مه جبین محمدی
پلاسکو برج 54 ساله پایتخت ایران در شعلههای آتش عمرش به پایان رسید
ساختمان پلاسکو ۱۷ طبقه با اسکلتِ فلزی که در سال ۱۳۴۱ افتتاح شده بود، یکی از مهمترین مراکز تولید و فروش پوشاک در تهران بود.
ساختمان پلاسکو در روز پنجشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۵ پس از ۵۴ سال از زمان ساخت بر اثر آتشسوزی فروریخت و ۵۶۰۰ واحد تجاری در آن نابود شد.
ساختمان پلاسکو در حالی بعد از 4 ساعت سوختن، فروریخت که هنوز تعداد زیادی آتشنشان درحال مهار آتشسوزی، در بیرون و داخل ساختمان بودند.
ساختمان پلاسکو در کنار ساختمان آلومینیوم از اولین بلندمرتبههای تهران شمرده میشد.
ساختمان پلاسکو نماد تهران جدید و معماری مدرن در پایتخت و به عنوان یک شاخص شهری محسوب میشد.
ساختمان پلاسکو با ارتفاع ۴۲۲ متر در زمان اتمام ساخت در سال ۱۳۴۱ بلندترین ساختمان تهران بود تا اینکه در سال ۱۳۴۲ ساختمان فعلی بورس تهران با ارتفاع ۶۸ متر عنوان بلندترین ساختمان پایتخت را از پلاسکو گرفت.
پنج شنبه 30 دی ماه ساعت 7/30 صبح خبر داده شد پلاسکو برج 54 ساله پایتخت دچار حریق شده است در ساعات اولیه هنوز کسی به این باور نرسیده بود که ممکن یکی از قدیمیترین برجهای کلان شهر ایران طعمه حریق شود.
شاید تصور بر این بود که طبقهای از این ساختمان دچار آتشسوزی اندکی شده است و به سرعت خاموش میشود اما متاسفانه این اتفاق به بدترین شکل ممکن رخ داد و حدود چهار ساعت بعد از اعلام آتش سوزی، ابهت پلاسکو فروکش کرد و نقش زمین شد.
با توجه با گستردگی آتش، نیروهای بسیاری از ایستگاههای آتش نشانی به ساختمان پلاسکو هدایت شدند اما گویا هیچ قدرتی نمیتوانست آتش پلاسکو را خاموش کند.
ساعت 11:30 ابهت ساختمان پلاسکو فروکش شد و به زمین نشست. با فروپاشی این ساختمان غم و ماتمی سراسر پایتخت را فرا گرفت و تهران عزادار شد.
عدهای از شهروندان عزادار عزیزانی شدند که زیر آوار ماندند و کسی نتوانست به آنها کمک کند. عزادار پدر، همسر، پسر، دایی، عمو، همکار، دوست و ... .
اما ایران و تهران عزادار همه این عزیزان بود. گرد غم به یک باره در تهران و سپس در ایران پاشیده شد.
مردم تهران خیلی سریع احساس همدری و ابراز ناراحتی خود را اعلام کردند پس از اینکه جمعیت عظیمی از شهروندان تهرانی از رفتن به محل حادثه ناامید شدند دست به دعا برداشتند و برای عزیزانی که در ساختمان پلاسکو اسیر دود و آتش شده بودند دعا خواندند.
همبستگی مردم پایتخت برای ابراز همدری با آتش نشانان زحمت کش و عزیزان از دست رفته ستودنی بود و شاید این حرکت پسندیده مردم به مدد شبکههای اجتماعی بود چرا که با اطلاع رسانی به یکدیگر اقدام به کارهای خوبی کردند.
بسیاری از مردم تهران و ایران با حضور در ایستگاههای آتش نشانی شمع روشن کردند و با در دست داشتن شاخه و دستههای گل از آتش نشانان عزیز قدردانی کردند.
