به قلم : محمود سعید
تحریریه زندگی آنلاین : درگذشت مرحوم آزاده نامداری، مجری و تهیهکننده تلویزیونی، شاید اولین و شوکبرانگیزترین خبر سال 1400 بود. جسد وی روز هفتم فروردین سال جدید در آپارتمان محل سکونتش در منطقه سعادتآباد در غرب تهران کشف شد. در ساعات اولیه خبر درگذشت مرحوم نامداری، چنان عجیب به نظر میآمد که برخی از کنشگران فضای رسانههای اجتماعی احتمال دادند، این خبر جهت منحرف کردن افکار عمومی از امضای برنامه همکاری 25 ساله ایران و چین، ساخته شده باشد اما خبر واقعیت داشت و آزاده نامداری، مجری توانمند سابق تلویزیون درگذشته بود و در بعد از آن هم باز بازار شایعه داغ بود. عدهای خبر از قتل مرحوم نامداری دادند و برخی هم با رد این ادعا، بیان کردند که وی خودکشی کرده است. اما در نهایت یک روز پس از اعلام خبر درگذشت مرحوم نامداری، سرپرست دادسرای جنایی تهران با اشاره به اینکه در کالبدشکافی جسد اثری از ضربوجرح مشاهده نشده، فرضیه قتل او را رد کرد و وجود داروی قوی ضد افسردگی در آزمایش سمشناسی پزشکی قانونی را نشاندهنده خودکشی احتمالی نامداری دانست. بههرحال فارغ از مسائل مطرحشده، زندگی، فعالیت رسانهای، حواشی ایجادشده و در نهایت درگذشت مرحوم نامداری، از مسائلی است که میتواند محمل مباحث آموزندهای نیز باشد.
بیشتربخوانید:
علت مرگ آزاده نامداری به دست بازپرس رسید
آغاز کار نامداری
مرحوم نامداری، اگرچه در ابتدای شروع به کار خود بهعنوان مجری تلویزیونی، چندان اهل حاشیه نبود اما رفتهرفته در زندگی وی، مسائلی پیش آمد که برای وی حواشی زیادی درست کرد. آزاده نامداری ۹ آذر ۱۳۶۳ در سنقر استان کرمانشاه به دنیا آمد. از ۱۹ سالگی وارد تلویزیون شد و کار خود را در شبکه استانی زاگرس در کرمانشاه آغاز کرد و سپس به تهران آمد و در برنامه خط مستقیم شبکه تهران به اجرا در تلویزیون ادامه داد. نامداری در ۱۳۸۴ بهعنوان مجری بخش «تازهها» در برنامه سیمای خانواده شبکه یک شروع به فعالیت کرد که در بهمن ۱۳۸۸ به پایان رسید. در ادامه مجری برنامه غیرمنتظره شد که از شبکه دو پخش میشد. سری اول برنامه غیرمنتظره در ۲۹ خرداد ۱۳۸۹ آغاز شد و در ۲۸ مهر ۱۳۸۹ به پایان رسید. سری دوم این برنامه از اول آبان ۱۳۸۹ آغاز شد و در آخرین پنجشنبه سال به کار خود پایان داد. در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ در سری جدید برنامه غیرمنتظره با عنوان جمع ما بهعنوان مجری حضور پیدا کرد. این برنامه کاری از گروه اجتماعی شبکه دو سیما بهصورت زنده بعد از اخبار ۲۰: ۳۰ دقیقهای پخش میشد و سری اول آن تا اول ماه رمضان آن سال نیز ادامه یافت.
