تحریریه زندگی آنلاین :
نویسنده: فریبرز لرستانی «آشنا»
تصویرسازی: مرجان بابامرندی
توی کتاب من خاله مورچه دارد آش میپزد. من میگویم: «خاله مورچه، نخود و لوبیا نمیخواهی؟ ما داریم».
خاله مورچه میگوید: «نه عزیزم. خودم زیاد دارم».
بعد توی یک کاسه آش میریزد و میگوید: «بیا این آش را بخور».
من یواشیواش آش را می خورم. خیلی خوشمزه است! وقتی از آش تعریف میکنم، خاله مورچه دو کاسه آش روی سینی میگذارد و میگوید: «بیا این را هم برای پدر و مادرت ببر».
من کاسههای آش را برای مامان و بابا میبرم و به آنها میگویم: «این آش را خاله مورچه کتابم برای شما فرستاده است».
مامان و بابا آش را میخورند. بابا به من نگاه میکند و با خوشحالی میگوید: «بَهبَه، کتابِ تو پُر از چیزهای خوشمزه است»!