تأثیرگذاری بیشتر بانوان بتواند برخی از دغدغههای این طبقه از اجتماع را به گونهای شفافتر و ملموستر ارائه کند.
سبد اکران دوم سال خوشبختانه دارای آثاری است که بخش عمدهای از درام خود را متکی بر نقش بانوان بازیگر پیش میبرند؛ بانوانی که از ساختار کمدی گرفته تا درامهای جنگی و البته ملودرام اجتماعی، به خوبی میتوانند جایگاهی مؤثر از خود ارائه کنند.
در حرکت تدریجی است که رشد روی میدهد و در مورد ارتقای سینمای زنانه هم همین حرکت آهسته اما پیوسته است که میتواند مثمرثمر باشد و مخاطبان را با آثاری روبرو کند که تداعیگر جایگاه واقعی بانوان در جامعه هستند.
*«نقطه کور»؛ تطهیر زن ایرانی
در سالهای اخیر کم نداشتهایم فیلمهایی را که قصد کردهاند با پیش کشیدن مبحث خیانتهای زناشویی و اپیدمی شدن آن در جامعه شرایطی را فراهم کنند برای آسیب شناسی این خیانتها.
این گونه آثار که در آنها کفه تلخ و تراژیک مضمون خیانت پررنگتر است موجب آن شد که در مخاطبان نسبت به این آثار نوعی زدگی ایجاد شود چون فقدان راه حل در کنار باز کردن صورت مسأله به تنهایی کافی نبود.
«نقطه کور» که دومین فیلم بلند مهدی گلستانه بعد از «نازنین» است اما سعی دارد در کنار ارائه ریشههای سوءظن زوجهای تازه ازدواج کرده به نوبه خود بکوشد درباره راههای برون رفت از این سوءظنها هم تصویری مطلوب ارائه کند.
در «نقطه کور» هانیه توسلی به خوبی ایفای نقش بانویی را برعهده گرفته سختکوش که برای حفظ زندگیش هر کاری لازم است انجام میدهد.
او همسری دارد که به دلیل شغلش که جوشکاری زیر آب است حدوداً سه هفته از هر ماه را در جنوب کشور به سر میبرد و در یکی از بازگشتها به تهران است که دچار شکی غریب به همسرش میشود؛ شکی که زندگی آنها را تا تبدیل شدن به جهنم و در نهایت جدایی پیش میبرد اما شک که برآمده از ذهنیات کودک این خانواده است خیلی زود مخاطب را با نوعی بیماری که در فرزند وجود دارد روبرو کرده و در نهایت این بانوی ایرانی است که تطهیر میشود.
تطهیری که لازمه امیدبخشی به ملودرامی دهه نودی است.
*«ویلاییها»؛ زنان در میانه میدان
«ویلاییها» از جمله آثار دفاع مقدسی سالیان اخیر است که هرچند در حاشیه جنگ میگذرد اما بار داستانی خود را بر دوش زنان قرار داده است؛ داستان «ویلاییها» که کارگردانی آن را هم یک کارگردان زن به نام منیر قیدی برعهده داشته است درباره کمپی است که در دوران جنگ در نزدیکی خط مقدم وجود داشت و همسران رزمندگان در این کمپها مستقر بودند و به نوبه خود میکوشیدند هم نزدیکتر به همسرانشان باشند و هم شرایط تهیه و ارسال برخی اقلام مصرفی رزمندگان را فراهم کنند.
گره «ویلاییها» زمانی شکل میگیرد که با دو زن دارای دیدگاه متفاوت نسبت به جنگ در این کمپ روبرو میشویم؛ یکی از این زنان با بازی پریناز ایزدیار تصویری مثبت و کاملاً پالوده از همسر یک رزمنده ارائه میکند؛ تصویری که پیشتر نظیرش را در آثار تلویزیونی فراوان دیدهایم اما تعارضات این کاراکتر با زنی دیگر با بازی طناز طباطبایی است که پیشبرد داستان را شکل میدهد.
زن دوم داستان به مانند زن اول به همه چیز نگاهی معنوی ندارد و بیشتر از آن نگران وضعیتی است که بدان دچار شده؛ وضعیتی که البته میتواند در میان بخشی از مخاطبان هم سمپاتی ایجاد کند.