توقیف «خانمی که شما باشی»
مرحوم نامداری همچنین سابقه اجرای برنامه ورزش امروز شبکه جام جم ۱، اجرای برنامه شبنشینی از شبکه جهانی جام جم، برنامههای مناسبتی، برنامه رادیو هفت و برنامه صبحی دیگر از شبکه آموزش را در کارنامه خود داشت. او سال ۱۳۹۱ را با برنامه سال تحویل آغاز کرد و در نوروز همان سال، اجرای هر شب برنامه «خانمی که شما باشی» را بر عهده داشت ولی خبری مبنی بر منع فعالیت وی، در کنار فرزاد حسنی و احسان علیخانی پخش شد. پس از 9 ماه دوری از تلویزیون نام او بهعنوان نویسنده در برنامه پشت صحنه احسان علیخانی ظاهر شد. با آغاز سال ۱۳۹۲ نامداری سری دوم برنامه «خانمی که شما باشی» را نویسندگی، اجرا و تهیهکنندگی کرد. پنج سری از برنامه «خانمی که شما باشی» از شبکه دوم سیما پخش شده است. در ۲۵ مهر درحالیکه زمزمه ممنوعالتصویری وی شایعه شده بود با حضور در برنامه شب آدینه، رکورد آمار پیامکی شبکه استانی همدان را شکست. او در سال ۹۴ از حضور خود با ششمین سری از برنامه مستند «خانمی که شما باشی» خبر داده بود که یکبار دیگر برنامهاش با توضیحات نهچندان مقبول مسئولان صداوسیما توقیف شد درحالیکه تیزرهای این برنامه از شبکه دو پخش شده بود.
بیشتربخوانید:
ناگفته های دوست صمیمی آزاده نامداری
همهچیز از سوئیس شروع شد
اوایل مرداد ۱۳۹۶، ویدئو کلیپ و عکسهایی از مرحوم آزاده نامداری در شبکههای اجتماعی منتشر شد که او را بدون حجاب اسلامی در پارکی در سوئیس درحالیکه شیشهای نوشیدنی در دست داشت، نشان میداد. انتشار این تصاویر بازتاب گستردهای در فضای مجازی داشت. در شبکههای اجتماعی عدهای مرحوم نامداری را به «ریاکاری» متهم و از انتشار این عکسها حمایت کردند. این اتهام به این دلیل مطرح شد که او در برنامههای تلویزیونی و در مصاحبههای خود همواره بهعنوان چهرهای شناخته میشد که فعالانه از «حجاب کامل» بهخصوص «چادر مشکی» دفاع و برای آن تبلیغ میکرد. گروهی دیگر انتشار این تصاویر را «نقض حریم خصوصی» خواندند و انتشار عمومی آن را «غیرقانونی» یا «غیراخلاقی» دانستند. مرحوم نامداری در ۲ مرداد ۱۳۹۶ در یک پیام ویدئویی به انتشار این تصاویر واکنش نشان داد و گفت در مکانی سرسبز بوده که «محارم» او حضور داشتند. در پاسخ، برخی موضوع غیرقانونی بودن انتشار این تصاویر را به دلیل حضور نامداری در یک مکان عمومی نابجا دانستند و اعتقاد داشتند که او یک چهره عمومی است که در بسیاری از موارد بهصورت خودخواسته و فعال از «حجاب کامل» دفاع کرده، بنابراین نهتنها انتشار تصاویر او غیراخلاقی نیست بلکه حتی برای روشنگری افکار عمومی لازم است.
پشههای سمج و مزاحم
اما پاپاراتزی چیست؟ پاپاراتزی به عکاسانی گفته میشود که کارشان تهیه عکسهای جنجالی از چهرههای سرشناس بهویژه هنرمندان و ورزشکاران و نیز خانواده و نزدیکان آنان و فروش این تصاویر به مجلات مختلف است. معمولاً پاپاراتزیها عکسهای مورد نظر خود را در مکانهای عمومی تهیه میکنند.
