تحریریه زندگی آنلاین : جشن یلدا از 7 هزار سال پیش تا کنون در میان ما ایرانیان برگزار میشود و باعث غرور است که نیاکان ما 7 هزارسال پیش میدانستند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است. ما میتوانیم با استفاده از مناسبتها موارد بسیاری را به کودکان بیاموزیم. مانند: برنامهریزی کردن، مهربانی کردن، سلام و احوالپرسی، آداب و معاشرت، مدیریت و برنامهریزی، احترام به دیگران و ... .
از آنجا که زندگی همه ما در ارتباط با انسانهای دیگر معنا پیدا میکند، کودکان باید آماده ورود به جامعه و معاشرت با افراد مختلف بشوند. آنها نیاز دارند در زمینههای مختلف فرهنگی و اجتماعی تجربه کسب کنند و والدین باید به تقویت مهارتهای اجتماعی این عزیزان اهمیت دهند و در این راه تلاش کنند. متاسفانه این روزها درگیریهای بسیار والدین سبب شده تا از فرصت ارتباط آنها با کودکان کاسته شود در حالی که این ارتباط از مهمترین وظایف والدین است، بنابراین میتوان از مناسبتهایی مانند جشن یلدا فرصتی عالی برای ارتباط و آموزش کودکان ایجاد نمود و به آنها یاد داد که در محیط اطرافشان چه میگذرد و آنها باید خود را برای یادگیری چیزهای بیشتری آماده کنند. علاوه بر این، کودک این گونه به بحث و مشارکت با شما تمایل پیدا کرده و از این طریق به راحتی میتوانید با تمایلات درونی فرزندتان آشنا شوید و به علایق وی پی ببرید.
بیشتربخوانید:
شعر کودک : یلدا
یلدا؛ فرصتی عالی است، آن را از دست ندهید!
فرصتی ایجاد نمایید و با فرزندتان راجع به جشن یلدا به گفتگو بپردازید. نظرش را راجع به ترتیب دادن یک مهمانی به همین مناسبت بپرسید. بگویید که در برگزاری این مراسم به کمکش نیاز دارید. این گونه به کودکان اعتبار بخشیده و او تلاش میکند خود را به شما ثابت کند، علاوه بر آن روند اجتماعی شدن کودک و اعتماد شما از همین اتفاق ساده شروع میشود.
* با همفکری او فهرستی از آنچه که باید انجام شود تهیه کنید، مانند: دعوت از مهمانها، فهرست خرید مایحتاج شب مهمانی و ... . هنگام خرید او را با خود برده و از او بخواهید در پیدا کردن اجناس به شما کمک و حتی در هل دادن سبد خرید همراهی کند و یا میتوانید کارت اعتباری را به دستش داده تا هزینه را پرداخت نماید. شما به همین سادگی به او حس مفید بودن میدهید که در رشد و بالندگیاش تاثیر به سزایی دارد.
* پس از خرید و ورود به منزل از او بخواهید در جابجایی خریدهایتان به شما کمک کند، اما همیشه یادتان باشد از دو کلمه «لطفا» و «متشکرم» بسیار استفاده کنید، چون این دو کلمه از ارزش بالایی برخوردار هستند و استفاده از آنها نشاندهنده ادب و تربیت افراد است. اگر شما قصد دارید فرزندتان فردی مودب و باتربیت باشد، بهترین راه استفاده از این دو کلمه جادویی در امور روزمره خود، با آنها است. یادتان باشد شما بزرگترین الگوی فرزندتان هستید (البته عبارتهای «معذرت میخواهم» یا «ببخشید» هم معمولا نادیده گرفته میشوند).
* او حتی میتواند در چیدمان منزل نظر داده و کمک کند. در این رابطه نیز با یکدیگر گفتگو کنید، اما یادتان باشد هنگامی که صحبت میکند با دقت به حرفهایش گوش دهید و به هیچ عنوان حرفش را قطع نکنید تا او نیز بیاموزد. باید صبر کند تا صحبت شما تمام شود و سپس حرف خود را بزند.
