مریم جعفری حصارلو؛ عضو کانون ملی منتقدان تئاتر و خانه سینما
چه کسی راپورتهای دکتر مصدق را میخواند؟
نمایش از آنجا آغاز میشود که رادیو در سال 1320 داستان کودتای 28 مرداد و مرگ دکتر مصدق را نقل میکند و رسانه -رادیو- اولین راوی در اثر نمایشی راپورتهای شبانه دکتر مصدق است.
دومین راوی شخص مصدق پس از مرگ است. او که به تازگی جان به جان تسلیم کرده است؛ از روی تخت خود برمی خیزد؛ خودش را به شیوه فاصلهگذاری برشت معرفی میکند و راوی قصه ما میشود.
سومین راوی سوم شخص مفرد است که داستان را روایت میکند. بنابراین اولین تاکید نمایشنامه نویس بازیهای روایتی است و چالش روایتهای مختلف تا توجه مخاطب را جذب کند.
لذا میتوان موضوع روایت و راوی در این اثر نمایشی را کلیدی ترین مسئله آن دانست.
استلیزاسیون در شیوه اجرایی استفاده شده و میزانسنها، تابلو سازی بسیار به شیوه آثار تاریخی نزدیک میشود.
اصولا در آثار تاریخی، دیالوگها بلند و گاه ریتم کند میشود. بنابراین کارگردان باید نسبت به کندی ریتم در جای جای صحنه دقت کند تا نمایش با کندی ریتم مواجه نشود و طولانی بودن صحنه سبب خستگی مخاطب نشود.
در بخشهایی که مونولوگهای بلند از سوی شخصیتها اجرا میشود؛ باید به کندی ریتم اثر توجه داشت.
از سوی دیگر میتوان گفت مخاطب شاهد یک گزارش ژورنالیستی و در عین حال نمایشی در قالب روایت ساختارگرایانه است و اصغر خلیلی به خوبی توانسته است ویژگی استلیزاسیون را در طراحی صحنه و دکور ارائه کند.
استفاده کاربردی و به جا از دکور یکی از ویژگیهای منحصر به فرد این اثر نمایشی است. چنانچه سردر مجلس شورای اسلامی تبدیل به سر در منزل دکتر مصدق، کوچه، بازار و خیابان و... میشود.
همچنین نوعی نمادگرایی در اکسسوار و وسایل صحنه وجود دارد؛ چنانچه چکمه مفاهیم کنایی و معانی ضمنی مختلفی را در بردارد. چکمهها به جای افراد درجه اول مملکتی روی میز غذا چیده میشود.
چکمهها در پای سربازان است. چکمهها سمبل قدرت و یا عوامل نظامی پشت صحنه کودتا و یا قدرت حاکمه حتی در نیازهای اولیه -غذا خوردن-، قدرت حاکمه و...است.
این عنصر بیش از بیش به تغییر فضای رئالیستی کمک میکند تا آنجا که اثر در ذیل ریشههای سوررئالیستی شکل میگیرد و کارگردان با خلاقیت توانسته است فضای سوررئالیستی و ذهنی روایی را در جریان نمایشی تاریخی نشان دهد.
یکی دیگر از ویزگیهای برجسته این نمایش، بازی قابل توجه، استلیزه و بسیار جان دار ایرج راد، فرهاد آئیش، خسرو احمدی، رویا میرعلمی، نرگس محمدی و.... بود.
در میان بازیگران یاد شده خسرو احمدی، رویا میرعلمی و نرگس محمدی بازیهایی تقریبا رئالیستی و واقع گرایانه دارند.
فرهاد آئیش و ایرج در ایجاد فضای غیر روالیستی و حتی اکسپرسیونیستی و سوررئالیستی با استفاده از استلیزه کردن حرکات و حتی نحوه بیان دیالوگها موثر هستند.
هرچند رویا میر علمی و خسرو احمدی نیز در شخصیت پردازی رئالیستی بسیار موفق هستند.
اما در استفاده از بازیگران کوچه و بازار و سیاهی لشکر باید کمی تعمق بیشتری شود.
اگرچه حضور سیاهی لشکر سبب نشان دادن واقع بینانه کودتای 28 مرداد میشود اما تنها حضور بی شمار مردم کوچه و بازار کافی نیست.
به نظر میرسد در طراحی حرکت و ایجاد تابلوها خلاقانه تر میتوان در نظر گرفت تا از همهمه و بی نظمی روی صحنه اجتناب شود.
در عین حال ترکیب بندی و نور پردازی، سبب فضاسازی خاص شده و حتی در روند روایتها موثر است. تا جایی که نمایش همچون یک خواب آشفته و یا رویای پس از مرگ میتواند، تعبیر شود.
در نهایت کارگردان نگاهی نو به یک جریان دارد. نمایش در ساعت 18 در طول تیر و مردادماه در تالار وحدت به روی صحنه میرود.