Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 11:53

27
بهمن
دعا کن

دعا کن

خواب دیدم که یک سنجاب کوچولو تُندتُند می‌دود. پرسیدم: «سنجاب کوچولو کجا می‌روی؟»

تحریریه زندگی آنلاین :

 

نویسنده: فریبرز لرستانی «آشنا»

تصویرسازی: مرضیه صادقی

 

خواب دیدم که یک سنجاب کوچولو تُندتُند می‌دود. پرسیدم: «سنجاب کوچولو کجا می‌روی؟»

سنجاب کوچولو با عجله گفت: «مادرم مریض است. می‌روم دکتر خبر کنم.»

گفتم: «می‌خواهی من هم بیایم.»

سنجاب کوچولو گفت: «نه، من تُند می‌دوم.‌ تو فقط برای سلامتی مادرم دعا کن.»

سنجاب کوچولو رفت. من هم از خدای مهربان خواستم که حالِ مادرِ سنجاب کوچولو خوب بشود.

بعد از مدتی نوازش شدم. آن هم با دُم سنجاب کوچولو که با خوشحالی روبه‌رویم لبخند می‌زد.

بیشتربخوانید:

باران و مورچه کوچولو

آش خاله مورچه

برچسب ها: شعر، داستان، قصه، داستان های کودکانه تعداد بازديد: 260 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز