محترم صفدریسلطانی
امان از بادهای موسمی
آزاده نامداری بیش از آن که به واسطه سبک اجرای خود مورد توجه قرار گیرد که در این حیطه دنبالهروی چهرههایی همچون فرزاد حسنی، رضا رشیدپور و حتی جواد یحیوی بود به واسطه انتخاب چادر ملی برای پوشش و تأکید مدام بر آن که خانوادهاش نسل اندر نسل چادری بودهاند خود را در کانون توجه قرار داد.
او کار اجرای خود را در زادگاهش کرمانشاه آغاز کرد و بعد از آمدن به تهران و حضور به عنوان مجری در برنامههای مختلف از «غیرمنتظره» تا «شب نشینی» و «خانومی که شما باشی» سعی کرد ردپایی پررنگ از خود در حیطه اجرا برجای گذارد اما مشکل آنجا بود که او نه قدرت استدلال رشیدپور را داشت که بتواند به راحتی مهمانانش را به چالش بکشد و نه صراحت فرزاد حسنی را که مخاطب با او سمپاتی پیدا کند.
او حتی مانند یحیوی رفتارهای پیشروانهای مانند نشستن روی زمین و اجرا کردن را هم نداشت و همین شد که مهمترین الهمانی که بر آن مانور میشد استفادهاش از چادر ملی چه در برنامههایش و چه زمانی بود که در انظار ظاهر میشد.
نامداری که زمانی به واسطه ازدواج با فرزاد حسنی و سپس جدایی زودهنگام از وی و انتشار تصاویری از مضروب شدن توسط فرزاد در فضای مجازی در کانون مظلومیت قرار گرفت بعد از ممنوع التصویری در تلویزیون، ماههای اخیر را با ازدواجی پرسروصدا با سجاد عبادی آقازاده رحیم عبادی قائم مقام دانشگاه مهرالبرز و فرزنددار شدن و سپس اجرای برنامهای به نام «آبان» در فضای مجازی پشت سر گذاشت.
البته که این دومی یعنی اجرای برنامه چنان که باید مورد توجه قرار نگرفت چون دیدگاه نامداری نسبت به فضای مجازی همان دیدگاهش نسبت به مدیوم رسانه ملی بود و وی به جای آنکه بکوشد با نزدیک شدن به مخاطب برنامهاش را مجالی کند برای طرح دغدغههای آنها امتداد مسیری را رفت که در برنامههای دیکته شده رسانه ملی دیدهایم.
بنبست در اجرا و اتهام تذبذب
دیده نشدن «آبان» این نیاز را ایجاد میکرد که نامداری برای ماندن در کورس مجریان فعال هم که شده به سراغ تغییر روش و سبک اجرای خود رفته و عرصههایی تازه را بپیماید برای دیده شدن اما این اقدام صورت نگرفت تا اینکه به ناگاه میانه تابستان امسال در کانون توجه قرار گرفتن برای آزاده نامداری از طریق انتشار تصاویری خاص از او در سوئیس رقم خورد!
مخابره تصاویری سرباز از نامداری در سوییس و آن هم نشسته بر میزی با نوشیدنیهای خاص به ناگاه او را در کانون انتقادات قرار داد.
تجسس در زندگی خصوصی چهرههایی که به واسطه حضور در سینما یا تلویزیون شناخته میشوند روند حسنهای نیست اما طبیعی است که اگر رفتار و گفتار یک چهره در رسانههای رسمی در تناقض با افعال بیرونیاش باشد از نقد مخاطبان روزگار ما نمیرهد…
تصاویر و فیلمهایی از حضور آزاده نامداری که به همراه همسر دومش در حال گذران اوقات فراغت در سوئیس منتشر شد تصاویری بدون حجاب بود که در آنها نامداری را بر سر میزی می بینیم که نوعی خاص از نوشیدنی با مارکی خاص در آن به چشم میخورد!
انتشار این تصاویر زودتر از حد تصور مورد توجه مخاطبان قرار گرفت اما نه صرفا به خاطر حجاب نداشتن نامداری بلکه به خاطر تناقض این عکسها با گفتار این مجری سابق رسانه ملی که در گفتگویی با یکی از رسانههای اصولگرا خدا را شکر کرده بود که چادری است و از این گفته بود که مردم بهش میگویند آفرین به چادرت!
شاید اگر آن گفتهها به همراه عکس نامداری روی جلد روزنامه اصولگرا نمیرفت این همه طعنه از مخاطبان هم نصیب این مجری نمیشد.