* به او اعتماد کنید و دعوت از مهمانان را به عهدهاش بگذارید و از او بخواهید ضمن معرفی خودش خیلی محترمانه مهمانان را دعوت کند. این گونه قدرت بیانش را تقویت نموده و به اعتماد به نفس خواهد رسید.
* با او حافظخوانی را تمرین و او را آماده کنید شب یلدا برای شما و مهمانان غزلی از حافظ بخواند.
* از آنجا که در دقایق اولیه دیدار رفتار و گفتار کودک شما بر روی ذهن مخاطب بسیار تاثیرگذار است؛ به او آموزش دهید که هنگام سلام حتما نام مخاطب را برده و به چشمان او نگاه کند، مثلا به او بگویید بزرگسالان را با عنوان «آقا» و «خانم» خطاب نماید.
در شب يلدا براى بچهها قصههايى تعريف كنيد
لطفا براى اين كار وقت بگذاريد، مثلا داستان شب یلدا برای کودکان:
طاها کوچولو وقتی از مهد کودک به خانه آمد، دید مادرش خوراکیهای خوشمزه (آجیل، هندوانه، انار و ... ) آماده کرده است. از او پرسید: مامان جون، امروز روز عید هست؟ مادرش خندید و گفت: نه. طاها کوچولو تعجب کرد و گفت مهمان داریم؟ مادرش دوباره خندید و گفت: نه. طاها بیشتر تعجب کرد. گفت: پس چه خبر است که این همه خوراکی خوشمزه دارید آماده میکنید؟ مامان طاها کوچولو گفت: اینها را میخواهیم ببریم خانه مادرجون. آنجا قرار است با خالهها و داییها دور هم باشیم و بخوریم. طاها کوچولو گفت: مگر چه خبر است؟ ما که همیشه خانه مادرجون میرویم، ولی هیچ وقت اینقدر خوراکیهای خوشمزه نمیبریم. مامانش گفت: عزیزم، امشب «شب یلدا» یا «شب چله» است. طاها کوچولو دوباره تعجب کرد و گفت: شب یلدا چه شبی هست؟ مامان طاها کوچولو گفت: شب یلدا یا شب چله، آخرین شب زمستان و بلندترین شب سال هست. از قدیم مردم ایران رسم داشتند که درازترین شب سال را که همان آخرین شب پاییز است، جشن بگیرند و بیشتر به خانه بزرگترها میروند، دور هم جمع میشوند و هم خوراکیهای خوشمزه میخورند و هم مادربزرگها و پدربزرگها برای بچهها قصه میگویند و یا شاهنامه میخوانند و اینکه فال حافظ میگیرند و دور هم کلی شاد هستند و میخندند. طاها کوچولو که تازه متوجه شده بود، خندید و کلی ذوق کرد. به مامان گفت: آخ جون پس قرار است خیلی به ما خوش بگذرد. مامان طاها کوچولو گفت: بله، امشب میتواند خیلی به ما خوش بگذرد، در صورتی که در خوردن این تنقلات و خوراکیهای خوشمزه زیادهروی نکنیم تا یک وقت دلدرد نگیریم. طاها کوچولو هم گفت: چشم مامان جونم، حواسم هست. بعد طاها کوچولو با کلی ذوق و شوق رفت کارهایش را انجام داد و با مامان به خانه مادرجون رفتند. آنجا با بچههای همسن خودش بازی کردند. بعد رفتند کنار مادرجون زیر کرسی نشستند تا مادرجون برایشان قصه بگوید.
بیشتربخوانید:
کودک و شب یلدا
قصه تولد يلدا كوچولو؛ یک قصه جذاب براى كودكان
یلدا کوچولو در روز سیام آذر یعنی آخرین روز پاییز و شب یلدا به دنیا آمده بود. هر سال شب یلدا همه در خانه یلدا جمع میشدند و تولدش را جشن میگرفتند. آن شب هم پدربزرگ، مادر بزرگ، عمه، عمو، خاله و دایی آمدند تا ۵ سالگی یلدا را جشن بگیرند.