برای این منظور، با به دست آوردن سرنخهایی از برنامههای عمومی یا خصوصی یک چهره سرشناس، این عکاسان در مکان و زمان مورد نظر حاضر میشوند و عکسهای عامهپسند و عجیبوغریب از این شخصیتهای محبوب تهیه میکنند. در سال ۲۰۰۵ یکی از پاپاراتزیها ادعا میکرد: «اگر تصویری از بریتنی اسپیرز (خواننده و هنرپیشه آمریکایی) و نوزادش بهدقت بیاورم، میتوانم در تپههای سانست بلوار (خیابانی در بخش غرب لسآنجلس) خانهای بخرم». پاپاراتزی یک کلمه جمع در زبان ایتالیایی است و مفرد مذکر آن «پاپاراتزو» و مفرد مؤنث آن پاپاراتزا است. این واژه از سال ۱۹۶۰ به بعد، با به نمایش درآمدن فیلم سینمایی زندگی شیرین اثر فدریکو فلینی بر سر زبانها افتاد. در این فیلم، عکاسی بود که کارگردان نامش را «پاپاراتزی» گذاشته بود. این شخصیت فیلم با الهام از شخصیت عکاس واقعی به نام تازیو سکیارولی (1925-1998) بازسازی شده بود. این واژه در یکی از گویشهای ایتالیایی به پشههای سمج و مزاحم گفته میشود.
مرگ اخلاق!
شاید بتوان گفت مردادماه 1396 و انتشار تصاویر مربوط به مرحوم نامداری در سوئیس، هم زندگی شخصی و حرفهای وی را دگرگون کرد و هم مباحث بسیار درهمتنیدهای را درخصوص کار حرفهای در ایران، خصوصاً در صداوسیما را پدید آورد. در این میان برخی خود نامداری را مقصر جلوه میدهند که ریاکارانه، شخصیت واقعی خود را سانسور میکرده است. البته این افراد مشکلی با رفتارهای وی نداشتند و فقط ریاکاری وی تقبیح میکردند. در سوی دیگر، افرادی هم بودند که چارچوبهای بسته و پروتکلهای سختگیرانه صداوسیما را مقصر میدانستند که اجازه نمیدهد افراد در عین داشتن سبک زندگی متفاوت، وارد فعالیت در رسانه ملی شوند. البته بیشتر رویکرد منتقدین در این خصوص، تا حدی قابل قبول است. در هر صورت نباید فراموش کنیم که هر فرد علایق و سلایق خاصی برای خود دارد و از اینرو رسانه ملی باید بتواند با سبک زندگی ملت، کنار بیاید و بازتابدهنده علایق اکثریت مردم باشد. البته در این میان برخی نیز تهیه و انتشار تصاویر مربوط به مرحوم نامداری را عملی غیراخلاقی میدانند و آن را زاییده سبکی از عکاسی با عنوان پاپاراتزی میدانند که البته این شیوه، دردسرهای زیادی برای افراد سرشناس ایجاد کرده است و نامداری یکی از آنها بود.
بیشتربخوانید:
نامه خداحافظی آزاده نامداری در دفتر دخترش، گندم
اکران مالاریا
مرحوم نامداری البته پایش به سینما نیز باز شد و در سال 1394 وی به ایفای نقش در فیلم مالاریا پرداخت. او در مورد نقشآفرینیاش در این فیلم گفت، «من جزوی از خانواده سینما نیستم، اما اطلاعاتم از سینما کم نیست. [...] البته قبل از بازی در فیلم مالاریا نیز پیشنهادهایی داشتم اما هیچگاه مایل نبودم که حضور پیدا کنم. اما این پیشنهاد بهگونهای بود که دوست داشتم در آن حضور پیدا کنم. نامداری نخستین مجری تلویزیون بود که «چادر ملی» و «چادر قهوهای» پوشید. او در مصاحبه با مجله زندگی ایدهآل در سال ۱۳۹۴ گفت برخاسته از یک خانواده سنتی است و تا هفت نسل قبل از او همه در خانوادهشان چادر بر سر میکردهاند نامداری در سال ۹۵ پس از سه سال دوری از اجرا با برنامه گفتوگومحور آبان بر روی آپارات مجدداً به صحنه بازگشت. او در این برنامه به گفتوگوهای چالشی با فعالان مختلف زن در عرصههای مختلف فرهنگی و اجتماعی پرداخت. او همچنین در همان سال، کتاب «خانمی که شما باشی» را در قالب مجموعه داستانی کوتاه توسط انتشارات علمی فرهنگی منتشر کرد. او در آذر ۱۳۹۷ هم طی مصاحبهای گفته بود که اعتقاد دارد «ممنوعالتصویر» شده چون صداوسیما به او پیشنهاد اجرا نداده است.