با این حال میشد همین طعنهها را هم مجالی کرد برای در پیش گرفتن روشی تازه در زندگی و مراقبت بیشتر از افعال و پرهیز از تناقض رفتاری ولی نامداری نه تنها این کار را نکرد بلکه در فراری رو به جلو در گفتگو با یک خبرگزاری از این گفت که تصاویر منتشره از سوئیس، مربوط به حضور وی در کنار محارمش است.
ادعای تازه در شرایطی بیان شد که تصاویر موردنظر در مکانی عمومی گرفته شده و حتی در یکی از آنها عابران ناظر هم دیده میشوند، بماند که نامداری در یک تناقض دیگر هم از حضور در کنار محارم میگوید و هم گلایه میکند از غریبهای که چنین تصاویری را ضبط کرده است.
بخش پایانی گفتههای نامداری هم از همه فریبندهتر است؛ ایشان میگوید: رفتم پیک نیک یک لحظه روسریم افتاد!
پناهندگی و تکذیب آن
فارغ از انتقادات مخاطبان پیرامون دوگانگی رفتاری نامداری که در داخل از حجاب برتر میگوید و در خارج پوششی را انتخاب میکند کاملا مغایر با ادعاهای داخلی، بعد از انتشار تصاویر سرباز وی شایعهای منتشر شد مبنی بر آن که او قصد دارد پناهنده سوئیس شود.
از جمله افرادی که درباره این شایعه طرح سوال کرد فریبا شمس بود؛ بازیگر سابق سینما و تلویزیون که چند سالی است ساکن سوئیس است.
شمس که سابقه بازیگری در آثاری همچون «عبور از غبار»، «خانه ای مثل شهر» و «مدار بسته» را دارد درباره ماجرای نامداری نوشت: سعى كردم فقط نظارهگر باشم و من هم مثل بقيه اخبار مربوطه را دنبال كردم اما جريان اين چيزى نيست كه بنظر میرسد و انگار برنامهريزى شده (؟) جهت گرفتن پناهندگى از كشور سویيس كه بسيار هم خوب طراحى شده.
البته بعيد میدونم كه خودش به تنهايى اين برنامه را طرح ريزى كرده باشه و بىشك كسى كه اين سناريو را براى او نوشته (؟) بخوبى از قوانين سختگيرانه سویيس مطلع بوده و طرح خوبى را به او براى گرفتن اقامت سویيس ارائه نموده و همه جوانب (كيس پناهندگى) را طورى تنظيم كرده كه جواب گرفتن او از دولت سويس قطعيست (؟) بخصوص فيلمى كه با چادر بعد از انتشار فيلم بظاهر لو رفته پخش كرده.
آنچه كه مسلمه اينه كه در صورت برگشت به ايران از نظر قانونى مرتكب جرم بزرگى نشده اما به همين بهانه كشف حجاب تنها كارى كه میتوانند در موردش انجام دهند اين است كه ممنوعالكارش كنند.
نامداری اما مدتی بعد از انتشار این شایعه از اساس آن را زیر سوال برد و گفت: من کسی نیستم که آب و خاک خودم را بفروشم، من میدانم چه کسانی سود میبرند از اینکه بخواهند بنده را تخریب کنند و دلشان بخواهد شرایط کشور را طوری نشان بدهند که من از برگشتن بترسم. پناهندگی برای چه؟
مگر مرا از کشورم بیرون انداختهاند که بخواهم پناهنده یک کشور غریبه بشوم؟ تحت هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی من چنین کاری نمیکنم و اگر در کشور خودم بخواهند بدترین حرفها را هم به من بزنند من باز هم برمیگردم چون ایران کشور من است و من دغدغه دارم. برای کشورم عمر گذاشتم و باز هم میگذارم.
تحت هیچ شرایطی حتی اگر سرم را زیر گیوتین هم بگذارند من پناهندگی هیچ کشوری را نخواهم گرفت.
وقف فرزند؟
حالا باید منتظر ماند و دید در آینده چه اتفاقاتی در راه است؟
آیا آزاده نامداری قصد دارد که همچنان در کورس مجریان باقی مانده و ولو به قیمت ممنوع التصویری مادام العمر در رسانه ملی کار اجرا را در مدیومهای دیگر مانند فضای مجازی ادامه دهد؟
یا آن که او ترجیح خواهد داد با فاصله گرفتن از این حیطه وقتش را صرف بزرگ کردن فرزندش «گندم» بگذارد؟
آینده است که همه چیز را ثابت خواهد کرد...