Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 13:23

5
مهر
چه قورباغه‌های خوبی!

چه قورباغه‌های خوبی!

توی کتاب من دو تا قورباغه کوچولو روی هم آب می‌پاشند و با صدای بلند قورقور می‌کنند. من فوری می‌گویم: «قورقوری‌ها، پدرم خوابیده یه کم یواش‌تر». قورباغه‌ها مرا نگاه می‌کنند و ساکت می‌شوند. بعد به هم نگاه می‌کنند

داستانک: فریبرز لرستانی «آشنا»

تصویرسازی: مرضیه صادقی

 

تحریریه زندگی آنلاین – گروه کودک : توی کتاب من دو تا قورباغه کوچولو روی هم آب می‌پاشند و با صدای بلند قورقور می‌کنند. من فوری می‌گویم: «قورقوری‌ها، پدرم خوابیده یه کم یواش‌تر». قورباغه‌ها مرا نگاه می‌کنند و ساکت می‌شوند. بعد به هم نگاه می‌کنند و دوباره روی یکدیگر آب می‌پاشند، ولی این بار صدای قورقور آن‌ها خیلی آهسته شده است. من کتاب را به گوشم نزدیک می‌کنم تا صدای قورقور آن‌ها را بشنوم. آن‌ها یک آواز مثلِ لالایی می‌خوانند. من هم چشم‌هایم را می‌بندم. قورباغه‌ها پچ‌پچ می‌کنند. شاید می‌گویند: «خوابید. خوابید».

 

بیشتربخوانید:

درخت توت

 آرزوی عروسک ها

باد و نقاشی های ما

برچسب ها: شعر، داستان های کوتاه، شعرهای کودکانه، قصه، شعر و داستان تعداد بازديد: 480 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز