Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 13:00

17
آذر
جوجه قلقلی و گربه قلقلی

جوجه قلقلی و گربه قلقلی

من برای توپ طلایی‌‌ام دو تا چشم، نوك و بال كشیدم.

داستانک: فریبرز لرستانی «آشنا»

 

من برای توپ طلایی‌‌ام دو تا چشم، نوك و بال كشیدم.

آن وقت توپ طلایی‌ام شد جوجه قلقلی.

بعد جوجه قلقلی را قل دادم.

گربه همسایه از روی دیوار او را دید.

پرید روی جوجه قلقلی.

اما جوجه قلقلی قل خورد و رفت آن طرف دیوار.

گربه دوباره خواست روی جوجه قلقلی بپرد.

اما با سر به دیوار خورد و یك قلمبه روی سرش در آمد و شد گربه قلقلی.

 

برچسب ها: داستانک، سرگرمی کودک، قصه کودک، داستان کوتاه کودک، داستانک جوجه قلقلی و گربه قلقلی تعداد بازديد: 997 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این داستانک چیست؟

فیلم روز
تصویر روز