ثریا قاسمی بعد از سالها با «ویلاییها» به سینما بازگشته است؛ در نقش مادربزرگی که پسرش به جبهه رفته و حالا او نیز به کمپ آمده است!
«ویلاییها» تصویرسازی خوبی از حال و هوای زنان ایرانی ارائه میدهد؛ آن هم زنانی که در هنگامه بحران میکوشند شمایلی متفاوت از خود ارائه دهند.
* «نهنگ عنبر: سلکشن رؤیا»؛ سفر به دهه 60
برای آنها که قسمت اول کمدی «نهنگ عنبر» را دیدهاند یقیناً تماشای قسمت دوم آن جذاب خواهد بود.
در قسمت اول با «رؤیا» و «ارژنگ» آشنا شدیم که بعد از فراز و فرود فراوان در نهایت با یکدیگر ازدواج میکنند و در قسمت دوم و بعد از ازدواج این دو نفر است که پیش درآمدی را خواهیم دید بر رابطه فعلی آنها.
در قسمت دوم «نهنگ عنبر» که عنوان آن «سلکشن رؤیا» برآمده از نوارهای کاست صوتی است که در دهه شصت بسیار متداول بود و البته ارژنگ با بازی رضا عطاران هم در قسمت پیشین از این کاستها برای دختر محبوبش رؤیا با بازی مهناز افشار هدیه میبرد، داستان این دختر و پسر را در دهه شصت میبینیم.
روایت اتفاقاتی که این دختر و پسر جوان در آن دهه با آن روبرو بودند البته با ورود یک دوست قدیمی که حسام نواب صفوی نقشش را بازی میکند وارد مسیر تازهای میشود؛ اتفاقاتی که البته پر شده است از رگههای طنز مورد نیاز در چنین کمدیهایی.
در «نهنگ عنبر 2» به مانند قسمت قبلی شوخی با برخی محدودیتهای اجتماعی دهه شصت وجود دارد و سامان مقدم تأکید کرده با زبانی طنز و نه برخورنده به شوخی با این محدودیتها بپردازد.
مهناز افشار در «نهنگ عنبر 2» همچنان سعی خود را کرده تا منطبق با تیپ دختری جوان که خودش هم نمیداند هدفش از زندگی چیست و در این بین سفر خارج برایش یک آرزوست ایفای نقش کند.
*«آشوب»؛ زنان در دل تاریخ
«آشوب» از جمله فیلمهای متفاوت این سالهای سینمای ایران است. متفاوت از آن جهت که فیلم کاملاً در دل تاریخ میگذرد و فضای بسته آپارتمانی که در دهه اخیر سینمای ایران را گرفتار تکرار مکررات کرده در آن به چشم نمیخورد.
کاظم راست گفتار کارگردان «آشوب» که پیشتر و در ساخت کمدی «چک» هم تواناییهای خود را در کنترل نماهای بیرونی و مملو از تعداد بالای بازیگر نشان داده بود در «آشوب» در فضایی موزیکال به مرور داستان اولین فارغالتحصیل ادبیات دانشگاه تهران پرداخته است.
فارغالتحصیلی که از پیش پرده خوانی در لاله زار شروع میکند اما به ناگاه در کوران حوادث دهه سی خورشیدی زندگیش با سیاست گره خورده و حوادث غریبی را تجربه میکند.
زنان «آشوب» در برابر این کاراکتر اصلی با بازی کورش تهامی است که جایگاه خود را پیدا میکنند.
یکتا ناصر و لیلا اوتادی از جمله بازیگران زن «آشوب» هستند که هر یک نماینده یک قشر از بانوان ایرانی را ایفا میکنند.
کارگردان سعی زیادی نکرده که برای تصویرسازی زنان فیلمش گرفتار ظاهرسازی شود و برای همین است که خیلی خوب میتوان با کاراکترهای زن فیلم ارتباط گرفت و حتی آنها را نمونهای دانست از برخی آدمهایی که این روزها دور و برمان فراوان میبینیم.