لذت پنهان در پس خشونت نمادین
چنانکه بعد از درگذشت مرحوم آزاده نامداری، واکنشهای زیادی از سوی کاربران رسانههای اجتماعی و حتی اندیشمندان علوم انسانی به وجود آمد، در همان مقطع انتشار تصاویر وی، نیز واکنشهای زیادی را از سوی کنشگران و صاحبنظران شاهد بودیم. در یکی از واکنشهای منطقی و آسیبشناسانه، دکتر محمد فاضلی، جامعهشناس و کارشناس مسائل اجتماعی، طی یادداشتی نوشت: «برخی چنین رفتاری را به اقتضای آنچه روزنامهنگاری افشاگر در غرب خواندهاند و سنتی است که روزنامهنگاران غربی در خصوص افراد مشهور به کار میبندند، توجیه کردهاند. اول، هر آنچه غربیها انجام میدهند درست نیست؛ دوم، رها کردن همه دموکراسی، آزادی بیان و سنت روزنامهنگاری غربی و چسبیدن به همین عمل - که گونهای پاپاراتزی است - توجیه عجیبی است. سوم، اگر جرأت ندارید شفاف در نقد علل و دلایل سبک زندگیهای دوگانه آدمها در این کشور بنویسید، ژست معلم اخلاق بودن هم نگیرید. چهارم، اندکی فکر کنیم، شاید لذت پنهان در پس خشونت نمادین موجود در این عمل، و حتی لذت جنسی برآمده از میل به دیدن زنان مشهور بدون حجاب متعارف، محرک همه این نمایش اخلاق است که راه انداختهاید. شاید این فقط بخشی از انگیزههای روانی پنهان است که چشمه جوشانی از جنبش اخلاقی مقابله با دورویی و نفاق را ترتیب داده است.»
زندگی افراد بازیچه ما نیست
به نظر میرسد مرگ مرحوم آزاده نامداری، باعث سرباز کردن دردهایی بود که همواره بخشی از محیط اجتماعی ما را آلوده کردهاند. اتهام، افترا، حسادت، تفاوت حوزه شخصی و حوزه عمومی، تفاوت در سبکهای زندگی، اخلاق حرفهای روزنامهنگاری، قیدوبندهای سختگیرانه صداوسیما، ورود بیمورد به حوزه شخصی افراد معروف و مسائلی ازایندست، باعث شده است که ناخودآگاه برای بخشی از افراد، حواشی و مشکلاتی پدید آید.
موارد متعددی را میتوان احصا کرد که انتشار فیلمها و تصاویر و حتی مکالمات خصوصی افراد باعث فروپاشی اشخاصی شده باشد. در برخی از موارد، این افراد توانایی مدیریت فضا را داشتهاند و البته بعضی نیز توانایی چندانی در خصوص مدیریت بحران پیش آمده نداشتهاند و به سرنوشت مرحوم نامداری دچار شدهاند. طبیعی است که فضای آشفته رسانههای نوظهور، باعث شدهاند که اطلاعات با سرعت عجیبی انتشار یابند اما بدون هرگونه ملاحظه، باید متذکر شد که در این فضا، تنها چیزی که میتواند فضا را عاقلانه کند، پایبندی همه کاربران رسانههای اجتماعی به اخلاق جمعی است. شاید سرنوشت مرحوم آزاده نامداری، تلنگر بسیار قویای برای همه ما باشد که در هر لحظه در انتشار تصاویر، فیلمها و مکالمات خصوصی، دقت بیشتری به کار ببریم تا احیاناً باعث فروپاشی روحی و حتی خانوادگی کسی نشویم.