متاسفانه گله گذاریها در حادثه ساختمان پلاسکو کم نبود. برخی از شهروندان با بی فکری و نادانی تمام برای سلفی گرفتن با ساختمان سوخته به آنجا میرفتند و به جای اینکه راهگشایی باشند گره در کار نیروهای زحمت کش آتش نشانی وارد میکردند.
جای بسی تأسف است که چرا عدهای برای هیچ کاری ملاحظه نمیکنند واقعاً سلفی گرفتن با درد و غم دیگران چه لذتی دارد؟ چه سودی از کار اشتباه نصیب این افراد میشود.
عدهای از خبرنگاران و عکاسان هم گله مند بودند. که چرا بین آنها و سلبریتی ها تبعیض قائل شدند. رسالت خبرنگاران اطلاع رسانی به مردم است و رسالت عکاسان هم تهیه عکسهای خبری.
اما در برخی از روزها از حضور خبرنگاران و عکاسان ممانعت به عمل آمد اما یکی از هنرپیشههای زن با در دست داشتن شیرینی و دیگری با پوشیدن لباس آتش نشانان برای ابزار همدری به محل ساختمان پلاسکو رفتند!
آیا در آن موقعیت حضور سلبریتی ها برای مطرح شدن بیشتر واجب بود و یا رسالت خبری خبرنگاران و عکاسان؟!
یکی از اتفاقات جالبی که در حین فعالیت آتش نشانان رخ داد این بود که همکاران خانم آتش نشان برای همکاران مرد خود لقمه صبحانه آماده میکردند، شاید از نظر خودشان کمترین کاری بود که میتوانستند انجام دهند اما در آن موقعیت و با آن شرایط غمگینکاری همدلی خوبی بود.
عده دیگری از شهروندان هم از اطراف پلاسکو مواد غذایی و نوشیدنی برای عزیزان آتش نشان فراهم میکردند.
آتش نشانان در حادثه پلاسکو از جان مایه گذاشتند و مسئولیت پذیری و شجاعت این عزیزان قابل ستایش است.
آتش نشانان مانند سربازان جبهه جنگ با فداکاری و گذشت خود را زبانزد خاص و عام کردند اما نکته قابل تأمل این است که آتش نشانان ما با کمترین امکانات و عدم شرایطی که بتوانند نکات ایمنی را رعایت کنند مسئولیت پذیری خود را نشان دادند.
آنها جان خود را در آوار پلاسکو از دست دادند تا به ایمان و فداکاری خود را به هم وطنان و هم نوعان خود نشان دهند.
و این اولین باری نیست که آتش نشانی با مرگ و زندگی بین شعلههای آتش دست و پنجه نرم میکند تا بتواند جان شهروندی را نجات دهد.
بهتر است هر شهروندی برای کمک به هم نوع خود شروع به فرهنگ سازی کند. به عنوان مثال؛ اگر در شبکههای اجتماعی از یکدیگر تقاضا میکنیم برای چهارشنبه سوری از مواد محترقه استفاده نکنیم تا جان آتش نشانان در امان باشد.
این خبر در تمامی کانالها دست به دست میشود و مورد تشویق و تحسین قرار میگیرد، پس برای دیگر کارها نیز میتوانیم همین طور فرهنگ سازی کنیم و دست به دست هم دهیم تا شاید در آینده کمتر دچار اتفاقات ناگوار باشیم، شاید کمتر شاهد از دست رفتن هم وطنانمان باشیم.
شاید کمتر فاجعههای دردناک برای عزیزانمان رخ دهد و قطعاً با کمک و همدلی یکدیگر میتوان شاهد تکرار تجربههای تلخ نبود.
تحلیل عکس العمل کاربران ایرانی در فضای مجازی نسبت به حادثه پلاسکو نشان داد که اکثر مردم ایران در شهرهای مختلف کشور از قربانیان، عوامل نجات، بازماندگان، متضرران و خسارت و آسیب دیدگان این حادثه حمایت و همدردی کرده و برای کمک داوطلبانه ابراز آمادگی میکنند.