سمیرا مرادی
«ملاقات با خانم دوبلور» روایت 10 داستان کوتاه به قلم بهزاد باباخانی است. نویسندهای نواندیش که سعی میکند فصل تازهای را در داستان نویسی شروع کند.
فصلی که فضاهایش برای مخاطب امروز ملموس است، فضاهایی بیشتر تجربه شده در زندگی شهری از گذشته و امروز. تکه پارههای وجود آدمهایی که خود ماییم و در پیچ و تاب افکار و تجربهها در نوسانیم.
روایت بیهویتی و هویت در دستهای نویسنده است؛ برجها با آپارتمانها فرق دارند عنوان اولین داستان این مجموعه است. مخاطب پرت میشود به کودکی اما آن بخش از کودکی که کمتر روایت شده؛ شرح زیباییهای ذهن کودک آن هنگام که دارد تلخی جهان اطرافش را مشاهده میکند و این مشاهدات را تا آخر با خود میکشاند.
رسوبات روانشناسی فروید در عمل و عکس العملهای پیمان پسربچه داستان این را به ذهن مخاطب متبادر میکند که او در آینده با چه مسائلی دست به گریبان خواهد بود. هر کدام از داستانها فضای منحصر به فردی دارند اما یکی از نکات خوب این اثر، چیدمان متناسب و همخوان داستانهاست.
داستانها با یک نخ نامرئی به هم وصل هستند بی آنکه به هویت مستقل داستان دیگر لطمه وارد کنند. باباخانی همان قدری که درگیر برجها و آسمانخراشهاست، به همان میزان هم به خانههای توسری خورده قدیمیبا آدمهایش میپردازد.
آدمهایی که هنوز وارد مناسبات مدرنیته نشدهاند و البته ما همه آنها را خوب میشناسیم.
شاید نقطه عطف قلم باباخانی برای مخاطبش درگیر کردن او با شخصیتها و فضاهای متناقض است. شخصیتهایی که در لایههای سنتی زیست میکنند و فضاهایشان هم به فراخور باورهایشان وهم آلود و غیر قابل باور است.
در مقابل آنها آدمهای جدید قرار گرفتهاند با فضاهای نویی که همچنان در شناخت آن میکوشند. خواب، رویا و وهم عناصری اند که نویسنده به خوبی با آنها بازی میکند و به ماهیتشان چیره است.
یکی از جذابترین قسمتهای داستانهای باباخانی بخشهایی است که شخصیتهایش در رویا فرور فته اند. پل زدن بین رویا و واقعیت امری است که نویسنده به خوبی از عهده آن برآمده است.
در کنار اینها از نقاط کور و غیرشفاف نباید غافل شد. در داستان ملاقات با خانم دوبلور، گسستگی در روایت، کشش داستان را کم کرده و به همواری راه روایت ضربه میزند.
شاید تلاش برای گریختن از تیغ سانسور و رها کردن وقایع به حال خود باعث چنین امری شده است. در این داستان باید سپیدخوانی کرد چون خیلی دیالوگها گفته و خیلی فضاها ترسیم نشدهاند.
اگر قصد نویسنده همین بوده باید بگوییم در این امر موفق نبوده که مخاطب را همراه خود نگه دارد.
نکته دیگر این است که داستانهای بسیار قوی تر و جذاب تر در این مجموعه وجود دارد که برازنده اسم کتاب باشد؛ داستانهای مانند لطفا در این مکان آشغال نریزید و میخ فولادی، اما در نهایت انتخاب نویسنده نام داستان سوم کتاب است.
فانتزی، رویا، واقعیتهای تلخ وتکان دهنده، روابط عاطفی، پدیدههای اجتماعی و طیف مختلفی از شخصیتها آن چیزی است که مخاطب در این مجموعه با آن مواجه است.
شخصیتهای باباخانی راحت کارهای بد میکنند به همان اندازه که راحت گرایش به خوبی دارند اما شاید بریدهاند و نمیتوانند، شاید راهش را بلد نیستند که به رویا میزنند و در توالت بالا میآورند، همه زندگی شان را، مثل خیلی از آدمهایی که در زندگی با آنها برخورد میکنیم.
توجه نویسنده به تازه به دوران رسیدهها در چند جای اثر و نقد تند و تیز نویسنده در داستان لطفا در این مکان... درباره بازار شعر و ترانه امروز از چشم مخاطب پنهان نمیماند.
مخاطبی که به همان اندازه که داستان میخواند ترانههای بیخاصیت هم گوش میدهد و مگسان گرد شیرینی را هم از قضا خوب میشناسد.
در این مورد او به خوبی پدیده مورد نظرش را رج میزند. بدون شک نویسنده این مجموعه راه سختی پیش رو دارد، راهی که اولین گام آن را محکم و پر قدرت برداشته است.
این ذهنیت و این تخیل توان آن را دارد که در گسترهای وسیعتر قلم بزند و همه اینها به قلم و اراده او بسته است. ما نشستهایم تا مجموعههای بعدی زیر چاپ بروند.
کتاب «ملاقات با خانم دوبلور» امسال توسط نشر افق در 131 صفحه و با قیمت 7000 تومان به بازار آمده است.