وقتی مادر شمعهای روی کیک را روشن کرد، به یلدا گفت: دخترم، یک آرزو بکن. یلدا چشمهایش را بست و گفت: «آرزو میکنم که فردا برف ببارد و زمین سفیدپوش شود، آن قدر که بتوانم یک آدم برفی درست کنم. مهمانها خندیدند و برای او دست زدند.
یلدا شمعها را فوت کرد، هدیههایش را گرفت و از همه تشکر کرد. خاله پاییز و ننه سرما که روی یک تکه ابر سفید نشسته بودند و زمین را نگاه میکردند، یلدا را دیدند و آرزویش را شنیدند.
خاله پاییز به ننه سرما گفت: شنیدی؟ یلدا کوچولو دلش میخواهد فردا برف ببارد. تو میتوانی از کولهپشتیات برفها را بیرون بریزی و همه جا را سفیدپوش کنی؟ ننه سرما با اخم گفت: اما من دلم نمیخواهد برفها را به کسی هدیه کنم. میخواهم آنها را برای خودم نگه دارم.
خاله پاییز گفت: اگر برفهایت را برای خودت نگه داری، نمیتوانی بچهها را خوشحال کنی. ننه سرما فکری کرد و گفت: باشد، به خاطر بچهها همه جا را با برف سفیدپوش میکنم.
او کولهپشتیاش را باز کرد و برفها را از آن بیرون ریخت، آن شب هوا سرد و آسمان ابری شد و برف شروع به باریدن کرد. تمام شب برف میبارید. فردا صبح بچهها با خوشحالی روی برفها سُر خوردند و برف بازی کردند.
یلدا کوچولو وقتی بیدار شد و برفها را دید، از ته دل خندید و گفت: ننه سرمای عزیز، ممنونم که به من برف هدیه دادی. من به آرزوی خودم رسیدم.
آن روز یلدا یک آدمک برفی ساخت و برایش دماغی از هویج و چشمهایی از زغال و دستهایی با تکه چوب گذاشت.
شعرهای کودکانه شب یلدا
علاوه بر داستان کودکانه شب یلدا، در این شب شعرهای مختلفی خوانده میشود. بزرگان از دیوان حافظ شعر میخوانند و لذت میبرند. برای کودکان نیز شعر کودکانه شب یلدا که مورد علاقه آنها است، خوانده میشود. در ادامه دو نمونه از این شعرهای زیبا بیان شده است:
سیام آذره و یک شب زیبا یه شب بلند به اسم شب یلدا
شب شبنشینی و شادی و خنده شبی که واسه همه خیلی بلنده
همه اهل خونه خوشحال و خندون آجیل و شیرینی و میوه فراوون
شب قصه گفتن و یاد قدیما قصه لحاف کهنه ننه سرما
شب یلدا که سحر شد، فصل پاییز میره
جای پاییز رو زمستون میگیره
ننه سرما باز دوباره برمیگرده کولهبارش رو پر از سوغاتی کرده
*****
بلندترین شب کدومهشبی که به یاد میمونه
شب قشنگ یلداشب بلند یلدا
در این شب سرد و قشنگبا میوههای رنگارنگ
سیب و انار و هندونهمزش چه به یاد میمونه
مادر بزرگ خوبمقصه میگه یه عالم
قصه خوب و زیبااز شب سرد یلدا
از كودكان خود بخواهيم فرداى این روز، انشايى از شب يلدا بنويسند.
انشا را مينويسند تا متوجه شويم كودكان ما چقدر اين مراسم را با ذهن كودكانه خود دريافت كردهاند.
بیشتربخوانید:
شب یلدای با کاردستی های خلاقانه
بازىهاى مناسب شب يلدا
شب یلدا بلندترین شب سال است که خانوادهها به دور هم جمع شده و لحظات خوشی را در کنار هم تجربه میکنند. این شب در حالی که بلند است، میتواند بهترین شب زندگی نیز باشد. برای اینکه آن را به یکی از بهترین شبهای زندگی تبدیل کنید، میتوانید چند بازی زیبا و ساده را پیشنهاد دهید که به کمترین امکانات نیاز دارند:
اسم و فامیل
این بازی، یکی از بازیهای سنتی است که در بچگی به تکرار از آن لذت بردهایم. «اسم و فامیل» بازی بسیار شیرینی است که هم حس رقابت و هم هوش و سرعت عمل شما را در یک لحظه به چالش میکشد. تنها وسایل لازم برای آن، قلم و کاغذ به تعداد تمامی افرادی است که میخواهند در بازی شرکت کنند.
پانتومیم
بازی بسیار جذاب و سرگرم کننده «پانتومیم» یا «لالبازی»، یکی از سرگرمیهایی است که میتواند شب یلدای شما را به یادماندنیتر کند. در این بازی باید به دو گروه مختلف تقسیم شوید. افراد گروه اول کلمهای را انتخاب میکنند و پس از توافق، یک نفر از گروه دوم برای شنیدن کلمه برگزیده میشود. کلمه مورد نظر تنها به این فرد گفته میشود و او باید با استفاده از دستان و حرکاتی که انجام میدهد این کلمه را به افراد همگروهش بفهماند. برای اینکه بازی جذابیت بیشتری داشته باشد، میتوانید زمان نیز برای هر کلمه انتخاب کنید. برای مثال تنها 3 دقیقه برای اجرای نمایش به افراد زمان بدهید.
بیست سوالی
در این بازی نیز که تقریبا با قوانین آن آشنا هستید، باید به دو گروه تبدیل شوید. گروه اول کلمهای را انتخاب میکنند و این بار گروه دوم باید با پرسیدن سوالات مختلف مانند: جسم جامد است؟ یا تو جیب جا میشود؟ به کلمه مورد نظر دست پیدا کنند. این بازی میتواند حداقل چند ساعتی شما را سرگرم کند و گاها اتفاقات جالبی نیز در حین بازی رخ میدهد.
گل یا پوچ
یکی از بازیهای جنجالی تیمی که لحظات خوشی را برای شما به همراه خواهد داشت، گل یا پوچ است. در این بازی باید به دو تیم مختلف تقسیم شوید و جسم ریزی را نیز به عنوان گل انتخاب کنید. یکی از گروهها گل را بین دستهای بازیکنان میچرخانند و البته گروه دوم نیز باید تشخیص دهد کدام دستها خالی و کدام یکی گل بازی است. در این بازی هر چه تعداد افراد گروه بیشتر باشد، تعداد دستها نیز دو برابر آن است و این باعث میشود تا تعداد انتخابها افزایش پیدا کند و هیجان بازی بیشتر میشود.
شاه، دزد و وزیر
این بازی معمولا با 4 نفر انجام میشود و لحظات حساسی را در دل خودش دارد. در این بازی ابتدا باید 4 تکه کاغذ کوچک را انتخاب کرده و روی آنها کلمات شاه، دزد، وزیر و جلاد را یادداشت کنید. سپس برگهها را تا کرده و هر فرد یک برگه را به تصادف بر میدارد. در ابتدای بازی هیچ کس به جز شاه، نوشته روی برگهاش را اعلام نمیکند. سپس شاه وزیر خود را صدا میزند و وزیر نیز خودش را معرفی میکند. لحظه حساس بازی اینجا است که وزیر باید دزد را از میان دو نفر باقیمانده انتخاب کند. اگر به درستی دزد را انتخاب کند، شاه دستور میدهد و جلاد مجازاتی را روی دزد اجرا میکند، اما اگر وزیر جلاد را به اشتباه انتخاب کند آن وقت جلاد به دستور شاه، وزیر را تنبیه میکند. مجازاتها در این بازی بسیار ساده هستند و از سبیل آتشین و بشین و پاشو و ... فراتر نمیرود.
بهترين لحظات را برايتان در اين شب طولانى آرزومندم...